شهيد مصطفی مساعد


سرباز شهيد سيد جعفر حسينیکرباسدهی یکم فروردین سال 1347 در رشت ديده به جهان گشود.
در دوران جوانی به سربازی اعزام شد و پس از رشادت و فداكاری در راه حفظ اسلام، قرآن و امينت جامعه سرانجام در چهارم خرداد سال 1367 بر اثر اصابت تركش خمپاره بهدرجه رفيع شهادت نائل آمد.
این دلیرمرد شمالی در سن 20 سالگی در منطقه شلمچه شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای تازه آباد رشت آرام گرفت.
شهيد سيد جعفر حسينیکرباسدهی در وصیتنامهاش نوشت: «بعد از آزادی کربلا، به زیارت مولایم حسین(ع) بروید و سلام مرا به آن مرد بزرگ برسانید، من که سعادت زیارت را نداشتم.
سخنم با دشمنان این است که تا فرصت را از دست ندادهاید پیرو خط رهبری شوید و بترسید ار روزی که خدا برای دادخواهی از شما سوال کند.
در خاتمه یک روایت از مولایم علی(ع) برای شما بهیادگار میگذارم که امیدوارم همیشه به یاد داشته باشید؛ «بدان كه تو برای آخرت آفريده شدهای نه برای دنيا، برای نيستی آفريده شدهای نه برای هستی، برای مردن نه برای زندگانی و تو در جای كوچ میباشی و در سرای موقت، به سوی آخرت و هستی و مرگی كه گريزنده آن رهايی نمیيابد و جوينده آن را از دست نمیدهد و ناچار مرگ او را در مییابد، پس بترس از اين که مرگ تو را دريابد و تو در حال گناه یاشی.»
پیشانی قرمزی که روی آن السلام عیلک یا ثارالله نوشته شده را روی پیشانیم ببندید و مرا به خاک بسپارید، اگر جنازهام نیامد باز هم صبر کنید.»


_cqys.jpg)


بسیجی شهيد علیبخش پايرون هجدهم ارديبهشت سال 1317 در شهرستان ملاير چشم به جهان گشود، در کودکی راهی مدرسه شد و تا دوم ابتدايی درس خواند. شغلش تعميركار خودرو بود. سال 1341 ازدواج كرد که 2 پسر و سه دختر از او به یادگار مانده است.
از سوی بسيج رهسپار جبهه شد و دوم فروردين سال 1361 در جبهه شوش به شهادت رسيد که پیکر پاکش در بهشت زهرای انديمشک آرام گرفته است.
شهيد علیبخش پايرون در وصیتنامهاش نوشت: «درود بر امام امت، رهبر كبير امام خميني و سلام بر شهيدان طول تاريخ، اينک لحظهای است برای من كه در اين ساعت چند سخنی را با شما ملت مسلمان میگويم، عازم جبهه هستم تا بر عليه كافران بعثی كه به آب و خاک وطن اسلامی ما تجاوز كرده و مردم شهرهای ما را با هواپيماهای روسی و توپها به گلوله میبندند و به كودكان شش ماهه نيز رحم نمیكنند، نشان بدهم كه هميشه تجاوزگر رفتني است و حق پا بر جاست.
فرمان امام را لبيک گفته و به جبهه میروم تا راه شهيدان را ادامه دهم و به اين منافقان از خدا بیخبر نشان دهم كه اسلام نابود شدنی نيست و با هر جوانی كه به خاک میافتد چند تن ديگر بلند میشوند و راه آنها را ادامه میدهند.
اما از ملت ايران خواهانم كه راه شهيدان انقلاب اسلامي را پاس نهند. من افتخار میكنم كه به اين راه میروم اميدوارم كه بعد از من راه من را ادامه داده و نگذاريد كه اين منافقان شما را منحرف كرده با آنها مبارزه كرده و هيچوقت از راه اسلام باز نايستيد.»





دانشآموزان جمهوری اسلامی ایران در پانزدهمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک ۲۰۲۲ گرجستان با کسب ۹ مدال طلا و یک مدال نقره مقام اول جهان را کسب کردند.
در پانزدهمین المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزیک (IOAA ۲۰۲۲) که در شهر کوتایسی گرجستان برگزار شد، تیم دانشآموزان ایرانی شامل مهدی استادمحمدی، سپهر سلامت، محمدمهدی عابدیان، فرهاد عزیزی سطری، سیدیوسف میریوسفی، سهند اسماعیل زاده، سهند اکرمی پور، آریا قنبری، آرسام مجد به مدال طلا دست یافتند و علیرضا اعلایی هره دشت مدال نقره گرفت.
به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، این تیم با سرپرستی دکتر مهدی خاکیان قمی، دکتر حسین حقی، امیرحسین امیری، هدی پور غلامی در قالب دو تیم در این مسابقات شرکت کرده بود که تیم الف و اصلی، با ۵ مدال طلا، اول جهان شد و تیم ب هم با ۴ مدال طلا و یک مدال نقره دوم جهان شد.
در این دوره از مسابقات ۲۵۰ دانشآموز از ۴۵ کشور شرکت کرده بودند.
تیم ایران در مسابقات سال گذشته ۲۰۲۱ که به صورت مجازی با میزبانی کلمبیا برگزار شد ۲ طلا، ۵ نقره و ۲ برنز و۱ دیپلم افتخار کسب کرده بود.




شهید محمدعلی زمانی فرزند سلبعلی است که در سال 1342 در روستای کلگه از توابع شهرستان باغملک چشم به جهان گشود.
این دلاورمرد خوزستانی در دوران هشت سال دفاع مقدس جمعی لشکر 7 ولیعصر(عج) استان خوزستان بود که از مسجدسلیمان به جبهه اعزام شد.
وی پس از حضور در جبهه در تاریخ 18 بهمن ماه سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی شهد شیرین شهادت را نوشید و نام خود را در دفتر شهدای اسلام ثبت کرد.
شهید محمدعلی زمانی در سن 19 سالگی در منطقه فکه عراق به فیض شهادت نائل آمد ولی پیکر پاکش سالها در منطقه بر جای ماند و در شمار شهدای جاویدالاثر هشت سال دفاع مقدس قرار گرفت که حالا پس از 39 سال شناسایی شد.
پیکر مطهر شهید محمدعلی زمانی طی عملیات تفحص کمیته جستجوی مفقودین در روز سه شنبه 13 شهریور ماه 1400 همزمان با سالروز شهادت پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمدمصطفی (ص) و حضرت امام حسن مجتبی(ع) پس از گذشت 39 سال از شهادتش کشف شد.
پیکر پاک و مطهر شهید محمدعلی زمانی از شهدای عملیات والفجر مقدماتی شهرستان باغملک پس از گذشت 39 سال توسط کمیته جستجوی مفقوین شناسایی شد و به خاک وطن بازگشت.
پیکر پاک شهید تازه تفحص شده دفاع مقدس محمدعلی زمانی پس از انجام مراحل شناسایی در از طریق فرودگاه بین المللی شهید حاج قاسم سلیمانی اهواز از معراج شهدای تهران به اهواز انتقال یافت.
پس از آن پیکر مطهر شهید محمدعلی زمانی از معراج شهدای اهواز به میداوود دیار سردار شهید حاج علی نوری ممبینی انتقال داده شد و مورد استقبال اقشار مختلف مردم و خانواده های شهدا قرار گرفت.
آئین وداع با شهید محمدعلی زمانی روز چهارشنبه 21 مهر در جوار تربت پاک شهدای گمنام آرمیده در میداوود برگزار شد و مردم دیار شهید لطفعلی عیوضی و شهید نادر ممبینی پیکر مطهر فرزند خود را تشییع کردند.
همچنین آئین تشییع پیکر پاک و مطهر شهید محمدعلی زمانی روز پنجشنبه 22 مهرماه در باغملک برگزار شد و سپس در زادگاهش روستای کلگه آرام گرفت.




_faxd.jpg)






شهید سید علی موسوی سال 1340 مصادف با تولد امام رضا(ع) در شهر رهنان پا بهعرصه وجود نهاد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در اصفهان گذراند و در دبیرستان ادب و صائب به ادامه تحصیل مشغول شد.
قبل از انقلاب برای پخش اعلامیهها و شرکت در تظاهرات تلاش میکرد، در دوران دفاع مقدس به جبهه رفت و فعالیتهای زیادی انجام داد.
از فضایل اخلاقی بالایی برخوردار بود بهطوری که از طفولیت زبانزد همه بود، به نماز اهمیت زیادی میداد. احترام فوق العادهای برای پدر و مادر قائل بود. در برخورد اجتماعی خیلی خوشخلق بود و با کودکان انس زیادی داشت.
بههمراه دیگر رزمندگان از سوی بسیج به جبهه اعزام شد و پنجم مهرماه سال 1360 در منطقه دارخوین به فیض شهادت نائل آمد.
شهید سید علی موسوی در سن 20 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شهر رهنان در کنار دیگر شهیدان آرام گرفت.
خواهر شهید میگوید: وقتی به او گفتند که سه ماه برای سربازی وقت داری، در پاسخ گفت که ندای «هل من ینصرنی» امام حسین(ع) را باید همین موقع جواب داد بلکه تا سه ماه دیگر جنگی نباشد و ما از این فیض بزرگ محروم بمانیم.
شهید سید علی موسوی در وصیتنامهاش نوشت: «اگر بنا باشد شهدا خون بدهند و امام و رهبر تلاش نمایند و زحمت بکشند ولی جامعه و مردم گوش به فرمان نباشند جامعه در زیان است و نابود شدنی میباشد. از خدا میخواهم به مردان و زنان ما حس قبول مسئولیت و توان انجام تعهد عنایت بفرماید.»

شهید سید اسفندیار موسوی در سال ۱۳۳۹ در محله سرکورههای شهر نفخیز مسجدسلیمان چشم به جهان گشود.
در مسجدسلیمان به رشد و بالندگی رسید و در کودکی برای کسب علم و دانش به مدرسه رفت، در زمانیکه دوستانش در دوره راهنمایی مشغول به تحصیل بودند او مجبور شد برای تامین معاش خانواده خود درس را رها کند و به کار بپردازد.
اکثر بچههای محله سرکورهها سید اسفندیار را میشناختند و با او در ارتباط بودند و بهخاطر اخلاق نیکویی که داشت همگی او را دوست داشتند.
با شروع انقلاب اسلامی سید اسفندیار موسوی به تکلیف انقلابی خود عمل کرد و همگام با بچههای محله سرکورهها هر روز در خیابان برای تظاهرات حاضر میشد و همیشه در صف اول راهپیماییها بود. همچنین فعالیت پرشوری در رساندن پیامهای امام به جوانان منطقه مسجدسلیمان داشت.
سرانجام این جوان رعنا در روز بیست و پنجم دی سال ۱۳۵۷ در ورودی منطقه سرکورهها مورد اصابت گلوله قرار گرفت و روح بلند پروازش زمین خاکی را به سوی ملکوت اعلی ترک کرد.
پیکر مطهر جوان انقلابی شهید سید اسفندیار موسوی پس از شهادت با حضور گسترده اقشار مختلف مردم شهر شهیدپرور مسجدسلیمان تشییع شد و در گوشهای از قبرستان نفتون آرام گرفت.
شهید سید اسفندیار موسوی در راه مبارزه با طاغوت تنها چند روز مانده به پیروزی انقلاب اسلامی با تیر مستقیم مأموران رژیم شاهنشاهی در سن 18 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و تربت پاکش در نزدیکی گلزار شهدای نفتون زیارتگاه عاشقان است.
در سالهای گذشته محله سرکورهها در مسجدسلیمان به نام کوی شهید سید اسفندیار موسوی نامگذاری شده است.

شهید سید فرشاد مرعشینژاد چهاردهم خرداد سال 1339 در اهواز دیده به جهان گشود پس از پیروزی انقلاب مشاور فرماندار اهواز شد. سال 1358 در رشته رياضى دانشگاه اهواز پذیرفته شد و فعاليت خود را در دانشگاه گسترش داد.
پرتلاش، سختكوش و بسيار مؤدب بود. سجدههاى طولانى داشت و روزههاى مستحبى میگرفت.
در برخورد با افراد بسیار خوشرو و صمیمی بود، در جمعی که وارد میشد به یکایک افراد سلام میکرد و حال همه را جویا میشد، در این مورد بزرگ و کوچک از نظر او یکسان بودند. همین رفتار محبتآمیز و نرم او باعث شد که بچههای کوچک خیلی دوستش داشته باشند زیرا با آنها بازی میکرد و حرف میزد.
هشتم آذر سال 1360 در عملیات طریقالقدس در بستان شهید شد و پیکر پاکش در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
شهید سید فرشاد مرعشینژاد در وصیتنامهاش نوشت: «خدایا! تو خود شاهدی که با تمام بار سنگین گناهان تمام تلاش خود را بهکار بردم تا در جهت رضای تو حرکت کنم، حال که به جبهه پا گذاردم فقط به این امید است که با ریختن خون ناچیز خویش گناهانم آمرزیده شود.
هنگام غروب است و رادیو اذان میگوید تمام گروهها به خط مقدم رفتهاند فقط من و چند تن از برادران باقی ماندهایم که مهیای رفتن هستیم، بدین لحاظ سخن را باید کوتاه کرد زیرا برای نوشتن وصیتنامه بیش از چند لحظه فرصت باقی نیست.
خواهران و برادران عزیزم! از شما التماس دعا دارم و میخواهم که شبهای پنجشنبه در مساجد برای من دعا کنید. بار سنگین گناهانم اجازه نمیدهد که پیامی برای شما بنویسم فقط انشاءالله که قطرات خون ناچیزم روشنی راهتان گردد.»


سردار شهید سید محمد نژادغفار مسئول تدارکات لشکر هفت ولیعصر(عج) خوزستان يكم فروردين سال 1338 در دزفول به دنيا آمد و چهارم اسفند سال 1364 در فاو عراق شهيد شد.
وی در سن 26 سالگی در عملیات والفجر هشت به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول آرام گرفت.
شهید سید محمد نژادغفار در یادداشتی نوشته است: «پس از هبوط آدم، جبرییل وقوف در عرفات را به او یاد میدهد و آداب بهجا آوردن مناسک حج را و ابراهیم خلیلالرحمان را در اعتلای خط توحیدی، وقوف در عرفات آموخت و همه انبیای مرسل و عظام در ترویج این خط تلاش کردند تا بهصورت مظهر در زمان حضرت ختمی مرتبت(ص) تجلی پیدا کرد. فلسفهاش را کسی نمیداند، اما امر اعلامی است، یعنی باید اجرا شود.
از ظهر شرعی روز عرفه(نهم ذیالحجه) تا مغرب شرعی و دیگر هیچ، تو باید در بیابان بنشینی در این گرمای طاقتفرسا و چون خدا گفته، رعایت کنی ماندن در موقف را.
اما عرفات اولین کلاس توحید است. سرزمین معرفت، میقات نیایش با الله و کسب معرفت.
همه در عرفات وقوف کردهاند، اما وقوف در عرفات شناخت «حجتالله» است؛ داخل شدن در حصار لااله الله الاالله و بعد ایمان.
عرفات را بیابان عرفی محشر میگویند. ابتدای ورود در دروازهٔ با خدا بودن و بی او نیندیشیدن.
عرفات سرزمین اتمام حجت است اگر اینجا آگاهی یافتی. اگر نه، نعوذ بالله، عرفات سرزمین خشک و کویری است و احاطهٔ کوه جبلالرحمه است و اسماء بکر و زیبا در آن جلوه کردهاند.
عرفات و اسماء جبلالرحمه، کوه رحمت، تو باید در اینجا دعا کنی و خدا آمرزنده است.»

بسیجی شهید سید یوسف حسینی حسنزاده یکم فروردین سال 1342 در روستای راه هموار شهرستان بهار پا به عرصه حیات نهاد.
هنوز هفده سالش تمام نشده بود که جنگ تحمیلی توسط رژیم بعث عراق در روز 31 شهریور سال 1359 شروع شد، همراه با دیگر نوجوانان ایرانی بر ندای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) زمان خود لبیک گفت، از اولین گروههایی بود که لباس رزم پوشید و روزهایی که هنوز بسیج مردمی شکل منسجمی به خود نگرفته بود برای یاری سپاه اسلام به غرب کشور عزیمت کرد و سه ماه در سنگر دین و قرآن به حراست از انقلاب نوپای اسلامی پرداخت.
در تابستان سال 1361 دوباره پا به جبهههای حق علیه باطل نهاد تا همراه با حماسهآفرینان لشکر اباعبدالله(ع) حدیث رزم بخوانند و علیاکبر وار در دفاع از امام زمان(عج) خویش پیشقدم باشند.
او با خون پاک خود درخت تازه ریشه گرفته انقلاب اسلامی را آبیاری کرد و روز اعزام به کربلای غرب به مادر و برادران خود گفته بود: «من اسیر نمیشوم، شهید میشوم یا جنازهام به دستتان میرسد و یا اینکه جنازهام در بین کوهها و سنگها میماند و میپوسد در هر حال شما مطمئن باشید که من تن به اسارت نمیدهم.»
در روز چهاردهم مرداد سال 1361 در منطقه قصر شیرین در نبردی جانانه با صدامیان و نیروهای مزدور بعثی بر اثر اصابت ترکشهای خمپاره شهادت را در آغوش گرفت که پیکر گلگونش سالهای سال طبق عقیده قلبیاش در میان کوه و بیابان ماند و در سال 1380 به آغوش خانواده بازگشت و پس از تشییع در گلزار شهدای روستای راه هموار آرام گرفت.



_gzyr.jpg)


سردار شهید سید فاضل ذهبی روز ۲۴ شهربور سال ۱۳۴۱ در شهر ویس شهرستان باوی دیده به جهان گشود.
تحصیلات خود را تا كلاس اول دبیرستان ادامه داد. با حضور در جلسات قرائت قرآن مساجد، به كمک دیگر بچههاى مذهبى به یارى انقلاب میشتافت و با تبلیغ آرمانهاى حضرت امام به ترویج آنها بین دوستان آشنایان و فامیل مشغول میشد.
در نوجوانى، علاوه بر تحصیل، اوقات فراغت خود را در یک نانوایى مشغول كار شد. مادرش میگوید: «پسرم خیلى مؤمن و متدین بار آمد. او نسبت به نمازش حساس بود بهویژه نماز ظهر و عصر را حتماً در اول وقت و در مسجد میخواند. حتى اگر مشغول بازى بود، وقت اذان به خانه میآمد، وضو میگرفت و به مسجد میرفت.»
با شروع جنگ تحمیلى، بر شدت فعالیتهاى مذهبى و فرهنگیاش افزود و با مطالعه كتب مختلف دینى به تقویت باورهاى دینى خود پرداخت.
براى پاسدارى از دستآوردهاى انقلاب اسلامى، به عضویت رسمى كمیته انقلاب اسلامى درآمد و مسئولیتهاى فراوانى را به عهده گرفت.
پس از گذراندن دوره آموزش نظامى آماده حضور در میدانهاى رزم شد، وقت رفتن به مادرش گفت: «آمریكا بیاید به ما تجاوز كند و ما در منزل باشیم؟!
ببین نوجوانها چقدر كوچک هستند و شهید میشوند و من هنوز ماندهام.»
او پس از اعزام به سوى میدانهاى رزم در گردان نور از تیپ یكم لشكر 7 حضرت ولىعصر(عج) در سمت تک تیرانداز مشغول خدمت شد و در دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیتالمقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید سید فاضل ذهبی در سن 20 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیكر پاکش در گلزار شهداى ویس آرام گرفت.

با سلام خدمت همراهان گرامی
خوشبختانه
جی میل وبلاگ پلاک عاشقی
به نشانی
pelak2424@gmail.com
راه اندازی شد
درصدد هستیم
تا راه های ارتباطی دیگری
نیز برای ارتباط بهتر
با مخاطبان گرامی
راه اندازی کنیم
یا علی