شهید ایرج دستیاری

شهید ایرج دستیاری

نگاهی کوتاه به زندگی شهید ایرج دستیاری

شهید ایرج دستیاری یکم دی سال 1335 به‌عنوان سومین فرزند از 9 خواهر و برادر در شهر آغاجاری دیده به‌جهان گشود.

از دوران كودكی انسانی اجتماعی و مسئوليت‌پذير بود، سعی می‌كرد نسبت به اطرافيانش احساس مسئوليت داشته باشد.

آبان سال 1358 به سپاه امیدیه پیوست و دوره‌های مختلف را زیر نظر شهید علی غیوراصلی گذراند، سال 1359 که در خط مرزی شلمچه تحرکاتی از سوی ضد انقلاب گزارش شد، به‌همراه جوانانی که برای دفع این حمله انتخاب شده بودند، راهی منطقه شد که بیستم شهریور سال 1359 به شهادت رسید، پیکر پاکش در قطعه یک گلزار شهدای اهواز آرام گرفت و نخستین شهید دفاع مقدس لقب گرفت.

فردی معتقد بود و توجه خاصی به اقامه نماز اول وقت و انجام واجبات شرعی داشت. علاقه وافری به ورزش، به‌ویژه فوتبال داشت و او را یکی از دروازه‌بان‌های مطرح منطقه امیدیه می‌دانستند، در باشگاه‌هایی همچون شاهین، بانک ملی و استقلال بازی کرده بود.

شهید ایرج دستیاری در وصیت‌نامه‌اش نوشت:«من صداقت و پاکی امام خمینی را اصل مسلم می‌دانم و روش مبارزاتی او را بهترین روش تلقی می‌کنم به‌همین خاطر او را به عنوان معیار اصلی تشخیص انقلابی از ضد انقلاب به‌حساب می‌آورم، گروه‌ها، سازمان‌ها و افرادی را که در سر راه او ایجاد موانع می‌کنند دشمن می‌دارم و آنهایی را که صادقانه و خالصانه برای پیاده شدن اهدافشان تلاش می‌کنند دوست می‌دارم.

دورود بر امام خمینی و ملت ایران، پدر، مادر، برادر، خواهر شاید نامه یا حرف آخر من باشد امیدوارم از من که به خاطر اسلام عزیز می‌جنگم ناراحت نباشید اگر شهید شدم برای من گریه نکنید که من زنده هستم چون این یک تحولی است از دنیا به دنیا.»

سردار شهید علی لویمی باقری

شهید محراب حجت‌الاسلام حجت اعتبار

سرباز شهید نعمت‌الله پولادی کل کش

شهید محراب حجت‌الاسلام حجت اعتبار

شهید علی کمایی

https://uupload.ir/files/4xmg_139806301336061218442784.jpg

شهید محراب حجت‌الاسلام حجت اعتبار

شهید محراب حجت‌الاسلام حجت اعتبار

نگاهی کوتاه به زندگی دانش‌آموز شهید سید حسن سواری

دانش‌آموز شهید سید حسن سواری(فاضلی) بیستم آذر سال 1379 در اهواز دیده به جهان گشود، در دوران کودکی وارد مدرسه شد، هنوز به درس خواندن اشتغال داشت و دیپلم نگرفته بود.

در صبح روز شنبه 31 شهریور سال 1397 به منظور تماشای رژه نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع مقدس در بلوار قدس اهواز حضور داشت که هدف تیر کین ‌تروریست‌ها قرار گرفت و به همراه 22 نفر دیگر مظلومانه به شهادت رسید.

پیکر پاک شهید سواری و دیگر شهیدان روز دوم مهر با حضور باشکوه مردم از سراسر کشور در اهواز تشییع شد و پس از آن به همراه هفت تن از شهدای اهوازی به گلزار شهدای اهواز انتقال یافت و در قطعه شهدای حله آرام گرفت.

حجت‌الاسلام سید حسین سواری برادر شهید سید حسن سواری می‌گوید: «برادرم دانش‌آموز سال آخر دبیرستان در رشته انسانی بود. قصد داشت به سپاه پاسداران بپیوندد و برای دفاع از مسلمانان مظلوم به سوریه برود. تمام اتاقش را با عکس شهدا تزئین شده بود، دوست داشت مدافع حرم شود، اما قسمتش شهادت در خاک وطنش شد.

عاشق شهادت بود و برای شهدا ارزش زیادی قائل می‌شد. شهید صیادشیرازی را خیلی دوست داشت. حافظ قرآن و بسیجی فعال بود و از بچگی در محرم خادمی امام حسین(ع) را می‌کرد

آیت‌‌الله محسن حیدری نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان درباره برخی از ویژگی‌های شهید سید حسن سواری می‌گوید: «این شهید یک نوجوان بود ولی با این سن کم موکبی را راه اندازی کرد و به عزاداران حسینی خدمت می‌کرد. یک رابطه تنگاتنگی با حضرت سیدالشهدا(ع) داشت و در عالم دیگری سیر می‌کرد.»

سردار شهید امید فرجی زنگنه

https://s6.uupload.ir/files/img_20190526_210637_ophq.jpg

سرباز شهید امید حسینی

سرباز شهید سعید کریمی

https://uupload.ir/files/bxy5_img_20210421_212647_541.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید ولی‌الله چامی‌پور

https://uupload.ir/files/zicr_mtv03ppcq0.jpg

سرباز شهید ولی‌الله چامی‌پور فرزند علی است که تاریخ 27 شهریورماه سال 1365 در بهبهان دیده به‌جهان گشود.

وی در دوران جوانی به خدمت سربازی اعزام شد و مشغول گذراندن سربازی خود در نیروی انتظامی بود.

این جوان خوزستانی در زمان انجام ماموریت در تاریخ 19 تیر ماه سال 1386 در روستای خورخورا شهرستان سلماس استان آذربایجان غربی به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.

پیکر پاک شهید ولی‌الله چامی‌پور پس از شهادت از استان آذربایجان غربی به خوزستان انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران تشییع شد.

شهید ولی‌الله چامی‌پور در سن 20 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش پس از تشییع در روستای اسلام آباد جولکی آرام گرفت.

مادر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

مادر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

تربت پاک سردار شهید مجید سیلاوی در گلزار شهدای اهواز

مادر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

مادر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

بازگشت سردار سرلشکر شهید علی هاشمی به وطن

نگاهی کوتاه به زندگی شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده

شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 19 شهریور سال 1365 در شوشتر به‌دنیا آمد، در 11 سالگی به همراه خانواده از اهواز به مازندران رفتند و پس از دو سال در شهریار ساکن شدند.

نوجوانی خود را در مساجد و هیئت‌های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی، عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کرد. در جوانی به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس دانشجوی رشته ادیان و عرفان شد، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاس‌ها، اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی برای آنان شد.

سال 1386 ازدواج کرد که یک دختر و پسری به نام محمدعلی از او به‌یادگار مانده است.

سال 1392 برای دفاع از حرم بی‌بی زینب(س) با نام جهادی سید ابراهیم، به سوریه رفت که فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، پس از چندین بار زخمی شدن، ظهر روز تاسوعا مقارن با یکم آبان سال 1394 در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید که پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.

مصطفی صدرزاده در نامه‌ای به همرزمانش نوشت: «وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهل‌انگاری است.

وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می‌آید اگر فکر کرده اید که شیطان می‌گذارد شما به راحتی برای حزب‌الله نیرو جذب کنید، هرگز.

اگر می‌خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی‌نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت‌طلبی را پرورش دهید.

سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می‌دهد.»

قهرمان ملی مدال خود را به مادر شهید تقدیم کرد

قهرمان مسابقات ششمین المپیاد ورزشی بانوان کارگر کشور مدال خود را به مادر شهید حسین معماری از شهدای مدافع حرم اهواز اهدا کرد.

سیده ستاره موسوی که در رشته دارت در ششمین المپیاد ورزشی بانوان کارگر کشور قهرمان شده بود با حضور در جمع خانواده شهید، مدال خود را به گردن مادر شهید مدافع حرم حسین معماری و همسر شهید علی معماری انداخت.

در این آیین که در اهواز انجام شد، حجت‌الاسلام محمدصادق امینی امام جمعه سابق مسجدسلیمان و از اساتید حوزه و دانشگاه نیز خضور داشت.

شهید مدافع‌ حرم حسین معماری فرزند شهید علی معماری است که در روز 31 شهریور 1357 در اهواز چشم به جهان گشود و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی رشته حقوق در دانشگاه آزاد اهواز ادامه داد.

وی در سال 1382 با فرزند شهید سید حمدان موسوی‌مجد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک فرزند دختر و یک پسر است.

پس از هجوم نیروهای تکفیری به کشورهای اسلامی برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) لباس رزم پوشید و به یاری رزمندگان جبهه مقاومت شتافت.

پس از حضور در جمع رزمندگان اسلام، شهید حسین معماری در حمله تروریستی پهپادهای اسرائیلی در منطقه آمرلی عراق مجروح و بر اثر شدت جراحات در تاریخ دوازدهم مرداد سال 1398 آسمانی شد و به خیل شهدای مدافع حرم خوزستان پیوست.

پیکر پاک و مطهر شهید مدافع حرم حسین معماری پس از انتقال به اهواز، در روز دوشنبه چهاردهم مردادماه 1398 تشییع شد و در کنار مزار پدرش شهید علی معماری در قطعه 7 گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

تشییع پیکر پاک سردار سرلشکر شهید علی هاشمی در اهواز

تشییع پیکر پاک مادر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

مادر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

مادر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

تربت پاک سردار شهید مجید سیلاوی در قطعه یک گلزار شهدای اهواز

محشر کبرای اهواز در تشییع پیکر پاک شهید علی هاشمی

محشر کبرای اهواز در تشییع پیکر پاک شهید علی هاشمی

نگاهی کوتاه به زندگی شهید حسن سرهادی

شهید حسن سرهادی روز 24 مهر سال 1344 در صالح‌آباد همدان چشم به جهان گشود. تحصیلاتش را تا سوم متوسطه ادامه داد و از طرف سپاه به جبهه اعزام شد و به عنوان تبلیغاتچی به ایفای مسئولیت پرداخت. او 20 شهریور سال 1365 در جزیره مجنون در اثر اصابت ترکش خمپاره توسط دشمن بعثی شهید شد ک پیکر پاکش در گلزار شهدای همدان آرام گرفت.

فوق‌العاده خوش‌اخلاق و با احترام بود، شخصیتی چند بعدی داشت هم مربی کنگ‌فو بود هم فعال سیاسی و فرهنگی و یکی از پایه‌گذاران اتحادیه انجمن اسلامی در همدان، از شاگردان مرحوم مسکین بود و به علوم قرآنی اهمیت زیادی می‌داد، خوش‌ذوق و باهوش بود و به فکر کمک به مردم.

پدرش تعریف می‌کرد که حسن از وقتی شروع کرد به نمازخواندن، هیچ وقت نشد بعد از نمازش به درگاه خدا استغاثه نکند و اشک نریزد.

مسئولیت انتشار نشریه‌ای به نام «ایثار» را در دوران دانش‌آموزی داشت و کار گردآوری یک نشریه را هم در واحد اطلاعات عملیات انجام می‌داد بسیار به آگاه کردن مردم حساس بود و در این راه از هیچ کاری دریغ نمی‌کرد.

خواهر شهید می‌گوید: «یادم نمی‌رود روزی را که خبر بازگشت پیکرش را دادند، چند روز پیکر مطهرش در آب مانده بود و یک طرف صورت زیبایش را ماهی‌‌ها خورده بودند، این صحنه دردناک هنوز که هنوز است از یادم نرفته و نمی‌رود.»

شهید حسن سرهادی در لبنان هم حضور داشت و یکی از پایه‌گذاران حزب‌الله بود، در آن مقطع هم زحمات بسیاری کشید و با فرمان امام(ره) برای دفاع از کشور به وطن برگشت و جانانه در راه دین و میهن جنگید.

سرباز شهید بهزاد نیکوزاد از شهدای مسجدسلیمان

شهید جاویدالاثر سید قاسم مرتضوی

سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

سردار سرلشکر شهید علی هاشمی

نگاهی کوتاه به زندگی شهید عبدالکریم نعامی

شهید عبدالکریم نعامی در تاریخ هشتم شهریورماه سال 1343 در روستای بحیر از توابع ملاثانی شهرستان باوی چشم به جهان گشود.

از شروع انقلاب، همیشه در صحنه راهپیمایی‌های آن دوران همراه با مردم شرکت ویژه‌ای داشت و یک فرد فعال و انقلابی بود.

فردی پاک، مومن، اهل نماز، خوش برخورد، خوش‌رو و خوش اخلاق بود، در کارهای خیر شرکت فعالی داشت، در راه دستگیری از دیگران حتی اگر شده از خود مایه بگذارد نیز این کار را می‌کرد، وقتی حقوق می‌گرفت همیشه بخشی از آن را برای کمک به فقرا و تهیدستان اختصاص می‌داد.

فردی بابصیرت، دانا، ولایتمدار و گوش به فرمان حضرت امام خمینی بود، توصیه شهید این بود که ما باید از امام و امت شهیدپرور ایران اسلامی تا آخرین قطره خونمان در مقابل دشمنان اسلام دفاع کنیم.

توصیه دیگر شهید نعامی احترام به پدر و مادر بود که خود نسبت به والدین احترام ویژه‌ای می‌گذاشت و در این زمینه برجسته بود.

از سال 1362 عضو بسیج شد، پس از آن به عضویت سپاه درآمد، در جوانی راهی جبهه شد که حوالی ساعت 4 بامداد روز 18 فروردین‌ سال 1366 در یک سنگر مشغول راز و نیاز با خدا بود که یک خمپاره از سمت دشمن به سنگرشان اصابت کرد و با برخورد ترکش به بدنش، به درجه رفیع شهادت نائل آمد، پیکر پاکش پس از تشییع، در گلزار شهدای زیارتگاه سید حسن واقع در 20 کیلومتری جاده ملاثانی به مسجدسلیمان آرام گرفت.

شهید عبدالکریم نعامی در سن 23 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و از او یک فرزند پسر به نام علی به یادگار مانده است.

تربت پاک و مطهر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی در گلزار شهدای اهواز

تربت پاک و مطهر سردار سرلشکر شهید علی هاشمی در گلزار شهدای اهواز

نگاهی کوتاه به زندگی شهید جاویدالاثر مرتصی صادقیان

شهید جاویدالاثر مرتضی صادقیان در یکی از روزهای تابستان یعنی در تاریخ پانزدهم شهریورماه سال 1349 در روستای قپچاق بخش مرحمت‌آباد(چهار برج) میاندوآب استان آذربایجان غربی دیده به جهان گشود.

از همان اوایل کودکی از همه بچه‌های خانواده متمایز بود و دارای اخلاق خوب، نیکو و پسندیده‌ای بود، در بین فرزندان خانواده برای پدر و مادر محبوبیت خاصی داشت و همه چیز را به نحو احسن انجام می‌داد.

در زمان پیروزی انقلاب اسلامی کودکی 8 ساله بود و هر چه از فرآیند شکل‌گیری انقلاب می‌گذشت با دیده کودکانه به آنها می‌نگریست. چندی نگذشت که این کودک آذربایجانی، تحولی دیگر یافت و با آغاز جنگ عراق علیه ایران عاشق شهادت و خدمت به میهن اسلامی خود شد.

سیزدهم فروردین‌ماه سال 1362 به‌همراه دوستانش تصمیم می‌گیرند که به جبهه بروند، پس از نام‌نویسی و گذراندن دوره آموزشی در پادگان آموزشی الغدیر ملکان، روز 15 مرداد سال 1362 از سوی سپاه ملکان به همراه شهید سید قاسم مرتضوی، شهید عبدالحسین الله‌بخشی و شهید علی(علی خان) شکری به منطقه عملیاتی پیرانشهر اعزام می‌شوند، پس از چندی حضور در جبهه، در روز هشتم ذیحجه به مرخصی می‌آید و به اتفاق همرزمانش، در مراسم عید قربان در خانه یکی از اهالی روستا شرکت می‌کند.

یک روز پس از شرکت در مراسم عید قربان به‌همراه دیگر دوستانش شهید عبدالحسین الله‌بخشی، شهید علی(علی خان) شکری و شهید سید قاسم مرتضوی دوباره به منطقه شاوله پیرانشهر راهی می‌شوند و در تاریخ 30 شهریور سال 1362 به اسارت حزب دمکرات و یا کومه‌له در می‌آیند که تا کنون خبری از این عزیزان به‌دست نیامده است و جاویدالاثر هستند.

شهید جاویدالاثر مرتضی صادقیان

نگاهی کوتاه به زندگی شهید جاویدالاثر سید قاسم مرتضوی

شهید جاویدالاثر سید قاسم مرتضوی معروف به سید و سالار شهیدان قپچاق، یکم اسفند سال 1322 در روستای قپچاق بخش مرحمت‌آباد(چهار برج) میاندوآب استان آذربایجان غربی دیده به جهان گشود.

از کودکی یار و یاور خانواده بود، وقتی 18 ساله می‌شود، لباس سربازی به تن می‌کند. پس از پایان سربازی ازدواج می‌کند، حاصل این پیوند آسمانی، یک فرزند پسر است.

برای روزی حلال از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد، اغلب در مشاغل کشاورزی و ساختمانی مشغول فعالیت بود، به اهالی محله در هر زمینه‌ای کمک می‌کرد، انسان فوق‌العاده با ایمان و مومنی بود.

سیزدهم فروردین‌سال 1362 به‌همراه دوستانش تصمیم می‌گیرند که به جبهه بروند، پس از گذراندن دوره آموزشی 15 مرداد سال 1362 از سوی سپاه ملکان به منطقه عملیاتی پیرانشهر اعزام می‌شوند، هشتم ذیحجه به مرخصی می‌آید و به اتفاق همرزمانش، در مراسم عید قربان در خانه یکی از اهالی روستا شرکت می‌کند.

روز بعد از عید قربان به‌همراه دوستانش شهید عبدالحسین الله‌بخشی، شهید علی(علی خان) شکری و شهید مرتضی صادقیان دوباره به منطقه شاوله پیرانشهر می‌روند و 30 شهریور سال 1362 به اسارت حزب دمکرات و یا کومه‌له در می‌آیند که تا کنون خبری از آنها به‌دست نیامده است و جاویدالاثر هستند.

پسر شهید سید قاسم مرتضوی می‌گوید: آن روزی که می‌خواستند به جبهه بروند من دیدم صبح زود از خواب بیدار شد نماز صبح را خواند، بعد از نماز دست به درگاه حضرت احدیت بلند کرد و گفت: «بار خدایا من برای خدمت به وطنم آماده شده‌ام تا به جبهه بروم اگر من لایق شهادت بودم مرا به شهادت برسان و مرا قبول کن و اگر لیاقت نداشتم در راه خودت ثابت قدم کن».

تربت پاک تکاور شهید حسین ولایتی‌فر در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول

سرباز شهید امید نریمیسایی

نگاهی کوتاه به زندگی شهید هادی الماسیان

شهید هادی الماسیان روز هفتم شهریور سال 1361 به‌عنوان نخستین فرزند در محله پشت بازار خرم‌آباد دیده به جهان گشود.

با پایان یافتن دوران دبیرستان، به استخدام ارتش درآمد و دوره افسری را پشت سر گذاشت، در هنگام خدمت در ارتش در رشته حقوق دانشگاه آزاد اهواز پذیرفته شد و مدرک کارشناسی را گرفت.

از همان دوران کودکی زیبایی صورت را همراه داشت توانست زیبایی سیرت را نیز کسب کند و در این راه گام بردارد.

چند روز پس از زادروزش، صبح شنبه 31 شهریورماه سال 1397 در رژه نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع مقدس، در بلوار قدس اهواز، هدف تیر کین تروریست‌ها قرار گرفت و به‌همراه 22 نفر دیگر به شهادت رسید.

پیکر پاک شهید هادی الماسیان پس از تشییع باشکوه در اهواز به لرستان منتقل شد و در قطعه 3 گلزار شهدای خرم‌آباد در همسایگی دیگر شهدا آرام گرفت.

از شهید هادی الماسیان 2 فرزند پسر به نام‌های امیرحسین و امیرعباس به یادگار مانده است.

همسر شهید الماسیان می‌گوید: «اربعین سال 1396 به کربلا رفت، خیلی آرزوی کربلا را داشت و خیلی هم اتفاقی رفت، 10 روز قبل از اینکه به کربلا برود ارتش در مسیر موکب زده بود. همان موقع از امام حسین(ع) شهادت خواسته بود، گفته بودند در اولین سفر هر حاجتی که داشته باشی امام حسین(ع) تا سر سال به تو می‌دهد. سال بعد در روز عاشورا با شوخی به او گفتم: «پس چی شد؟ قرار بود سر سال حاجتت را بگیری؟» گفت: «من اربعین شهادت را از امام حسین(ع) خواستم، هنوز وقت دارم... 2 روز بعد، قبل از اینکه یک سال به اتمام برسد حاجتش را گرفت».

نگاهی کوتاه به زندگی شهید نبی دریس

https://uupload.ir/files/0zh8_img_20210201_000331_707(1).jpg

شهید نبی دریس روز 26 شهریورماه سال 1371 در روستای سویسه شهرستان کارون خوزستان دیده به جهان گشود، ‌دو برادر به نام‌های عبدالرضا و حسن و شش خواهر دارد که به‌عنوان پنجمین فرزند و دومین پسر میهمان جمع خانواده روستایی خود شد.

تحصیلات دبستان و راهنمایی را در مدارس روستای سویسه پشت سر نهاد و دوره دبیرستان را نیز در رشته ریاضی فیزیک در یکی از دبیرستان‌های شهر کوت عبدالله واقع در منطقه استیشن گذراند، پس از آن به دانشگاه آزاد اسلامی امیدیه رفت که در رشته مهندسی نفت فارغ‌التحصیل شد و مدرک کارشناسی را در این رشته دریافت کرد.

سال 1395 با یکی از دختر عموهای خود پیوند زناشویی بست و یک سال بعد خداوند پسری به نام الیاس به آنها عطا کرد.

پس از پایان دانشگاه در سال 1397 به سربازی اعزام شد و بعد از دوره آموزشی برای گذراندن مابقی خدمت به سپاه ولیعصر(عج) خوزستان رفت.

شهید نبی دریس به‌همراه تعداد زیادی از سربازان سپاه حضرت ولیعصر(عج) خوزستان و دیگر نیروهای نظامی و انتظامی در رژه نیروهای مسلح روز شنبه 31 شهریور ماه سال 1397 همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس حضور یافت که هدف تیر کین تروریست‌‌ها قرار گرفت و در کنار 22 نفر دیگر به شهادت رسید که پیکر پاکش پس از تشییع در اهواز، در روستای سویسه آرام گرفت.

عیسی دریس عموی شهید نبی دریس می گوید: «نبی رفت و میهمان خدا شد ولی ما بازماندگان او که در این دنیا مانده‌ایم اخلاق هیچ کداممان به اخلاق او نمی‌رسد. از هر لحاظ که بگویم اخلاقش خوب و پسندیده بود و هر چه خوبی در دنیا است در او جمع بود

نگاهی کوتاه به زندگی شهید علی سلمانوند

http://uupload.ir/files/ghe_index.jpg

شهید علی سلمانوند روز شانزدهم بهمن سال 1373 مصادف با بیستم ماه رمضان به‌عنوان فرزند هفتم، در روستای پل بریده از توابع شهرستان باغملک چشم به جهان گشود.

دوران ابتدایی را در زادگاهش و راهنمایی و دبیرستان را در باغملک با معدل خوبی پشت سر گذاشت، بعد در رشته مدیریت وارد دانشگاه آزاد باغملک شد و تا مقطع کارشناسی ادامه داد.

بسیار به خانواده احترام می‌گذاشت، از دوران راهنمایی مشغول به کار شد و نان‌آور خانواده بود، حتی گاهی در کارگاه‌های مرغداری کار می‌کرد تا مخارج زندگی را تامین کند. در کنار درسش، کار دامداری و کشاورزی نیز همراه والدینش انجام می‌داد.

پسری بسیار فعال و زرنگ بود و در کار و درس پشتکار زیادی داشت، ترم آخر دانشگاه وارد یک شرکت راهسازی شد که مهندسین شرکت بسیار از او راضی بودند به طوری‌که حاضر بودند سربازیش را بخرند تا نرود ولی قبول نکرد و برای رفتن به سربازی آماده شد.

بعد از فارغ‌التحصیلی، سربازی خود را در لشکر 7 ولیعصر(عج) خوزستان آغاز کرد و صبح روز شنبه 31 شهریورماه سال 1397 در رژه نیروهای مسلح در بلوار اهواز، به همراه 22 نفر دیگر توسط تروریست‌ها شهید شد که پیکر پاکش روز دوشنبه دوم مهرماه به همراه سایر شهدا، با حضور گسترده مردم در اهواز تشییع شد.

پس از آن پیکر مطهر سرباز شهید علی سلمانوند به هفتگل انتقال یافت و به همراه سرباز شهید امید نریمیسایی و سردار شهید امید فرجی‌زنگنه تشییع شد، مردم باغملک نیز در یک آئین باشکوه پیکر گلگون این شهدا را تا دروازه‌های بهشت بدرقه کردند. سپس پیکر پاک شهید علی سلمانوند در گلزار شهدای روستای پل بریده آرام گرفت.

تربت پاک سرباز شهید مراد بطران در قطعه 6 بهشت آباد اهواز

نام: شهید مراد

نام خانوادگی: بطران

نام پدر: حوزی

تاریخ تولد: 1342

تاریخ شهادت: دوم شهریور سال 1365

محل شهادت: کرمان

قطعه: 6 ردیف: 41 مزار: 36

تربت پاک جانباز شهید علیرضا سراج در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز