سردار شهید صدرالله فنی از شهدای بهبهان

نگاهی کوتاه به زندگی شهید مجتبی زکوی‌ زاده

نتیجه تصویری برای شهید مجتبی زکوی زاده

شهید مدافع حرم مجتبی زکوی‌زاده یکم مهر سال 1362 به‌عنوان دومین فرزند، در روستای مله‌گوراب باغملک متلد شد، آبان سال 1394 برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه رفت.

پس از نبرد با تکفیری‌ها روز سه‌شنبه دهم آذر سال 1394 در شهرک العیس حلب سوریه، به شهادت رسید که پیکر پاکش روز یکشنبه 15 آذر سال 1394 در باغملک تشییع شد و در گلزار شهدای روستای چلچلک آرام گرفت.

شهید زکوی‌‌زاده هنگام شهادت 32 سال داشت و از وی دو دختر به‌یادگار ماند.

همسر شهید می‌گوید: «مجتبی در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور می‌کردیم با شوخی می‌گفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا می‌خورد، من متوجه می‌شدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند با شوخی و خنده می‌گفت.

در سوریه هم دوستانش می‌گفتند که گاهی اوقات که در منطقه عملیاتی راه را گم می‌کردیم، در عین عصبانیت همه ما، شهید زکوی با لبخند می‌گفت نترسید راه ما به سمت بهشت است گم نمی‌شویم. شدیدا بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام می‌گفت چادر حضرت زهرا(س) را از سر برندارید.

در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. به‌خاطر اینکه شاغل در تیپ تکاوران بهبهان بود در بهبهان زندگی می‌کردیم اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی به روستا می‌آمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام می‌داد. بسیار مهربان و در تصمیم‌گیری قاطع بود، به‌خصوص در انتخابات مجلس به فامیل می‌گفت به نامزدهای شایسته رای بدهید، نماینده باید متخصص باشد تا به کشور و نظام خدمت کند.»

سردار شهید علی لویمی باقری

فرمانده دل‌ها شهید محمدابراهیم همت

تشییع پیکر پاک شهید مدافع حرم حمیدرضا فاطمی اطهر در اهواز

شهید مدافع حرم حمیدرضا فاطمی اطهر

شهید مدافع حرم حمیدرضا فاطمی اطهر

شهید مدافع حرم مرتضی کریمی‌شالی

نگاهی کوتاه به زندگی شهید مدافع حرم مرتضی کریمی‌شالی

شهید مدافع حرم مرتضی کریمی‌شالی 25 دی سال 1360 در تهران دیده به‌جهان گشود و پس از حمله تکفیری‌ها عازم سوریه شد که در تاریخ 21 دی سال 1394 در منطقه خان طومان به فیض شهادت نائل آمد ولی پیکر پاکش در جبهه ماند.

پیکر پاک شهید مرتضی کریمی‌شالی پس از 6 سال به وطن بازگشت که روز یکشنبه 21 شهریور سال 1400 در تهران تشییع شد و در قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا(س)، ردیف 116، شماره 23 آرام گرفت.

مادر شهید مرتضی کریمی‌شالی می‌گوید: «آقا مرتضی از کودکی به راه اسلام و انقلاب علاقه داشت، وقتی که بزرگ شد علاقه‌اش به این راه بیشتر شد و چیزی جز اهل بیت(س)، اسلام و ایران برایش اهمیت نداشت. به او درباره زندگی و خانه و ماشین می‌گفتم اما مرتضی می‌گفت «مادر به این خانه‌های گِلی فکر نکن چون اینها به یک باد، بند هستند، به این ماشین‌ها، به این پاره‌آهن دل نبند این‌ها چیزی نیست، هدف ما باید آخرت ما باشد.»

زمانی‌که برای سوریه رفتن تصمیم گرفت دختران او کوچک بودند و همسرش راضی به رفتن او به سوریه نبود. حتی من هم از اول مخالف رفتن او بودم اما بعد از اصرارهای او بالاخره راضی شدم.»

همسر شهید نیز می‌گوید: «به زیبایی خانه خیلی اهمیت می‌داد. حتی یک‌بار که بیرون از خانه بودم، وقتی برگشتم دیدم خانه خالی است! ‌گفتم «مرتضی مبل‌ها را چه کرده‌ای؟» گفت «از چشمم افتاده‌ بودند! آنها را فروختم و مبل جدید سفارش داده‌ام.»

بعد از مبل، فرش، پشتی، پادری، پرده را به تبع آن کم‌کم عوض کرد. مثل آخرین دکور مرتضی که الآن اینجاست. همه وسایل را آبی خرید.»

نگاهی کوتاه به زندگی شهید جبار عراقی

شهید جبار عراقی با نام جهادی ابوعارف از شهدای مدافع حرم شهر کوت عبدالله دهم اسفند سال 1347 به‌عنوان تنها پسر خانواده در یکی از روستاهای شهر بستان چشم به‌جهان گشود.

اسفند سال 1369 به استخدام سپاه درآمد، 15 سال در تیپ یک زرهی لشکر هفت ولی‌عصر(عج) استان خوزستان خدمت کرد، به‌خاطر رشادت‌هایش، او را به‌عنوان فرمانده گردان امام حسین(ع) شهرستان کارون منصوب کردند.

برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) سه مرحله به سوریه رفت. سال 1393، دو بار اعزام شد و بار آخر شهریورماه سال 1394 بود که حدود 70 روز ماند و روز یکشنبه سوم آبان مصادف با یازدهم محرم در جاده رقه در استان حماه سوریه به‌فیض شهادت نائل آمد.

پیکر پاک شهید جبار عراقی پس از بازگشت به وطن، صبح یکشنبه هفدهم آبان‌ سال 1394 همزمان با سالروز شهادت امام زین‌العابدین(ع) در اهواز تشییع شد و در قطعه 2 گلزار شهدا آرام گرفت.

مهدی عراقی فرزند شهید می‌گوید: «تنها چیزی که پدرم را به شهادت رساند، شجاعت او بود. در وجود پدر چیزی به‌عنوان ترس معنا نداشت. در سوریه از ساعت 12 شب تا 6 صبح، به تنهایی جنگیده بود. دوستانش به او گفته بودند که برگردد اما قبول نمی‌کند و می‌گوید: شما فقط به من مهمات برسانید. ورزشکار بود و دوومیدانی انجام می‌داد. هر روز تقریبا ً هشت کیلومتر می‌دوید. هر روز عصر به من می‌گفت برایم زمان بگیر. من هم زمان می‌گرفتم دو ساعت می‌دوید. همرزمان پدرم می‌گفتند در سوریه هم، اول صبح ما را بیدار و به‌خط می‌کرد و وادار به دویدن می‌کرد. آنجا هم ورزش را ترک نکرده بود.»

تکاور شهید محمد ظهیری

تکاور شهید محمد ظهیری

نگاهی کوتاه به زندگی تکاور شهید محمد ظهیری

تکاور شهید محمد ظهیری از شهدای مدافع حرم خوزستان در دهمین روز از بهمن‌ماه سال 1368 به عنوان سومین فرزند خانواده ظهیری در منطقه منبع آب کلانشهر اهواز چشم به جهان گشود و بعد از برادرانش مهدی و احمد دوباره شادی را برای خانه پدری به ارمغان آورد.

این تکاور دلیر اهوازی برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) عازم کشور سوریه شد و در روز جمعه اول آبان‌ماه سال 1394 هجری خورشیدی مصادف با تاسوعای حسینی سال 1437 هجری قمری در درگیری با نیروهای تکفیری در حلب سوریه به ‌فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.

پیکر مطهر این شهید مدافع حرم پس از انتقال به خوزستان، در ظهر روز جمعه هشتم آبان‌ماه مطابق با 16 محرم با حضور جمعی از علما، خانواده معظم شهدا و مردم شهیدپرور بعد از نمازجمعه اهواز از مصلای مهدیه امام خمینی(ره) این کلانشهر بر دستان نمازگزاران اهوازی تشییع شد.

پس از برگزاری مراسم تشییع پیکر پاک شهید محمد ظهیری به حرم حضرت علی بن مهزیاری اهوازی منتقل شد و در کنار هشت شهید گمنام دوران دفاع مقدس و پایین مزار شهید محمدعلی چم‌حیدری و مزار طلبه شهید سید مرتضی شفیعی در منزلگاه ابدیش آرام گرفت.

شهید مدافع حرم جبار عراقی

شهید مدافع حرم جبار عراقی

شهید مدافع حرم جبار عراقی

شهید مدافع حرم جبار عراقی

شهید مدافع حرم جبار عراقی

شهید جبار عراقی

شهید جبار عراقی

شهید جبار عراقی

نگاهی کوتاه به زندگی شهید جبار عراقی

شهید جبار عراقی با نام جهادی ابوعارف از شهدای مدافع حرم شهر کوت عبدالله شهرستان کارون است که در دهم اسفندماه سال 1347 به‌عنوان تنها پسر خانواده پرجمعیت خود در یکی از روستاهای شهر بستان چشم به جهان گشود.

در اسفند ماه سال 1369 به استخدام سپاه درآمد، 15 سال در تیپ یک زرهی لشکر هفت ولی‌عصر(عج) استان خوزستان مشغول به خدمت بود و به خاطر رشادت‌هایش، او را به عنوان فرمانده گردان امام حسین(ع) در شهرستان کارون منصوب کردند.

پس از حمله نیروهای تکفیری به کشورهای اسلامی، این رزمنده دوران دفاع مقدس برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه خاتون(س) همراه با دیگر رزمندگان جبهه مقاومت راهی کشور سوریه شد.

ابوعارف سه مرحله به سوریه رفت. سال 1393، دو بار به سوریه اعزام شد و بار آخر شهریورماه سال 1394 بود که حدود 70 روز در سوریه ماند و در روز یکشنبه سوم آبان ماه همان سال مصادف با یازدهم محرم در جاده رقه در استان حماه سوریه به دست تکفیری‌ها به‌فیض شهادت نائل آمد.

پیکر پاک و مطهر شهید جبار عراقی پس از روزها غربت به وطن بازگشت و در صبح روز یکشنبه هفدهم آبان‌ماه سال 1394 مقارن با 25 محرم‌الحرام سالروز شهادت حضرت امام زین‌العابدین(ع) در اهواز تشییع شد و پس از انتقال به گلزار شهدای اهواز در کنار شهید فرشاد حسونی‌زاده، شهید حمیدرضا فاطمی‌اطهر(حمید ممبینی) و شهید عبدالکریم جهانگرد اهوازی آرام گرفت و مزارش زیارتگاه عارفان و عاشقان شد.

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهيد شکرحسين شهاوند

http://uupload.ir/files/1xnk_unnamed.jpg

سردار شهيد شکرحسين شهاوند فرمانده گردان امام حسين(ع) لشكر 72 محرم هفتم مهر سال 1339 در روستای بيدروبه مركزی واقع در بخش الوار گرمسيری شهرستان انديمشک در خانواده‌ای متدين دیده ‌به‌جهان گشود.

تا پيروزی انقلاب اسلامی با پدر و برادرانش به كار كشاورزی مشغول بود، با شروع انقلاب به جمع مشتاقان و دوستداران امام و انقلاب پيوست و بعد از پيروزی انقلاب اسلامی به خدمت سربازی اعزام شد كه خدمت او با شروع جنگ تحميلی مصادف شد، در خطه كردستان يكي از همرزمان امیر سپهبد شهيد صياد شيرازی بود و در آنجا به دفاع از حريم ايران اسلامی پرداخت.

در تهاجم دموكرات‌ها به راديو و تلويزيون سنندج به‌همراه ديگر برادران ارتشی و سپاهی در محاصره قرار گرفت و تا رسيدن قوای كمكی مقاومت سرسختانه‌ای از خود نشان داد که توانستند صدای اسلام را كه از راديو و تلويزيون سنندج به گوش مسلمانان آن منطقه می‌رسيد آزاد کنند.

بعد از سربازی با عضويت ثابت فنی در سپاه پاسداران پلدختر مشغول خدمت شد و با انجام فعاليت‌های شبانه‌روزی و مسئوليت گشت‌های عمليات سپاه پلدختر خواب را از چشمان ضد انقلاب منافق و كوردل ربود.

در دفاع مقدس، داوطلبانه به جبهه جنوب اعزام شد، به محض ورود به سبب تخصص مربی‌گری و آشنايی با آموزش‌های متعدد نظامی به‌عنوان مسئول آموزش نظامی پادگان فجر تيپ 72 محرم در مسير حميديه به اهواز منصوب شد.

سپس توسط فرمانده تيپ 72 محرم به فرماندهی گردان امام حسين(ع) منصوب شد و خدماتی را انجام داد.

رشادت‌هایش در منطقه پاسگاه زيد زبانزد همگان است. سرانجام 27 مهر سال 1365 به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در روستای بیدروبه اندیمشک آرام گرفت.

شهید امیرهوشنگ شفیعی از شهدای دوران دفاع مقدس شهرستان بهبهان

شهید مدافع حرم نادر حمید از شهرستان باوی

نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید مجید حریزاوی‌ مقدم

سرباز شهید مجید حریزاوی‌مقدم سيزدهم فروردين‌ماه سال 1347 در شهرستان اهواز دیده به جهان گشود، پدرش بدير نام دارد که كارمند شركت راه‌آهن بود.

در جوانی به سربازی رفت و از سوی یگان محل خدمتش به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد که در روز بيست و ششم ارديبهشت‌ماه سال 1367، در منطقه عملیاتی شلمچه به‌فیض شهادت نائل آمد و به قافله شهیدان پیوست.

پس از شهادت پیکر پاک و مطهر شهید مجید حریزاوی‌مقدم از منطقه عملیاتی به شهرستان شوش دانیال انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم و جمعی از خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران تشییع شد.

شهید مجید حریزاوی‌مقدم در سن 20 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر مطهر در کنار دیگر شهیدان در گلزار شهدای شوش دانیال آرام گرفت.

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید هوشنگ تلغری

https://s4.uupload.ir/files/338926948_991f.jpg

سردار شهید هوشنگ تلغری نخستین فرمانده نیروهای مسجدسلیمان در دوران دفاع مقدس یکم دی سال 1337 در روستای هفت شهیدان دیده به جهان گشود.

دوران کودکی را در همان روستا پشت سرنهاد و بعد از دوره ابتدایی به شهر مهاجرت کرد، در دوران دبیرستان با اندیشه‌های امام آشنا شد و به صف مبارزین علیه رژیم طاغوت پیوست.

سال 1356 پس از دریافت دیپلم به سربازی رفت ولی بعد از فرمان امام، با اسلحه‌اش از پادگان فرار کرد و در خانه یکی از اقوام پنهان شد.

در دوران دفاع مقدس، طرز کار با سلاح‌های سنگین را فرا گرفت و در سوسنگرد به فرماندهی سردار شهید محمدرضا پورکیان در برابر دشمن ایستاد که روز 18 بهمن سال 1359 در حوالی سوسنگرد شربت شهادت را نوشید و پیکر پاکش در روستای هفت شهیدان مسجدسلیمان آرام گرفت.

شهید هوشنگ تلغری در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «من كه يک انسان ناچيزى هستم، در زمان اين زندگى ناپايدار هميشه دنبال اين بودم كه چگونه زندگى كنم تا يک انسان يا يک مسلمان واقعى باشم، می‌گشتم، ولى متاسفانه يا خوشبختانه آن طورى كه می‌خواستم موفق نشدم و دليل موفق نشدنم نگاه كردن به زندگى 21 ساله‌ام و نيز محيط خانواده‌ام وجود زندگى‌ام بود.

بهترين دامن براى من خدمت به اسلام و الله برگزيدن شهادت است و می‌دانم كه اين شهادت خون را در رگ‌های برادرانم و هر كس كه اسلام را می‌خواهد به جوشش در خواهد آورد. تا از تنبلى و سستى و ضعيف النفسى به درآيند، اباذروار و على‌وار زندگى كنند تا دوباره ستمگران نتوانند بر آنها مسلط شوند و اسلام على را نابود كنند و اين طور نمايانند كه بدبختى ما از اسلام است.»

سردار شهید امید فرجی زنگنه

https://s6.uupload.ir/files/img_20190526_210637_ophq.jpg

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار سرلشکر شهید سید محمدعلی جهان‌آرا

سردار شهید علی غیوراصلی

سرباز شهید امید حسینی

سرباز شهید سعید کریمی

https://uupload.ir/files/bxy5_img_20210421_212647_541.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد

سردار شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد در شهریورماه سال 1343 در روستای حاجی‌آباد از توابع بخش مرکزی شهر دزفول در یک خانواده مذهبی متولد شد. از زمان دانش‌آموزی انقلابی شد و تا لحظه ورود امام به کشور در تظاهرات شرکت می‌کرد.

در پنجم آذرماه سال 1358 پس از صدور فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج، به همراه جوانان و نوجوانان روستای‌ خود عضو بسیج شد. در آن زمان به دلیل غصب زمین‌های کشاورزی روستا توسط رژیم پهلوی، همراه دیگر خانواده‌های روستایی در شهرک زراعی شوش که بعد از پیروزی انقلاب به شهرک شهید محمد منتظری تغییر نام داد، ساکن شدند.

در دی‌ماه سال 1365 آموزش تخصصی فرماندهی دسته را گذراند و سپس به گردان عمار لشکر ولیعصر(عج) در پادگان کرخه اعزام شد. مدتی در جبهه‌های جنوب و در منطقه عملیاتی شلمچه حضور داشت و چند صباحی نیز به کردستان رفت.

در طول حضور در جبهه‌های حق علیه باطل سه بار مجروح شد. دو بار در اثر ترکش و بار آخر در اثر اصابت یک خمپاره 60 در دوم شهریورماه سال 1366 که قطع نخاع شد و مدال جانبازی را به گردن آویخت.

به دلیل عوارض مجروحیت بارها در بیمارستان‌های اهواز و تهران بستری شد تا اینکه روح بلندش در روز دوشنبه هفدهم بهمن‌ سال 1401 پس از 35 سال جانبازی به آسمان پر کشید و به فیض شهادت نائل آمد.

شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد در سن 58 سالگی به شهادت رسید پیکر پاکش در روز چهارشنبه 19 بهمن‌ سال 1401 تشییع شد و در گلزار شهدای محمد بن جعفر طیار دزفول آرام گرفت.

تجلیل از خانواده سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

تجلیل از خانواده سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی

https://uupload.ir/files/ig0a_154187_884.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید عبدالعلی بهروزی

سردار شهید عبدالعلی بهروزی جانشین فرمانده تیپ 15 امام حسن ‌مجتبی(ع) و برادر شهید علی بهروزی بیست و دوم اردیبهشت سال 1338 در روستای چشمه مراد دهستان درونک بخش زیدون از توابع شهرستان بهبهان دیده به جهان گشود.

از نخستین روزهای تجاوز رژیم بعث عراق به خاک ایران به جبهه‌های حق رفت و در فتح سوسنگرد، عملیات‌های طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، والفجر مقدماتی و خیبر شرکت کرد که چهار بار به شدت مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان و بهبودی نسبی دوباره به جبهه بازگشت.

سرانجام در سوم فروردین سال 1363 بر اثر آتش بار دشمن در جزیره مجنون جراحت سختی برداشت که به شیراز منتقل شد و در روز بیست و چهارم فروردین همان سال در سن 25 سالگی در بیمارستان نمازی شیراز به فیض شهادت نائل آمد که پیکر پاکش در گلزار شهدای سردشت زیدون آرام گرفت.

شهید عبدالعلی بهروزی در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «من اين راه را آگاهانه انتخاب كرده‌ام و جزء به سرانجام اين راه را به چيز ديگری نمی‌نگرم، ما به جنگ، براي جنگ نيامده‌ايم بلكه برای ياری دين خدا و برای لبيک به سالار شهيدان. هر كس مرا دوست دارد به بسيج بچسبد، امام را ياری كند و در راه اين انقلاب بدون هيچ چشم داشتی شبانه‌روز كار كند، در مقابل كمبودها تحمل كند، سعي كنيد با كشاورزي و كار كردن كمبودها را جبران كنيد، امروز جمهوری اسلامی ايران از همه طرف مورد حمله قرار گرفته است، پشت به پشت همديگر بدهيد و مقابله كنيد، برادران شما از قبل برای خدمت به اسلام تعيين شده‌ايد، پس هشدار كه زمينه حكومت مهدي(عج) بر عهده شماست.»