نگاهی کوتاه به زندگی بسیجی شهید غلامحسین خلف‌زاده

بسیجی شهید غلامحسین خلف‌زاده فرزند علی‌محمد است که در سوم آبان‌ماه سال 1349 در اهواز دیده به جهان گشود و در دوران هشت سال دفاع مقدس به همراه دیگر رزمندگان اسلام راهی جبهه شد.

این رزمنده دلیر پس از حضور در جبهه در تاریخ سوم فروردین‌ماه سال 1367 در تپه ریشن کردستان عراق به فیض شهادت نائل آمد و نام خود را زمره 23 هزار شهید استان خوزستان ثبت کرد.

پس از شهادت پیکر پاک و مطهر شهید غلامحسین خلف‌زاده به زادگاهش انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده‌های شهدا تشییع شد.

شهید غلامحسین خلف‌زاده درسن 18 سالگی در عملیات والفجر 10 مدال شهادت را به گردن آویخت و پیکر پاکش در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز، ردیف 17 مزار 27 آرام گرفت.

نگاهی کوتاه به زندگی شهید رحیم رحمانی

https://uupload.ir/files/83xn_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85_%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg

شهید رحیم رحمانی یکم آذرماه سال 1346 در یکی از روستاهای شهرستان هفتگل دیده به جهان گشود.

در دوران کودکی با مسجد انس پیدا کرد و نمازهای یومیه خود را به جماعت در مسجد روستای محل سکونتش اقامه می‌کرد.

هنوز در دوران کودکی به سر می‌برد که از روستا به هفتگل مهاجرت کردند، پس از هجرت به شهر، تحصیلات خود را در مدرسه راهنمایی 17 شهریور ادامه داد.

دانش‌آموزی خوش‌اخلاق، خنده‌رو و شوخ‌طبع بود، با همکلاسی‌هایش گرم و صمیمی برخورد می‌کرد و با اکثر آنان با عشق و علاقه می‌جوشید.

احترام به پدر و مادر، دوستان و همسایگان از جمله خصوصیات بارز شهید رحیم رحمانی بود، همچنین با محبت و صداقت با آنان برخورد می‌کرد. به روی همه لبخند می‌زد، با همه یکرنگ و یک دل بود و ظاهر و باطنش هم مثل هم.

در دوران جوانی در پایگاه مقاومت بسیج در هفتگل نام‌نویسی کرد و دوره‌های آموزشی را نیز در همان پایگاه با موفقیت پشت سر نهاد، سپس در لبیک به ندای مقتدایش راهی جبهه شد.

در هجدهم اردیبهشت‌ماه سال 1367 در پی مأموریت اطلاعات شناسایی از وضعیت خطوط دشمن در برخورد با یک مین جهنده و انفجار آن در منطقه عملیاتی حلبچه، مجروح شد و در حالی‌که به حالت سجده افتاد تعداد زیادی ترکش به بدنش اصابت کرد و به شهادت رسید.

شهید رحیم رحمانی در سن 21 سالگی در عملیات والفجر 10 به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در گلزار شهدای هفتگل در کنار شهیدانی چون شهید رمضان لجمارک، شهید کوروش مکوندی و شهید سید عبدالعظیم حسن‌زاده آرمیده است.

شهید سعید روشنبخت

https://s4.uupload.ir/files/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%A8%D8%AE%D8%AA_ey04.jpg

دانشجوی شهید سعید روشنبخت فرزند حاج علی است که در روز 24 بهمن‌ماه سال 1343 در اهواز دیده به جهان گشود و در دوران دفاع مقدس همراه با رزمندگان دیگر به جبهه رفت.

پس از حضور در جبهه در عملیات والفجر 10 شرکت کرد و در تاریخ پنجم فروردین‌ماه سال 1367 در تپه ریشن عراق شهد شیرین شهادت را نوشید و آسمانی شد.

پیکر پاک و مطهر این جوان 24 ساله پس از انتقال از جبهه با حضور اقشار مختلف مردم تشییع شد و در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز، ردیف 18، مزار 27 آرام گرفته است.

شهید سعید روشنبخت در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «خدا را در همه جا و همه وقت و در همه حال شاهد و ناظر بر خود بدانید در ادای فرائض خود سستی نکنید، از مکروهات چشم بپوشید و به مستحبات عمل کنید، با هدف زندگی کنید با زندگی حدی برخورد کنید ان‌شاءالله که مرگ من نقطه عطفی باشد در زندگی شما.

پدر عزیز از شما می‌خواهم که همت کنید تا یک نظام ارزشی اسلامی و تمامی شئون در خانواده حاکم کنید، همه چیزشان خدا گونه باشد.

برادر سفارشی برایت دارم همیشه حافظ انقلاب و اسلام باشی و حفظ انقلاب میسر نیست مگر با شناخت انقلاب و دشمنانش و حفظ اسلام بسته به حفظ انقلاب است. متاسفانه ما هنوز نه انقلاب را شناخته‌ایم نه دشمنانش را. انقلاب را پیش از آن‌چه که دشمنان ظاهری و خارجی تهدیدش کنند مورد تهدید دشمنان خطرناک داخلی و پنهانی قرار گرفته است همیشه این‌چنین بوده است.»

 

سردار شهید محسن اکبری

https://s4.uupload.ir/files/148482_569_g8ko.jpg

تربت پاک سردار شهید محسن اکبری در گلزار شهدای بهبهان

https://s4.uupload.ir/files/148492_615_mwco.jpg

سردار شهید محسن اکبری

https://s4.uupload.ir/files/148474_399_j88y.jpg

شهید سید جلال جزایری

https://s4.uupload.ir/files/shohadaye-masjed-hejazi%E2%80%8D-seyyed-jalale-jazayeri-95_b08s.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید محسن اکبری

https://s4.uupload.ir/files/148466_753_wjt1.jpg

سردار شهید محسن اکبری در روز ۱۴ شهریور ماه سال ۱۳۴۳ در بهبهان متولد شد. تحصیلات خود را در دبستان دهخدا آغاز کرد و در کلاس دوم دبیرستان مشغول به تحصیل بود که رژیم بعث عراق به خاک ایران حمله کرد.

محسن درس را رها کرد و راهی جبهه های جنگ شد و در خط پدافندی سوسنگرد، شوش، جبهه های مگاصیص، هویزه و پُل سابله حاضر شد، در عملیات طریق القدس از ناحیه صورت زخمی شد اما از بیمارستان گریخت و خود را به خط مقدم  عملیات «الی بیت المقدس» رساند و نام خود را در زمره آزادگران خرمشهر به ثبت رساند.

پس از عملیات «الی بیت المقدس» رسما لباس سبز پاسداران انقلاب را بر تن کرد. با تشکیل تیپ ۱۵ آبی-خاکی امام حسن مجتبی(ع) به عنوان جانشین فرماندهی گروهان «القارعه» از گردان امام حسین(ع) منصوب شد و با نیروهای تحت امرش در عملیات خیبر شرکت کرد.

در جریان عملیات بدر، بار دیگر از ناحیه سر مجروح و به بیمارستان منتقل شد اما این بار نیز با سری باندپیچی شده از  بیمارستان فرار کرده و در منطقه عملیاتی حاضر شد. پس از این عملیات، به عنوان معاونت محور امیرالمومنین(ع) در هورالعظیم معرفی شد.

در بهمن ماه سال ۱۳۶۴، در جمع نیروهای گردان سیدالشهدا(ع) در مرحله دوم عملیات والفجر ۸ شرکت کرد و پس از این عملیات در بهار ۱۳۶۵، با قوای تحت امرش به کردستان اعزام شد. در تیرماه همان سال تیپ امام حسن مجتبی(ع) برای شرکت در عملیات کربلای یک راهی مهران شد به همراه نیروهایش نیز توفیق حضور در این عملیات را به دست آورد.

در مرحله بعد، به دنبال تغییر و تحولاتی که در تیپ امام حسن مجتبی(ع) صورت گرفت، محسن اکبری به جمع لشکریان ۳۱ عاشورا پیوست و  مسئولیت طرح و عملیات تیپ ۱ این لشکر را بر عهده گرفت.

در عملیات کربلای ۵ به عنوان قائم مقام عملیاتی فرماندهی تیپ ۱ لشکر ۳۱ عاشورا، به مجاهدت خود ادامه می دهد و در عملیات تکمیلی کربلای ۸ نیز با مسئولیت فرمانده محور عملیاتی حاضر می شود و در خط پدافندی شلمچه از ناحیه دست، پا و کمر جراحات سختی برداشت و به بیمارستانی در شیراز اعزام می شود. تنها چند روز پس از ترخیص، در حالی که هنوز زخم هایش بهبود پیدا نکرده بود، بار سفر بسته و عازم جبهه های نبرد می شود.

در این مقطع، با اجازه از فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا به همراه نیروهای گردان های فتح و فجر بهبهان راهی غرب کشور شده و در  عملیات نصر ۴ در منطقه عمومی ماووت عراق شرکت کرد.

در ۱۳ مردادماه ۱۳۶۶ به همراه دلاورمردان لشکر عاشورا با سمت معاون عملیاتی فرماندهی تیپ ۱ و مسئول کل محورهای عملیاتی در عملیات نصر ۷ در ارتفاعات دوبازا و بلفت واقع در منطقه سردشت حضور یافت. پس از پایان این عملیات به اصرار شدید فرماندهی سپاه بهبهان، از لشکر عاشورا به لشکر ۷ ولیعصر(عج) مامور می شود و فرماندهی گردان فجر را بر عهده می گیرد و به همراه این گردان راهی جبهه غرب می شود.

سر انجام، سردار شهید محسن اکبری پس از ۷ سال حضور مداوم در جبهه های جنگ، در ساعت ۸ صبح روز ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۶ در عملیات والفجر ۱۰، بر فراز ارتفاعات شنام، هدف گلوله مستقیم دشمن قرار گرفته و بال در بال ملائک می گشاید و آسمانی می شود.

شهید سید جلال جزایری

https://s4.uupload.ir/files/011_wq8o.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی شهید سید جلال جزایری

https://s4.uupload.ir/files/index_gb4t.jpg

شهید سید جلال جزایری فرزند سید طاهر روز بیستم آبان‌ماه سال 1347 در اهواز دیده به جهان گشود و در دوران جوانی به جبهه رفت تا به نبرد با دشمن بپردازد.

وی از طریق گردان حضرت امیرالمؤمنین(ع) اهواز به عنوان تیربارچی در عملیات والفجر ۱۰ شرکت کرد، هنگامی که وقت عقب‌نشینی نیروها فرا می‌رسد سید جلال آتش آخر را بر روی نیروهای بعثی می‌ریزد تا رزمندگان ایرانی فرصت عقب‌نشینی را داشته باشند، در این هنگام از سوی تک تیرنداز عراقی گلوله‌ای به سرش اصابت کرد و به سوی معبود خود شتافت.

پیکر پاک شهید سید جلال جزایری که در چهارم فروردین‌ماه سال 1367 در تپه‌های ریشن کردستان عراق به شهادت رسیده بود بعد از سه روز به ایران انتقال یافت و پس از تشییع، در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز، ردیف 26 مزار 27 آرام گرفت.

شهید سید جلال جزایری در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشت: «ای ملت شهید پرور، ای كسانی كه زمینه ظهور حضرت حجت(عج) را فراهم می‌كنید، نگذارید منافقین داخلی در رویه شما اختلال به‌وجود بیاورند، از درون به انقلاب ضربه وارد كنند و در پشت جبهه تضعیف روحیه كنند،‌ همیشه در صحنه انقلاب حاضر باشید و سخنان امام را به‌جان بخرید زیرا این پیر جماران هر چه می‌گوید از خودش نیست بلكه از خدا الهام می‌گیرد.

برایم گریه نكنید و اگر خواستید برای مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش گریه كنید، اگر شهید شدم مرا با لباس رزم به‌خاك بسپارید، یک مسئله مهم دیگر كه باید بگویم و وصیت همه شهداء بوده این است كه نمازهای خود را به جماعت بخوانید و حتماً در نمازهای جمعه و مراسم دعا شركت كنید.»

نگاهی کوتاه به زندگی شهید رحیم رحمانی

https://uupload.ir/files/83xn_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85_%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg

شهید رحیم رحمانی فرزند محمدعلی است که در تاریخ یکم آذر ماه سال 1346 در یکی از روستاهای شهرستان هفتگل دیده به جهان گشود و زندگی زمینی خود را در جمع خانواده آغاز کرد.

در دوران کودکی با مسجد انس پیدا کرد و نمازهای یومیه اش را به جماعت در مسجد روستای محل سکونت خود اقامه می کرد.

پس از مهاجرت از روستا به شهر هفتگل تحصیلات خود را در مدرسه راهنمایی 17 شهریور ادامه داد.

دانش آموزی خوش اخلاق، خنده رو و شوخ طبع بود و با همکلاسی هایش گرم و صمیمی برخورد می کرد.

احترام به پدر و مادر، دوستان و همسایگان از جمله خصوصیات بارز شهید رحیم رحمانی بود و همچنین با محبت و صداقت با آنان برخورد می کرد.

در دوران جوانی در پایگاه مقاومت بسیج در شهر هفتگل نام نویسی کرد و دوره های آموزشی را نیز در پایگاه با موفقیت پشت سر نهاد سپس در لبیک به ندای رهبر و مقتدای خود راهی جبهه شد تا در نبرد با دشمن شرکت کند.

پس از حضور در جبهه شهید رحیم رحمانی در تاریخ 18 اردیبهشت ماه سال 1367 در منطقه عملیاتی حلبچه شهد شیرین شهادت را نوشید و نام خود را در دفتر شهدای اسلام به ثبت رساند.

شهید رحیم رحمانی در سن 21 سالگی در عملیات والفجر 10 به فیض شهادت نائل شد و تربت پاکش در گلزار شهدای هفتگل در کنار دیگر شهیدان از جمله شهید رمضان لجمارک، شهید کوروش مکوندی و شهید سید عبدالعظیم حسن زاده زیارتگاه عاشقان است.

تربت پاک شهید رحیم رحمانی در گلزار شهدای هفتگل

https://uupload.ir/files/c0jc_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B9%DB%B0%DB%B5%DB%B0%DB%B5_%DB%B0%DB%B9%DB%B4%DB%B9%DB%B4%DB%B2.jpg

شهید رحیم رحمانی

https://uupload.ir/files/83xn_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85_%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg