ارتحال مادر شهیدان ناجی دزفولی در دزفول

https://s6.uupload.ir/files/n00408488-t_67ny.jpg

مادر شهیدان ناجی دزفولی به فرزندان شهیدش پیوست

مرحومه "حاجیه خانم دوستانی دزفولی" مادر شهیدان والامقام «محمدحسین و عبدالامیر ناجی دزفولی»، خواهر شهیدان والامقام «علی و محمود دوستانی دزفولی» و مادر همسر شهید جاویدالاثر «محمد روغن چراغی» پس سال ها فراق و دوری از شهیدان افتخار آفرینش در 29 بهمن ماه 1400 به  شهیدانش پیوست.

پیکر پاک این مادر شهید با حضور جمعی از مسئولان شهرستان دزفول و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران روز یکشنبه یکم اسفندماه سال 1400 در گلزار شهدای آن شهرستان بخاک سپرده خواهد شد.

عبدالرضا فرجیان مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان این ضایعه را به جامعه ایثارگران، به ویژه خانواده و بستگان مرحومه تسلیت عرض نموده و از درگاه الهی برای روح درگذشتگان رحمت، مغفرت و علو درجات مسئلت دارند.

گفتنی است شهید محمدحسین ناجی دزفولی دهم شهريور 1337، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هفتم فروردين 1361، در تپه چشمه زادگاهش بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای شهيد آباد شهر دزفول قرار دارد.

شهید عبد الامیر ناجی دزفولی يكم بهمن سال 1345، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. پنجم اسفند سال 1364 با سمت بيسيم چي در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.

تربت پاک شهید غلامعلی تقی شوشتری در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول

https://s6.uupload.ir/files/15418451763971_1oic.jpg

تربت پاک شهید علی مدد حسینوند در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول

https://s6.uupload.ir/files/15418453234106_31fo.jpg

تربت پاک شهید محمود علی نژاد در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول

https://s6.uupload.ir/files/15388982063699_gc5j.jpg

وصیت نامه شهید ماشاءالله ابراهيمي

https://s6.uupload.ir/files/788289_315_920x.jpg

الحمدلله الذي هدانا لهذا و ماكنا لنهتدي لولا ان هدانا الله .

سپاس خداوند يكتا را كه در طريق خون هدايتمان نمود و اگر او هدايتمان نمی كرد ما راه خود را نمي يافتيم.

حمد و سپاس بيكران خداوندی را سزاست كه بر ما ملت شريف ايران منت نهاد و ما را از ظلمات و تاريكی ها به نور و روشنايی آورد و توفيق داد تا خود را بشناسيم و بفهميم كه خود به تنهايی هيچ نيستيم و هر چه هست اوست و غير او هيچ نيست و آخر الامر به سوی او رجوع خواهيم كرد.

اين را بايد بدانيم كه همه ما دير يا زود و بالاخره روزي از اين دنيا خواهيم رفت و چه خوب است كه انسان با افتخار اين راه طولانی را طی نمايد و چه نيكوست انسان با قلبی پاک و مطمئن و سرشار از محبت به نزد صاحب اصلی خود بازگردد.

امروز روزی است كه اسلام احتياج به انسان هاي فداكار و از جان گذشته دارد و بايد كه از پدر و مادر و فرزند و مال و منال دنيا خود را رهانيد و اگر به طور درست از آن استفاده شود همه اينها وسيله ای هستند براي رسيدن به لقاء خدا.

ای انسان ها اگر می خواهيد خدا را بشناسيد و يا عيناً او را مشاهده نماييد بايد كه رو به سوی جبهه بياوريد و اگر پا به جبهه گذاشتيد آن وقت خود شاهد خواهيد بود چيزی را كه سال ها در شهر دنبال آن بوديد در جبهه خواهيد يافت و احساس خواهيد كرد كه ائمه اطهار(ع) پا به پای رزمندگان اسلام آنها را همراهی می كنند.

خواهران و برادرن عزيز اگر می خواهيد سعادت ابدي نصيب شما شود بايد كه پيرو ولايت فقيه باشيد و سخنان امام امت را سرمشق زندگي خود قرار دهيم و از افراد منافق و موذی كه هر لحظه با حرف های كاذب خود به سخن چيني مي پردازند دوری كرده و چرا كه اينها دام های شيطان هستند و با وسوسه كردن مردم آنها را از راه خدا منحرف می كنند و ايمان انسان را سست و ضعيف می كنند.

در آخر از اعضای خانواده، پدر و مادر و دوستانم كه مدت زيادی را با آنها سپری كرده ام می خواهم كه مرا ببخشند و از خداوند بزرگ عالم براي طلب آمرزش نماييد.

والسلام علي من اتبع الهدی - ماشاءالله ابراهيمي

نگاهی کوتاه به زندگی شهید علی‌ محمد خروسی‌ نژاد

https://s4.uupload.ir/files/khorosi-alimohamad_ypdl.jpg

طلبه شهید علی‌محمد خروسی‌نژاد یکم فروردین سال 1346 در دزفول دیده به جهان گشود و در دوران دفاع مقدس در گردان‌های بلال و عمار لشکر هفت حضرت ولیعصر(عج) حضور داشت.

پس از حضور در عملیات کربلای پنج، صبحگاه ششم اسفند سال 1365 در منطقه شلمچه شهد شیرین شهادت را نوشید و پيکر پاكش در گلزار شهدای بهشت علی دزفول آرام گرفت.

شهید علی‌محمد خروسی‌نژاد در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «از تمام مردم خواستارم که دست وحدت با هم بدهیم و زودتر ان‌شاءالله پیروز و سرافراز باشیم در نزد امام زمان عجل الله‌تعالی، بعد از پدر و مادر عزیزم انتظاری که دارم این است که اگر من شهید شدم سر و صدا نکنید به امام امت، چون من هدفی که داشتم برای اسلام بوده است. امام، امت را نجات داد از فساد، ما را آگاه کرد، ما را از خواب غفلت بیدار کرد.

مادرم نماز را به پا دار و هر کس به امام حرفی بزند به جای من جواب او را بدهید.

مادر و پدر و خواهر و برادرم و عموها و خاله‌ها و همسایگان و دوستان و دیگر افراد مردم مسلمان بدانید هر کس با امام امت نباشد و حرفی به او بزند و یا اختلاف به بار بیاورد و یا شایعه کند بر ضد این اسلام بر سر قبر من نیاید هر کس می‌خواهد باشد و از آن افرادی که نماز نمی‌خوانند بر سر قبر من نیایند.

در ضمن از این جوان‌ها می‌خواهم به مسجدها بروند و جلسه‌ها را پر کنند وقتی خود را ساختند به جبهه بروند.»

تربت پاک شهید محمدعلی حاجی سبیلی در دزفول

https://s4.uupload.ir/files/15437427910821_de91.jpg

تربت پاک شهید محمدکاظم خادم علیزاده

https://s4.uupload.ir/files/15437428065701_mrla.jpg

تربت پاک شهید محمدکاظم رفیع نیا در گلزار شهدای دزفول

https://s4.uupload.ir/files/15437428092069_2a6a.jpg

یادبود شهید جاویدالاثر غلامرضا کریمی نیا در دزفول

https://s4.uupload.ir/files/15437425225797_yvc.jpg

تربت پاک شهیدان عصمت و علیرضا پورانوری دزفولی در دزفول

https://s4.uupload.ir/files/15388978297153_x7mx.jpg

تربت پاک شهید غلامحسین قلی نژاد در دزفول

https://s4.uupload.ir/files/15437425111803_8203.jpg

تربت پاک شهید حمید ترسلی در دزفول

https://s4.uupload.ir/files/15388972986299_3zjp.jpg

تربت پاک شهید غلامحسین خروسی‌ نژاد از شهدای دزفول

https://s4.uupload.ir/files/15437418022802_0dje.jpg

وصیت نامه شهید علی محمد خروسی نژاد

https://s4.uupload.ir/files/240276_484_86kk.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم

و اخری تحبونها نصر من الله و فتح قریب و بشر المومنین.  (سوره صف آیه ۱۴)

و باز تجارتی دیگر که آنرا هم دوست دارید نـصرت و یاری خدا وفتح نزدیک (سپاه اسلام) و بشارت رحمت با اهل ایمان است.

با عرض سلام و سلامتی امام امت ما، و با عرض سلام و سلامتی کامل بر مستضعفین و با عرض سلام به اسیران عزیز و با عرض سلام به شهدای انقلاب اسلامی ایران.

باعرض سلام به محضر مبارک خانواده عالی مقام و عزیزم

السلام علیکم و رحمه الله؛

پدر و مادر عزیزم؛ دیگر آخرین صحبت ها را به شما می زنم اولین حرف من این است نماز را به پا دارید که در قرآن شریف آمده است آیه این است:

اتل ما اوحی الیک من الکتاب و اقم الصلوه ان الصلوه، تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکرالله اکبر والله یعلم ما تصنعون (سوره عنکبوت آیه ۴۵)

آنچه را که از کتاب آسمانی قرآن بر خلق تلاوت کن و نماز را (که عبادت بزرگ خدا است) بجای آر که همانا نماز است که اهل نماز را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و همانا ذکر خدا بزرگتر (و برتر از اندیشه خلق) است و خدا بهر چه کنید آگاه هست. نماز اول وقت و بعد به مردم بگوئید بپا خیزید به سوی اسلام اباعبدالله الحسین(ع) و هر کس که پیرو او و امام امت نباشد نماز و روزه او در نزد خداوند قبول نیست. برای اینکه این آخرین جنگ اسلام و کفر است و سرنوشت ساز دین خداست. از تمام مردم خواستارم که دست وحدت با هم بدهیم و زودتر انشاءالله پیروز و سرافراز باشیم در نزد امام زمان عجل الله تعالی، بعد از پدر و مادر عزیزم انتظاری که دارم این است که اگر من شهید شدم سر و صدا نکنید به امام امت، چون من هدفی که داشتم برای اسلام بوده است. امام، امت را نجات داد از فساد، ما را آگاه کرد، ما را از خواب غفلت بیدار کرد.

مادرم نماز را بپادار و هر کس به امام حرفی بزند به جای من جواب او را بدهید. در ضمن اول از خانواده خودم شروع می کنم. مادر و پدر و خواهر و برادرم و عموها و خاله ها و همسایگان و دوستان و دیگر افراد مردم مسلمان بدانید هر کس با امام امت نباشد و حرفی به او بزند و یا اختلاف به بار بیاورد و یا شایعه کند بر ضد این اسلام بر سر قبر من نیاید هر کس می خواهد باشد و از آن افرادی که نماز نمی خوانند بر سر قبر من نیایند. و در ضمن از این جوان ها می خواهم به مسجدها بروند و جلسه ها را پر کنند وقتی خود را ساختند به جبهه بروند من اول کمال تشکر را دارم از مسـجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و از برادرانی که زحمت می کشند تا این جلسه و نماز جماعت بر پا می شود.

برادران عزیز جلسه مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، من از شما انتظار دارم هر شب جلسه بروید چون جلسه است که ما را رشد و آگاهی می دهد و ایمان قوی به ما می دهد و نماز اول وقت را فراموش نکنید و همیشه هم با وضو باشید و در روز قرآن را فراموش نکنید. به امید پیروزی رزمندگان اسلام.

پیام، پیام به ملت مسلمان ایران، مردم هر چند ما در راه خدا شهید می شویم اینجاست که ما پیروز شدیم نا امید نباشید.

برادر حقیرتان علی محمد خروسی نژاد در تاریخ ۲۰/۱۰/۱۳۶۵

انشاءالله کسی از من ناراحت نباشد و در ضمن اگر کسی را ناراحت کردم ما را ببخشد اگر کسی را باید چیزی بدهم از خانواده خودم می خواهم به او بدهند.

نگاهی کوتاه به زندگی طلبه بسیجی شهید عبدالله پولادوند

https://s4.uupload.ir/files/169292517_hetc.jpg

طلبه بسیجی شهید عبدالله پولادوند 24 فروردین سال 1343 در الیگودرز به دنیا آمد و همراه با رزمندگان لشکر هفت حضرت ولیعصر(عج) از دزفول به جبهه رفت که روز بیست و چهارم بهمن سال ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی به اسارت درآمد و بر اثر شکنجه‌های بعثی‌ها به شهادت رسید.

پیکر پاک و مطهر شهید عبدالله پولادوند پس از 39 سال از طریق پلاک شناسایی شد و در روز پنجشنبه 2 دی سال 1400 در تهران تشییع شد.

ابراهیم پولادوند برادر شهید تازه تفحص شده عبدالله پولادوند می‌گوید: «من دو سالی از ایشان بزرگتر بودم. ما چهار خواهر هم داریم که در یک خانواده مذهبی و نسبتاً فقیر به دنیا آمدیم که در یافت‌آباد زندگی می‌کردیم. برادرم حس و شور انقلابی داشت. 10 سال داشت که پا به مسجد قائم گذاشت. مسجد قائم یک مجتمع فرهنگی به نام مجتمع انفاق داشت که صبح‌های جمعه اساتیدی به آنجا می‌آمدند و ما در جلسات‌شان حاضر می‌شدیم و از کلاس‌های‌شان استفاده می‌کردیم. مأنوس با مسجد بود. دست مرا گرفت و به مسجد برد. در بحبوحه انقلاب من و داداش در فعالیت‌های انقلابی هم شرکت می‌کردیم. سن و سال زیادی نداشتیم، اما علاقه‌مان به انقلاب ما را به صفوف تظاهرکنندگان می‌کشید. تا سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد و بعد از آن به حوزه علمیه رفت تا درس طلبگی بخواند. بعد هم راهی جبهه شد. مهربان، دلسوز و بسیار رئوف بود. احترام به پدر و مادر اولویت اولش بود. اهل عبادت، تهجد و شب زنده‌داری و مطالعه کتاب غیر درسی بود. تکبر نداشت. او یک جوان 16 ساله و دارای همه این خلقیات و اوصاف بود که زبانزد همه شده بود.»

نگاهی کوتاه به زندگی شهید محمدعلی اردلان

https://s4.uupload.ir/files/759320_920_rsbf.jpg

شهید محمدعلی اردلان هفدهم مهرماه سال 1336 در دزفول به‌دنيا آمد. پدرش ابوالقاسم، كارگر بود. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. سال 1359 ازدواج كرد و صاحب یک دختر شد.

در دوران دفاع مقدس به‌عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت و در هفتم آذرماه سال 1360در سن 24 سالگی در منطقه دشت عباس بر اثر اصابت تركش به سينه به فیض شهادت نائل شد.

پس از شهادت پیکر پاک شهید محمدعلی اردلان به دزفول انتقال یافت و پس از تشییع، در جوار دیگر شهیدان در گلزار شهدای شهيدآباد آرام گرفت.

شهید محمدعلی اردلان در در وصیت‌نامه‌اش نوشت:«در و مادر عزيزم، من که از امام حسين(ع) و علی اکبر(ع) و عباس(ع) عزيزتر نيستم مگر نه اينکه آنان به‌خاطر اسلام خون دادند پس حالا که اسلام احتياج به من دارد بايستي جان کم ارزشم را در راه اسلام هديه کنم، اميد دارم مرا عفو کنيد. در اين دنيا که شما را ياری نکردم شايد بتوانم در آن دنيا کاری بکنم، شما را به سيدالشهداء(ع) قسم می‌دهم بعد از من، خودتان را ناراحت نکنيد و بدانيد که شهيدان، زنده تاريخ هستند.

تنها توصيه‌ای که به شما می‌کنم در مسير اسلام حرکت کنيد وحدت کلمه و اتحاد خودتان را حفظ کنيد و در مسير روحانيت مترقی قدم برداريد. در ضمن يک خواهشی که از شما دارم شهيد شدم از پوشيدن لباس مشکی خوداری کنيد اگر اين کار را نکرديد بدانيد قلب مرا ناراحت می‌کنید و در ضمن هيچ موقع براي من اشک نريزيد.»

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید محمد زهرابی

https://s4.uupload.ir/files/2273336_7fm.jpg

سردار شهید محمد زهرابی دوم فروردین‌ماه سال 1340 در روستای شوهان دزفول در خانواده‌‌ای مذهبی به‌دنیا آمد، به‌سبب عشق و علاقه پدرش به پیامبر اعظم(ص) او را محمد نام نهادند.

در کودکی مادر خود را از دست داد و یتیم شد، سپس جهت تحصیل و یادگیری حرفه برای اشتغال نزد دایی‌‌اش در منطقه غرب پل جدید دزفول رفت.

در ایام نوجوانی در راهپیمایی‌ها و تظاهرات آغاز انقلاب در دزفول حضور فعال داشت، همچنین اعلامیه‌های امام(ره) را به روستای خود می‌‌برد و روشنگری می‌‌کرد.

در فروردین سال 1359 به‌سربازی اعزام شد و تا اسفندماه سال 1360 خدمتش را به‌پایان رساند، پس از آن عضو بسیج و بعدا کادر سپاه‌پاسداران شوش دانیال(ع) شد و در عملیات‌های مختلف شرکت کرد.

به علت رشادت‌های بسیار در عملیات فتح‌المبین او را به‌عنوان فرمانده گروهان و سپس فرمانده گردان شهید دانش از تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) انتخاب کردند که در عملیات‌‌های الی بیت‌المقدس، رمضان، محرم و والفجر مقدماتی حضور یافت.

شهید زهرایی پس از جانفشانی‌های فراوان روز در هجدهم بهمن‌ماه سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی به فیض عظیم شهادت نائل آمد ولی پیکر مطهرش در خاک جبهه ماند و جاویدالاثر شد.

پس از سال‌ها غربت و بی‌نشانی پیکر مطهر شهید محمد زهرابی در روز 26 اردیبهشت‌ماه سال 1372 توسط کمیته جستجوی مفقودین تفحص شد و به استان خوزستان انتقال یافت که 28 تیرماه همان سال با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده‌های شهدا، ایثارگران، جانبازان و جوانان و نوجوانان در شوش تشییع شد.

شهید محمد زهرابی در سن 21 سالگی در منطقه شیب میسان عراق شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شوش دانیال(ع) آرام گرفت.

سرباز شهید طاهر بید از شهدای دزفول

https://s4.uupload.ir/files/12235-vrfjhpcbnp_bwgo.jpg

سرباز شهید طاهر بید از شهدای دزفول

https://s4.uupload.ir/files/fnbjarckpe_s8ot.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی شهید مدافع وطن رضا صیادی

https://s4.uupload.ir/files/oaub9rtctf_w4d9.jpg

شهید مدافع وطن رضا صیادی فرمانده نوپوی استان خوزستان فرزند حسنعلی است که در تاریخ 25 فروردین ماه سال 1357 به‌ عنوان پسر سوم خانواده در دزفول دیده به جهان گشود.

13 خواهر و برادر شامل 6  خواهر و 7 برادر هستند، پدرش از کارکنان ژاندارمری بوده و به خاطر شغل و کار پدر در شهرستان شوش سکونت داشتند.

در دوران طفولیت و خردسالی با آموزه های دینی و مکتبی پدر آشنا شد، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در مدرسه شهرک ابوذر غفاری شهرستان شوش سپری کرد و سپس دوران دبیرستان را در دبیرستان امام خمینی (ره) گذراند.

به مسائل دینی و انجام فرائض اول وقت اهمیت زیادی می داد به طوری که در همان دوران نوجوانی واجبات دینی را به نحو احسن بجا می آورد و دیگر هم سن و سالان و هم کلاسی های خود را به انجام فرائض دینی و رعایت اخلاق اسلامی تشویق می کرد.

خدمت مقدس سربازی خود را در ارتش جمهوری اسلامی ایران در استان ایلام طی کرد و در سال ۱۳۸۲ با توجه به علاقه شدید به خدمت در ناجا و تبعیت از پدر به استخدام ناجا در آمد، وی در تاریخ ۵ آبان سال 1385 ازدواج کرد که ثمره این آن یک فرزند پسر ۱۱ ساله و یک دختر ۳ ساله است.

در آشوب بنزینی در روز دوشنبه 27 آبان ماه سال 1398 هنگام تأمین امنیت شهروندان در شهرک طالقانی بندر ماهشهر توسط اشرار و معاندین نظام مورد هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

با حضور جمعی از علما، روحانیون و طلاب علوم دینی آئین تشییع پیکر پاک و مطهر شهید رضا صیادی از شهدای مدافع نظم و امنیت استان خوزستان در شوش دانیال برگزار شد.

این برنامه با حضور اقشار مختلف مردم در فضایی آکنده از معنویت برگزار شد و اهالی شهرهای مختلف استان خوزستان از جمله دزفول، ماهشهر و شوش دانیال با این شهید نظم و امنیت وداع غمباری داشتند.

پیکر پاک شهید رضا صیادی در صحن مطهر حضرت دانیال نبی (ع) در شهر شوش تشییع شد که جمع زیادی از نیروهای نظامی و انتظامی در این برنامه شرکت کردند.

پس از برگزاری آئین تشییع، بر اساس وصیت شهید والامقام در کنار پدر واقع در بقعه جابرابن انصاری شهرستان دزفول آرام گرفت.

شهید مدافع وطن رضا صیادی در سن 41 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و از او یک پسر و یک دختر به یادگار مانده است.

مادر شهید می گوید: یک روز که به خانه‌ اش رفته بودم با اینکه خستگی از چهره ‌اش مشخص بود ولی مدام گوشی همراه را جواب می ‌داد و پیگیری مسائل بود، خیلی ناراحت او شدم که چرا یک ذره هم به‌ فکر خودش نیست با عصبانیت به او گفتم «مادر، رضا، گوشی را خاموش کن حداقل چند دقیقه استراحت کنی»، «نه حقوق اضافی به شما می ‌دهند نه ارتقای درجه ‌ای، این‌ همه زحمت برای چه می ‌کشی؟»، با لبخند همیشگی ‌اش گفت «مامان، ما برای رضای خدا و خدمت به مردم انجام وظیفه می ‌کنیم و هرکاری که در راه خدا سخت ‌تر باشد اجر و پاداشش بالاتر است.

تربت پاک سردار شهید محمد زهرابی

https://s4.uupload.ir/files/index_ygsc.jpg

سردار شهید محمد زهرابی

https://s4.uupload.ir/files/2273336_7fm.jpg

سردار شهید محمد زهرابی

https://s4.uupload.ir/files/0bc2b2bd1c47becb8b6a5ebc67c1253b_2wyz.jpg

سردار شهید محمد زهرابی

https://s4.uupload.ir/files/2273333_prl.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید محمد زهرابی

https://s4.uupload.ir/files/b9cc468fd1e463ef8e86376af5a74067f83a1edc_de5l.jpg

سردار شهید محمد زهرابی فرزند صفر است که در روز ۲ فروردین ماه سال ۱۳۴۰ در روستای شوهان از توابع شهرستان دزفول در خانواده ‌ای مذهبی به دنیا آمد به سبب عشق و علاقه پدرش به پیامبر اعظم(ص) او را محمد نام نهادند.

در دوران کودکی محمد، مادر خود را از دست داد. سپس جهت تحصیل و یادگیری حرفه برای اشتغال به نزد خانه دایی ‌اش در منطقه غرب پل جدید دزفول آمد.

در ایام نوجوانی در راهپیمایی‌ ها و تظاهرات آغاز انقلاب در دزفول حضور فعال داشت و اعلامیه‌ های حضرت امام(ره) را به روستای خود می ‌برد و روشنگری می ‌کرد.

در فروردین ماه سال ۱۳۵۹ به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و در اسفند ماه سال ۱۳۶۰ خدمتش پایان یافت.

پس از پایان سربازی عضو بسیج و بعدا کادر سپاه پاسداران شوش دانیال(ع) شد و در عملیات ‌های مختلف شرکت کرد

به علت رشادت های بسیار در عملیات فتح ‌المبین او را به عنوان فرمانده گروهان و سپس فرمانده گردان شهید دانش از تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی(ع) انتخاب کردند و در عملیات ‌های الی بیت‌المقدس، رمضان، محرم و والفجر مقدماتی شرکت کرد.

این دلیرمرد خوزستانی در روز در هجدهم بهمن ماه سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی به فیض عظیم شهادت نائل آمد ولی پیکر مطهرش در خاک جبهه ماند و جاویدالاثر شد.

پس از سال ها غربت و بی نشانی پیکر مطهر سردار شهید محمد زهرابی در روز ۲۶ اردیبهشت ماه سال 1372 توسط کمیته جست و جوی مفقودین تفحص و شناسایی شد.

پس از شناسایی پیکر پاک سردار شهید محمد زهرابی به استان خوزستان انتقال یافت و در روز ۲۸ تیرماه سال ۱۳۷۲ با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده های شهدا، ایثارگران، جانبازان و جوانان و نوجوانان خوزستانی در شوش دانیال تشییع شد.

سردار شهید محمد زهرابی در سن 21 سالگی در منطقه شیب میسان عراق شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در کنار دیگر شهیدان در گلزار شهدای شوش دانیال (ع) آرام گرفت.

نگاهی کوتاه به زندگی بسیجی شهید غلامعلی کائدخورده

بسیجی شهید غلامعلی کائدخورده فرزند علی است که در تاریخ 25 فروردین ماه سال 1347 در دزفول دیده به جهان گشود و شادی را برای جمع خانواده خود به ارمغان آورد.

این دلیرمرد خوزستانی همگام با دیگر رزمندگان اسلام از سراسر کشور در دوران هشت سال دفاع مقدس در جبهه ‌های حق علیه باطل حضور یافت و به نبرد با دشمن پرداخت.

پس از حضور در جبهه شهید غلامعلی کائدخورده سرانجام در روز 26 اسفند ماه سال 1363 در علمیات بدر به فیض شهادت نائل آمد و عند ربهم یرزقون شد.

شهید غلامعلی کائدخورده در سن 16 سالگی در منطق عملیاتی شرق دجله آسمانی شد و تربت پاکش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است.

یادی از آزاده شهید احمد ورزردی سگوند

https://s4.uupload.ir/files/4246905_856_3pu8.png

شهید احمد ورزردی سگوند آزاده و جانباز 70 درصد دزفولی است که پس از تحمل سال ها رنج بیماری و آسیب های مجروحیت در بیمارستان بقیه الله تهران به فیض شهادت نائل آمد.

جانباز شهید احمد ورزردی سگوند حین عملیات والفجر مقدماتی در تاریخ 21 بهمن 1361 در اثر اصابت گلوله به کمر قطع نخاع و در همان تاریخ به اسارت نیروهای عراق درآمد.

وی پس از 26 ماه و 17 روز اسارت در تاریخ 7 خرداد ماه  1364 از اسارت آزاد و به میهن اسلامی بازگشت و جهت ادامه درمان به خارج از کشور اعزام شد.

آزاده شهید احمد ورزردی سگوند پس از تحمل سال ها درد و رنج مجروحیت در روز دوشنبه 11 آذر ماه سال 1398 پس از تحمل درد و رنج دوران اسارت و مجروحیت دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.

پیکر پاک و مطهر آزاده شهید احمد ورزردی سگوند پس از انتقال به خوزستان، روز جمعه 15 آذرماه سال 1398 از مقابل آستان متبرکه حضرت سبزقبا بر روی دستان مردم قدرشناس و شهیدپرور دزفول تشییع شد.

پس از برگزاری آیین تشییع پیکر پاک و مطهر آزاده شهید احمد ورزردی سگوند به گلزار شهدای بهشت علی دزفول انتقال یافت و در کنار همرزمان شهیدش آرام گرفت.

تشیییع شهید علیرضا باغبان زاده در دزفول

https://s4.uupload.ir/files/6608584_310_mc7b.jpeg

شهید علیرضا باغبان زاده

https://s4.uupload.ir/files/25_po8.jpg

شهید سروان علیرضا باغبان زاده دیروز حین انتقال صندوق‌های اخذ رای انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری و ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا روز جمعه 28 خرداد 1400 در سانحه هوایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

شهدای دزفول در دهم اردیبهشت ۱۳۶۱

اسامی تعدادی از شهدای دزفول در دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات بیت المقدس

 

🌷شهید سید حسین پژمان

🌷شهید سید رحیم پژوهیده

🌷شهید قاسم سلیمانی

🌷شهید صفر خماسی زاده

🌷شهید موسی زارع

🌷شهید احمد زارع

🌷شهید حمید مقامی

🌷شهید محمود زارع

🌷شهید احمد عرب کمری

🌷شهید یوسف حسنی

🌷شهید عبدالرضا چناری

🌷شهید علی اکبر صمندر

🌷شهید علیرضا جمال پور

🌷شهید محمدعلی پورعلی کوتیانی

 

🔆شادی روح شهدا صلوات🔆

شناسایی 3 شهید دفاع مقدس دزفول

https://uupload.ir/files/6oij_n00376317-b.png

محمد جولا رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران دزفول گفت: هویت پیکر مطهر تعدادی از شهدای تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس شناسایی شد که بر اساس اعلام کمیته جستجوی مفقودان ستاد کل نیرو‌های مسلح، هویت پیکر مطهر ۳ تن از این شهدا متعلق به شهدای مفقودالاثر شهرستان دزفول است.

وی افزود: «شهید لطیف شهی زاده»، «عبدالحمیدخبری» و «شهید غلامحسین خروسی نژاد» سه تن از شهدای دزفولی هستند که در عملیات والفجر مقدماتی مفقود شدند.

به گفته جولا ؛ شهرستان دزفول در هشت سال جنگ تحمیلی مورد اصابت ۱۷۶ موشک دور برد فراگ و اسکاد بی قرار گرفت و هواپیما‌های دشمن ، ۴۸۹ بمب و راکت را بر سر مردم بی دفاع شهر دزفول فرو ریختند که پنج هزار و ۸۲۱ گلوله توپ به نقاط مختلف این شهر اصابت کرد.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران دزفول ادامه داد: در طول ۸ سال دفاع مقدس، ۱۹ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی، تجاری، آموزشی و مذهبی بین ۲۰ تا ۱۰۰ درصد در شهرستان دزفول که به عنوان پایتخت مقاومت ایران اسلامی معرفی شده است، خسارت دید و ۲ هزار و ۶۰۰ شهید، ۴۰۰ جانباز، ۴۵۲ آزاده و ۱۴۷ جاویدالاثر در این شهرستان تقدیم اسلام و انقلاب شد.

گفتنی است مشخصات این شهیدان گرانقدر به شرح زیراست:

شهید لطیف شهنی زاده يكم خرداد 1339، در شهرستان دزفول چشم به جهان گشود. پدرش عليبك (فوت 1345) نام داشت. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن 1361، در فكه به شهادت رسيد.

شهید غلامحسین خروسی نژاد بيست و نهم اسفند 1345، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش مجيد نام داشت. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و یکم بهمن 1361 ، در دهلران به شهادت رسيد.

شهید عبدالحمید خبری هشتم فروردين 1339، در شهرستان دزفول ديده به جهان گشود. پدرش نبي نام داشت. از سوي بسيج در جبهه حضور یافت. بيست و دوم بهمن 1361، در فكه به شهادت رسيد.

ارتحال مادر دو شهید در دزفول

مرحومه سکینه رشید علی سوز مادر شهیدان رضا قلی(عرفان پور) پس از سال ها فراق از فرزندان دلیر و افتخارآفرینش در 4 اردیبهشت ماه سال 1400 دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.

شهید علیرضا رضاقلی (عرفان پور) یکم تير 1339 در شهرستان دزفول به دنيا آمد. به عنوان سرباز در جبهه حضور یافت و سرانجام شانزدهم دي 1359، در حملات موشكي زادگاهش به شهادت رسيد.

شهید غلامعلی رضاقلی (عرفان پور) یکم ارديبهشت 1342 در شهرستان دزفول چشم به جهان گشود به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و سرانجام در سي و یکم تير 1361، در خرمشهر آسمانی شد.

منبع: سایت ایثار

وصیت نامه شهید صفر بساک

سلام بر مادرم که هم مادرم بودی و هم پدرم، که با وجودت هیچ وقت احساس بی پدری نکردم. سلام بر تمام اعضای خانواده ام و سلام به رهبر کبیر انقلاب.

تشکر می کنم از تلاش های مادرم که زحمات فراوانی برای من و خواهرانم کشیده است و متشکرم از او که به گونه ای من را تربیت کرد که همیشه در جبهه حق باشم و با باطل مبارزه کنم و با نثار قطره خونم اسلام عزیز را یاری کنم.

مادر جان! من آرزوی شهادت را دارم؛ چه خوب است که در راه اسلام شهید بشوم، چون ما حالا داریم با کفار مبارزه می‌کنیم.

من چیزی برای وصیت ندارم؛ فقط این که آرزو دارم هیچگونه ناراحتی نداشته و خاطره بدی از من نداشته باشید.

من دوست دارم تا خون در رگ دارم، برای اسلام و میهن خویش فداکاری کنم و جانم را فدای رهبر و میهنم کنم.

نگاهی کوتاه به زندگی شهید صفر بساک

https://uupload.ir/files/8mo4_641795_159.jpg

شهید صفر بساک فرزند عباس است که در تاریخ دوم فروردين ماه سال 1341 در شهرستان دزفول به دنيا آمد و زندگی خود در کنار خانواده را آغاز کرد.

وی با پا گذاشتن به سن تحصیل، وارد عرصه علم آموزی شد و تا پایان مقطع ابتدایی را پشت سر گذاشت ولی متاسفانه به دلیل مشکلات معیشتی قادر به ادامه تحصیل نشد.

این جوان خوزستانی بسیار وقت شناس بود و اگر وعده ای می داد، به موقع و در جای مناسب به وعده خویش عمل می کرد.

علاقه ویژه ای به اسلام داشت  که در این راستا تمام تلاش خویش را برای اجرای احکام اسلامی به کار می برد.

جوان وظیفه شناسی بود و بر اساس همین خصیصه بارزش بود که به منظور انجام وظیفه در قبال نظام اسلامی روانه جبهه شد.

با آغاز جنگ تحمیلی و حمله دشمن بعثی به خاک ایران با توجه به عشق وافری که به نظام اسلامی داشت به عضویت بسیج درآمد و از این طریق عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.

وی پس از حضور در جبهه در کنار دیگر رزمندگان به نبرد با دشمن پرداخت و در روز چهاردهم فروردین ماه 1360 در منطقه فتح المبین، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شدت از ناحیه شکم و سینه مجروح شد.

پس از مجروحیت از جبهه به بیمارستان انتقال یافت ولی بعد از چند روز بستری در یکی از بیمارستان های تهران، بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید و جاودانه شد.

پس از شهادت پیکر پاک شهید صفر بساک به شهرستان دزفول انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم، جمعی از خانواده های معظم شاهد و ایثارگر تشییع شد.

شهید صفر بساک در سن 19 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و تربت پاکش در گلزار شهدای دزفول زیارتگاهی برای همه است.

عقب افتادن شهادت

https://uupload.ir/files/o3rb_1546435020k_pic_bc433bc2-84a8-4c8e-8d75-ca8404afa313.jpg

یکی از هم دوره ای هاش تعریف می کرد: چند وقت قبل از شهادت حسین یه جمله از شهید خرازی رو گذاشته بودم پروفایلم.

حسین خیلی دوست داشت این جمله رو. بهم گفت عجب جمله ایه آدمو داغون می کنه.

به شوخی بهش گفتم قابلتو نداره داداش. شما که خودت از شهدای زنده ای.

تا مدت ها همون جمله رو گذاشته بود رو پروفایش.

اون جمله از شهید خرازی این بود:

گاهی یک نگاه حرام، شهادت را برای کسی که لیاقت شهادت دارد سال ها عقب می اندازد. چه برسد به کسی که هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده.

 از روزی که حسین شهید شده حال روزم کلا بهم ریخته. یاد خاطراتی که با حسین داشتیم می افتم یاد شوخی و خنده ها.

یاد این جمله افتادم و بازخوردی که حسین نسبت به این جمله داشت‌. با خودم می گم حسین لیاقتشو نشون داد. حسین عمل کرد به این جمله ها و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.

خاطره ای درباره شهید حسین ولایتی فر از شهدای 31 شهریور 1397 اهواز

نگاهی کوتاه به زندگی پاسدار شهید حسین ولایتی فر

https://uupload.ir/files/amr6_474896_731.jpg

پاسدار شهید حسین ولایتی فر فرزند محمدتقی در تاریخ ششم تیر ماه سال ۱۳۷۵ در پایتخت مقاومت ایران دزفول دیده به جهان گشود.

مادر شهید ولایتی فر می گوید: ارتباط خاصی با شهدای گمنام علی الخصوص شهید ابراهیم هادی داشت و با کتاب سلام بر ابراهیم خیلی مانوس بود.

دائم از شهادت می گفت و کتاب هایی که در مورد مادران شهدا بودند برام می خرید تا مطالعه کنم. انگار دوست داشت ذهنم رو آماده کنه.

شهید ولایتی فر صبح روز شنبه 31 شهریور ماه سال 1397 در رژه نیروهای مسلح که به مناسبت هفته دفاع مقدس در بلوار قدس اهواز برگزار شد، حضور داشت هدف تیر تروریست ها قرار گرفت و به همراه 22 نفر دیگر از جمله سرباز شهید سید خلیل هاشمی فر، روحانی شهید محمد افشنگی، سردار شهید حسین منجزی، سردار شهید علی لویمی باقری، پاسدار شهید امید فرجی زنگنه، سرباز شهید مهران زرافشان، سرباز شهید نبی دریس، سرباز شهید سعید کریمی، پاسدار شهید یونس پورجلو، سرباز شهید علی سلمانوند، سرباز شهید امید نریمیسایی، ارتشی شهید هادی الماسیان و شهید محمدطاها اقدامی به شهادت رسید.

در روز دوشنبه دوم مهرماه، پیکر پاک شهید حسین ولایتی فر از شهدای عملیات تروریستی 31 شهریورماه به همراه دیگر شهدا، با حضور گسترده و کم نظیر مردم استان خوزستان، استان خراسان رضوی، استان لرستان، استان اصفهان و چند استان دیگر در اهواز تشییع شد.

پس از تشییع باشکوه در اهواز، پیکر پاکش به همراه پیکر مطهر پاسدار شهید حسین ولایتی فر به همراه شهید سعید زارع به دزفول انتقال یافت و مردم دیار شهید امیرعلی هویدی با آنها وداع کردند.

در یک آئین باشکوه پیکر مطهر شهید حسین ولایتی فر به همراه شهید سعید زارع از شهدای عملیات تروریستی اهواز در دزفول تشییع شد و مردم این دیار با شهدای خود را در بر گرفتند.

پس از برگزاری آیین تشییع پیکر پاک و مطهر شهید حسین ولایتی فر به گلزار شهدای شهیدآباد دزفول انتقال یافت و در کنار دیگر شهیدان در خانه ابدی آرام گرفت.

نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید عظیم ساره زاده

سرباز شهید عظیم ساره زاده در تاریخ یکم فروردين ماه سال 1346 در شهرستان دزفول چشم به جهان گشود و به دنیا آمد.

وی در دوران کودکی برای کسب علم و دانش به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا پايان دوره راهنمايي ادامه داد.

این دلیرمرد خوزستانی در ابتدای دوره جوانی برای انجام دوره وظیفه عمومی به سربازی رفت تا خدمت خود را به پایان برساند.

چون دوران خدمت سرباز شهید عظیم ساره زاده با هجوم دشمن به خاک ایران اسلامی مصادف شده بود از طریق یگان خود به جبهه اعزام شد و در نبرد با دشمن شرکت کرد.

پس از حضور در جبهه سرباز شهید عظیم ساره زاده در تاریخ بيست و ششم ارديبهشت ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی ابوغریب به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.

شهید عظیم ساره زاده در سن 19 سالگی به فیض شهادت نائل آمد و نام خود را در زمره مدافعان وطن و 23 هزار نام آور شهید استان خوزستان به ثبت رساند.

مرحومه کوکب آفتاب مادر شهید والامقام  عظیم ساره زاده پس از سال ها فراق از فرزند افتخار آفرینش در 28 فروردین ماه سال 1400  چشم از جهان فرو بست و به فرزند شهیدش پیوست.

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید علیرضا کاوندی

https://uupload.ir/files/m032_kavandi-3-1.jpg

سردار شهید علیرضا کاوندی فرزند محمد است که در سال ۱۳۳۶ در شهرک شهید محمد منتظری دزفول دیده به جهان گشود و پای به جهان خاکی نهاد.

اواخر شهریور ماه سال ۱۳۵۹همزمان با شروع جنگ تحمیلی آماده نبرد با دشمن متجاوز شد و ٬جزء اولین نیروهای اعزامی شهرستات دزفول به جبهه بود.

در دوران هشت سال دفاع مقدس در جبهه های جنوب٬ غرب شوش و در خرمشهر و هر جا که نیاز بود به یاری رزمندگان و دفاع از اسلام و خاک وطن می شتافت.

با همت تعدادی از نیروهای مردمی پایگاه بسیج شهید محمد منتظری را بنا نهاد و مدت ها فرماندهی این پایگاه را بر عهده داشت.

وی پس از چندین بار حضور در جبهه های نبرد با دشمن در تاریخ چهارم اسفند ماه سال 1362 در عملیات خیبر به فیض شهادت نائل آمد ولی پیکر پاکش در خاک جبهه ماند.

پس از حدود 11 سال غربت و بی نشانی پیکر پاک و مطهر شهید علیرضا کاوندی توسط کمیته جستجوی مفقودین تفحص شد و در تاریخ سوم آبان ماه سال 1373 به وطن بازگشت.

شهید علیرضا کاوندی در سن 26 سالگی در جبهه طلاییه به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از بازگشت در گلزار شهدای امامزاده محمد بن جعفر(ع) دزفول آرام گرفت.

نگاهی کوتاه به زندگی جهادگر شهید عبدالکریم سفیدزاده

دانشجوی جهادگر شهید عبدالکریم سفیدزاده فرزند حسین است که در تاریخ یکم شهریور ماه سال 1343 در پایتخت مقاومت ایران دزفول قهرمان چشم به جهان گشود.

این جوان خوزستانی در دوران هشت سال دفاع مقدس راهی جبهه های نور علیه ظلمت شد و پا به پای رزمندگان در نبرد با دشمن شرکت کرد.

پس از حضور در جبهه شهید عبدالکریم سفیدزاده در تاریخ هفتم اسفند ماه سال 1366 در منطقه عملیاتی ماووت به فیض شهادت نائل آمد و به آسمان پر کشید.

پش از شهادت پیکر پاک و مطهر رزمنده دلیر شهید عبدالکریم سفیدزاده از جبهه به دزفول انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده های شهدا، دوستان، آشنایان و بستگان تشییع شد و در خاک وطن آرام گرفت.

شهید عبدالکریم سفیدزاده در سن 23 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و تربت پاکش در گلزار شهدای بهشت علی دزفول زیارتگاهی برای زیارت همگان است.

نگاهی کوتاه به زندگی بسیجی شهید سید محمود بشارتی ‌فر

https://uupload.ir/files/yatj_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%AA%DB%8C-%D9%81%D8%B1.jpg

بسیجی شهید سید محمود بشارتی ‌فر فرزند سید میرزا در تاریخ یکم خرداد ماه سال 1343 دیده به جهان گشود و شادی را برای خانواده خود به ارمغان آورد.

در دوران کودکی برای کسب علم راهی مدرسه شد و با موفقیت دوران ابتدایی و راهنمایی را پشت سر نهاد و تحصیلات دبیرستان خود را آغاز کرد.

وی دانش آموز سال چهارم متوسطه در رشته اقتصاد بود که از سوي بسيج مستضعفین در در جبهه حضور يافت تا با دشمنان به نبرد بپردازد.

پس از اینکه این جوان خوزستانی در دوران هشت سال دفاع مقدس به جبهه اعزام شد در تاریخ 24 اردیبهشت ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی پیج انگیزه فکه به شهادت رسید.

 شهید سید محمود بشارتی‌فر در سن 22 سالگی به فیض شهادت نائل شد و نام خود را در دفتر 23 هزار شهید استان خوزستان ثبت کرد.

دست به دامان شهدا

https://uupload.ir/files/tlp7_horxdmhfpx.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی شهید ناصر علی بنگی

https://uupload.ir/files/kvg2_1399110900215893622110834.jpg

بسیجی شهید ناصر علی بنگی فرزند مرتضی است که در روز دهم فروردین ماه ۱۳۴۴ در پایتخت مقاومت ایران دزفول دیده به جهان گشود.

وی در دوران هشت سال دفاع مقدس به همراه دیگر همشهریان خود از دزفول به جبهه اعزام شد و به نبرد با دشمنان پرداخت.

پس از حضور در جبهه شهید ناصر علی بنگی در تاریخ ۲۱ بهمن ماه ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.

پیکر پاک شهید علی بنگی پس از شهادت در خاک جبهه ماند و نامش در رمزه شهدای جاویدالاثر شهرستان دزفول قرار گرفت.

با تلاش کمیته جستجوی مفقودین پیکر پاک شهید ناصر علی بنگی از شهدای جاویدالاثر دزفول تفحص شد و پس از ۳۷ سال بی نشانی به خاک وطن بازگشت.

پیکر پاک شهید علی بنگی پس از انتقال به خوزستان به همراه شهید علی گلشن زاده و شهید علیرضا روعنی در روز ۱۳ بهمن ماه سال ۱۳۹۹  در دزفول تشییع شد و در زادگاهش آرام گرفت.

شهید ناصر علی بنگی در سن ۱۷ سالگی در منطقه فکه به فیض شهادت نائل آمد و تربت پاکش در گلزار شهدای شهید آباد دزفول محفلی برای عاشقان و دلسوختگان است.

سردار شهید سید جمشید صفویان

https://uupload.ir/files/2thb_images.jpg

سردار شهید سید جمشید صفویان

https://uupload.ir/files/6vk2_257.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید سید جمشید صفویان

https://uupload.ir/files/y7dy_94057_447.jpg

سردار شهید سید جمشید صفویان فرمانده گردان بلال حبشی لشکر 7 حضرت ولی عصر (عج) خوزستان فرزند سید محمدعلی است که در روز پانزدهم آذر ماه سال ۱۳۴۱ در دزفول دیده به جهان گشود و پا به عرصه وجود نهاد.

دوران جوانی شهید صفویان با تجاوز ددمنشانه رژیم بعث عراق به ایران مصادف شد به همین خاطر نیز به همراه دیگر رزمندگان ایرانی رهسپار جبهه شد.

پس از شرکت در چند عملیات سرانجام شهید سید جمشید صفویان در تاریخ چهارم دی ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به فیض شهادت نائل آمد و به جمع شهدا در بهشت برین پر کشید.

در روز بیست ‌و نهم اسفند ماه سال ۱۳۶۵ پیکر پاک و مطهر سردار شهید سید جمشید صفویان با حضور اقشار مختلف مردم در دزفول تشییع شد و در زادگاهش آرام گرفت.

 شهید سید جمشید صفویان در سن ۲۴ سالگی در جزیره مینو شهید شد و تربت پاکش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان است.

عبدالحسین خذریان همرزم شهید می گوید: همیشه نخستین کسی بود که پس از ناهار و شام و صبحانه برای جمع کردن سفره و شستن ظرف‌ ها بر می‌ خاست. هر چه به او اصرار می‌ کردیم و می‌ گفتیم سید جان، نوبتیه و نوبت شما نیست، نمی‌ پذیرفت. تا اینکه یک روز شرط کردم که اگر می‌ خواهد بگذارم تا ظرف‌ ها را بشوید، علتش را بگوید. پاسخم داد: افتخار می‌ کنم که برای برادران رزمنده سفره بیندازم و جمع کنم و ظرف‌ هایشان را بشویم. این بچه‌ ها وارستگانی‌ اند که دین بزرگی به گردن ما دارند. بگذار شاید با این کار، قدری احساس سبکی و ادای دین کنم.

فرازی از وصیت نامه شهید:

عزيزان من بر امواج دريا و ابرهاي آسمان، خانه نسازيد و فريب خروش و بزرگي اين و بلندي و تندی آن را نخوريد كه تا اسفل السافلين به سقوطتان مي كشاند و از مرتبة بلند اَحسن التقويم محرومتان مي سازد.

تربت پاک شهید مدافع حرم عارف کایدخورده

https://uupload.ir/files/g1gy_568904_291.jpg

شهید مدافع حرم عارف کایدخورده

https://uupload.ir/files/gawr_1396082902260714412549814.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی شهید مدافع حرم عارف کایدخورده

https://uupload.ir/files/dnkh_139608291317536512553814.jpg

شهید عارف کایدخورده فرزند حاجیعلی است که در روز  ۲۴ مرداد ماه سال ۱۳۷۱ دیده به جهان گشود و یک خواهر کوچکتر از خود به نام نرگس دارد.

این جوان خوزستانی در سال۱۳۹۳ برای نخستین بار به سوریه اعزام رفت چند بار دیگر نیز برای دفاع از حرم اعزام شد.

وی روز یکشنبه 28 آبان ماه همزمان با 30 صفر المظفر سال 1439 هجری قمری و سالروز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در مقابله با تروریست‌های تکفیری در شهر آلبوکمال استان دیرالزور سوریه به شهادت رسید و عند ربهم یرزقون شد.

آئین تشییع پیکر پاک این شهید مدافع حرم روز پنج‌شنبه دوم آذر ماه همزمان با هفته بسیج انجام شد و مردم پایتخت مقاومت ایران فرزند دلیر خود را بدرقه کردند.

این برنامه از کنار مزار شهدای گمنام دزفول واقع در امامزاده رودبند آغاز شد و سپس پیکر مطهر شهید عارف کایدخورده بر دستان مهربان مردم استان خوزستان قرار گرفت.

تشییع پیکر مطهر شهید عارف کایدخورده تا گلزار شهدای شهیدآباد دزفول ادامه داشت، پس از قرائت تلقین و وداع باشکوه مردم خوزستان در کنار دیگر شهیدان شهر دزفول آرام گرفت تا مزارش زیارتگاه عاشقان شود.

مادرش می گوید: عارف صمیمی‌ترین و نزدیک‌ترین دوست من و پدر و خواهرش بود؛ یعنی خواهر عارف اینقدر با عارف صمیمی و راحت بود هر صحبتی و هر کاری داشتند به راحتی با هم در میان می‌گذاشتند هر وقت هر کجا که روضه حضرت زینب با امام حسین را می‌شنیدم یک طور می‌شدم، چون صمیمیت این دو را می‌دیدم. این روضه برام فرقی داشت می‌خواستم، چون خیلی با کمالات و آگاه بود، جوان ۱۸، ۱۹ ساله‌ای که از ویژگی‌های سردار سلیمانی تعریف می‌کرد و شناخت کاملی از ایشان داشت و برای قانع کردن من از مدافعان حرم حرف به میان می‌آورد و برای من توضیح داد اگر همه این طور فکر کنیم که مردم سوریه خودشان مسئول بیرون راندن داعشیان هستند و نباید برویم به کمکشان که نمی‌شود.

نگاهی کوتاه به زندگی شهید محمدحسن ظلی

https://uupload.ir/files/v07n_2001965958.jpg

شهید محمدحسن ظلی فرزند عبدالرحمان است که در تاریخ هجدهم مهر سال ۱۳۳۲ در دزفول دیده به جهان گشود.

وی در تاریخ نهم آبان ماه سال ۱۳۵۹ در ماه های نخست تجاوز رژیم بعث عراق به خاک ایران به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.

پس از شهادت پیکر پاک و مطهر شهید محمدحسن ظلی به خاک وطن بازنگشته است و نامش جزو شهدای جاویدالاثر دوران هشت سال دفاع مقدس استان خوزستان به ثبت رسید.

شهید محمدحسن ظلی در سن ۲۷ سالگی در زمان تجاوز رژیم بعث عراق به خاک وطن در جاده آبادان به ماهشهر شهد شیرین شهادت را نوشید و جاودانه شد.

برای گرامی داشت یاد و خاطره شهید محمدحسن ظلی یادبودی در گلزار شهدای اهواز بنا شده است تا مامنی برای دوستان، آشنایان، خانواده و فامیل باشد.