شهید مدافع امنیت محمد قنبری













شهید مدافع امنیت مهدی آزمون بیستم بهمن سال 1361 در شهر صیدون چشم بهجهان گشود و در دوران جوانی به نیروی انتظامی پیوست.
وی معاون کلانتری 11 آبادان بود که سهشنبه شانزدهم شهریور سال 1400 در درگیری با شرور فراری مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان شهد شیرین شهادت را نوشید.
پیکر پاک شهید آزمون پس از تشییع در آبادان به زادگاهش انتقال یافت و در شهرک شهید رضائیان صیدون آرام گرفت.
شهید آزمون در سن 39 سالگی بهشهادت رسید و از او یک پسر و 2 دختر بهیادگار مانده است.
دختر شهید مهدی آزمون میگوید: «همیشه با وجود خستگی با روی خندان به خانه میآمد و با ما بازی میکرد؛ صبح روز شهادتش، ساعت ۱۰ صبح به خانه آمد و گفت که شیفتش بعد از ظهر است، آن روز ناهار کمی دیر آماده شد و پدرم بدون خوردن ناهار رفت، چون آدم دقیقی بود و میخواست سر ساعت در محل کارش حاضر شود، با خنده گفت شب میآیم و با هم به گردش میرویم.
ما بچهها خیلی به پدرمان وابسته بودیم، هیچوقت بدون او جایی نمیرفتیم، به همه کارهایمان رسیدگی میکرد و هر چه میخواستیم برایمان تهیه میکرد.
در تمام کارها و درسهایم با پدرم مشورت میکردم، وقتی تیزهوشان قبول شدم، پدرم جلوی دوستانش با شادی از من تعریف میکرد، همیشه باعث افتخار من در مدرسه و محله بود، حالا که شهید شده من هم میخواهم طوری زندگی کنم که پدر شهیدم به من افتخار کند.
پدرم راهیان نور را خیلی دوست داشت، به یاد او پیش شهدا رفتم، تصمیم دارم بهخاطر پدرم که همیشه از چادر پوشیدن من لذت میبرد، همیشه چادر سر کنم.»






سرباز جاویدالاثر شهید سید غلامرضا رضویمقدم یکم مهر سال 1347 در روستای سید بهزاد در خانوادهای از سادات جلیلالقدر بخش صیدون شهرستان باغملک چشم به جهان گشود.
دوران کودکی خود را در دامان پر مهر خانواده، در ییلاق و قشلاق و کوچ خاطرهانگیز عشایر سپری کرد. هر چند به سبب محرومیتهای دوران رژیم ستمشاهی نتوانست درس بخواند، اما مشاهده رنج والدین و کمک و همکاری به آنها در امرار معاش و گذراندن روزگار در دامنه کوههای سر به فلک کشیده از او یک سلحشور کامل ساخت که با ترس بیگانه بود.
با ارادهای تحسین برانگیز تا مرحله تکمیلی در نهضت سوادآموزی به تحصیل ادامه داد و خواندن و نوشتن آموخت.
همیشه این جمله معروف امام را به زبان جاری میکرد و میگفت: عشایر ذخایر انقلابند و خود را آماده میکرد تا در زمانی که انقلاب نیاز دارد آن ذخیره خرج شوند خود را فدا کند. با خط زیبایش بر دیوارها مینوشت به یاد لب تشنه امام حسین(ع). آثاری از نوشتههای او بر دیوار خانه با خط خوش خودش به یادگار مانده است.
یکبار در سال 1365 به عنوان نیروی بسیجی 3 ماه در جبهه حضور داشت و بعد به خدمت سربازی اعزام شد، چون نیروی فعال و پرکاری بود از طرف فرمانده لشکر بهعنوان راننده تانک انتخاب شد و 6 ماه در جزیره مجنون به عنوان خدمه و راننده تانک خدمت کرد.
جوانی 20 ساله بود که روز چهارم تیر سال 1367 در جزیره مجنون به شهادت رسید، ولی پیکر پاک به وطن بازنگشت که برای گرامیداشت یاد او یادبودی در زیارتگاه سید بهزاد زادگاهش بنا شده است.

بسیجی شهید رضا بیر فرزند محمد است که در تاریخ ۳ شهریور سال ۱۳۴۴ در روستای دره بنیاب بخش صیدون باغملک در دامنه کوه ساولک دیده به جهان گشود.
در کودکی به منظور فراگیری علم و دانش راهی مدرسه شد و دوران ابتدایی خود را در همان روستای دره بنیاب پشت سر نهاد.
او خوش اخلاق، جدی و در بین دوستان به حسن خلق شهرت داشت و در تمام امور به خدا توکل می کرد و متکی به خود بود.
با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی راهی جبهه ها شد و تلاش های مخلصانه ای را در کنار دیگر رزمندگان انجام داد.
پس از تلاش های فراموش نشدنی در جبهه، سرانجام شهبد رضا بیر در تاریخ یکم خرداد ماه سال ۱۳۶۳ در جریزه مجنون شهد شیرین شهادت را نوشید و به فیض شهادت نائل شد.
شهید رضا بیر در سن ۱۹ سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش پس از شهادت در گلزار شهدای روستای دره بنیاب آرام گرفت.

سرباز شهید عبدالمحمد پیش بین فرزند مرحوم علیمحمد است که در تاریخ چهارم تیر ماه سال ۱۳۴۰ در روستای ماوی از توابع بخش صیدون شهرستان باغملک دیده به جهان گشود.
این جوان دلیر در ابتدای دوران جوانی به خدمت سربازی اعزام شد و در لشکر ۲۱ حمزه سیدالشهدای گردان ۱۷۱ مشغول گذراندن خدمت خود شد.
وی که از شهدای وظیفه ارتش جمهوری اسلامی لشکر ۲۱ حمزه سیدالشهدای گردان ۱۷۱ بوده است در تاریخ ۲۴ آذر ماه سال ۱۳۶۲ در منطقه جنوب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پس از شهادت پیکر پاک شهید عبدالمحمد پیش بین در زادگاه پدری در روستای مأوی سرآسیاب تشییع شد و در این روستا آرام گرفت.
در اوایل اردیبهشت ماه سال 1400 به دلیل صعب العبور بودن و روستای خالی از سکنه که در معرض تخریب سیل های خطرناک رودخانه وحشی اعلا و رانش زمین قرار گرفته است، مزار شهید عبدالمحمد پیش بین از روستای مأوی سرآسیاب صیدون به گلزار شهدای باغملک انتقال یافت.
شهید عبدالمحمد پیش بین در سن 22 سالگی در تک دشمن به شهادت رسید و تربت پاکش هم اکنون در گلزار شهدای باغملک زیارتگاهی برای عاشقان و دلسوختگان است.

شهید عزیزالله بهمنی فرزند راه خدا از شهدای مدافع وطن استان خوزستان است که در نخستین روز از آبان ماه سال 1373 در روستای چل سرخ بخش صیدون باغملک در خانواده ای پرجمعیت دیده به جهان گشود.
وی هشت برادر و دو خواهر دارد و خود فرزند پنجم خانواده است. پدرش فردی کشاورز و بسیار زحمتکش و مادرش در خانه به تعلیم و تربیت فرزندان مشغول بود.
شهید عزیزالله بهمنی دوران کودکی خود را با درس خواندن، عضویت در بسیج و هلال احمر و کار کردن در مزرعه پدری گذراند و پس از اخذ دیپلم در مهرماه سال 1393 و در ایام جوانی به استخدام نیروی انتظامی در آمد و جهت خدمت به کلانتری 22 مجاهد اهواز منتقل شد.
او در تیر ماه سال 1395 با دختر دایی خود ازدواج کرد، حاصل این پیوند فرخنده فرزند دختری به نام نیایش است که در زمان شهادت پدر یک سال سن داشت.
سرانجام پس از چند سال خدمت در جمع سبزپوشان ناجا شهید عزیزالله بهمنی به همراه شهید علی بخش حسنوند از عوامل نیروی انتظامی اهواز بر اثر حمله و تیراندازی افراد ناشناس در بامداد روز یک شنبه 25 اردیبهشت ماه سال 1396 حین انجام وظیفه در اهواز به شهادت رسید.

رئیس بنیاد اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران باغملک با اشاره به صعبالعبور بودن روستای صیدون اظهار داشت: مزار شهید عبدالمحمد پیش بین که پس از مراسم تشییع در زادگاه پدری و در روستای مأوی سرآسیاب خاک سپاری شده بود، به دلیل صعب العبور بودن و روستای خالی از سکنه که در معرض تخریب سیل های خطرناک رودخانه وحشی اعلا و رانش زمین قرار گرفته است، از صیدون به گلزار شهدای باغملک انتقال یافت.
وی افزود: با درخواست خانواده شهید و پیگیری های امور ایثارگران ارتش و مکاتبات متعدد از سوی مدیرکل بنیاد شهید و معاونت مسکن و رایزنی های لازم و مراجعه به مراجع تقلید، حکم شرعی صادر شد و اقدامات لازم برای جا به جایی صورت پذیرفت.
اصغر شیری بیان کرد: بنیاد شهید و امور ایثارگران ضمن هماهنگی با فرماندار، فرمانده سپاه ناحیه، بخشداران و شورای تأمین شهرستان موارد لازم را پیگیری کرد و امروز مراحل جابهجایی صورت گرفته و پیکر مطهر بر دستان همرزمان شهید در ارتش جمهوری اسلامی، سبزپوشان سپاه، بسیجیان و مردم تشییع شد و در گلزار شهدای مرکزی شهرستان باغملک آرام گرفت.
شهید عبدالمحمد پیش بین فرزند مرحوم علیمحمد و متولد چهارم تیرماه ۱۳۴۰ و از شهدای وظیفه ارتش جمهوری اسلامی لشکر ۲۱ حمزه سیدالشهدای گردان ۱۷۱ بوده است که در تاریخ ۲۴ آذرماه ۱۳۶۲ و در منطقه جنوب تک دشمن در سن ۲۲ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌾هدیه به روح پاک شهدا به ویژه شهدای والامقام باغملک صلوات🌾


جوان رشید شهید عزیزالله بهمنی از شهدای مدافع وطن استان خوزستان فرزند راه خدا است که در نخستین روز از آبان ماه سال 1373 در روستای چلسرخ بخش صیدون باغملک در خانوادهای پرجمعیت دیده به جهان گشود.
وی هشت برادر و دو خواهر دارد و خود فرزند پنجم خانواده است. پدرش فردی کشاورز و بسیار زحمتکش و مادرش در خانه به تعلیم و تربیت فرزندان مشغول بود.
شهید عزیزالله بهمنی دوران کودکی خود را با درس خواندن، عضویت در بسیج و هلال احمر و کار کردن در مزرعه پدری گذراند و نوجوانی خود را نیز به همین طریق گذراند.
پس از اخذ دیپلم در مهرماه سال 1393 و در ایام جوانی به استخدام نیروی انتظامی در آمد و جهت خدمت به کلانتری 22 مجاهد اهواز منتقل شد.
او در تیرماه سال 1395 با دختر دایی خود ازدواج کرد، حاصل این پیوند فرخنده فرزند دختری به نام نیایش است که در زمان شهادت پدر یک سال سن داشت.
سرانجام پس از چند سال خدمت در جمع سبزپوشان ناجا شهید عزیزالله بهمنی به همراه شهید علی بخش حسنوند از عوامل نیروی انتظامی اهواز بر اثر حمله و تیراندازی اعضای گروهک تروریستی داعش به کلانتری 22 مجاهد اهواز در بامداد روز یکشنبه 25 اردیبهشت ماه سال 1396 حین انجام وظیفه به شهادت رسید.
پیکر پاک شهید عزیزالله بهمنی پس از شهادت به شهرستان باغملک منتقل شد که با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده های شهدا، ایثارگران، جمعی از مسئولان لشکری و کشوری تشییع شد و در زادگاهش آرام گرفت.
شهید عزیزالله بهمنی در سن 23 سالگی خلعت شهادت را به تن کرد و تربت پاکش چون نگین انگشتری در روستای چلسرخ بخش صیدون باغملک می درخشد.