دانشآموز شهید صادق میگی نژاد


دانشآموز شهید صادق میگینژاد سیزدهم اردیبهشت سال 1338 در آبادان دیده به جهان گشود، در سال 1342 به اتفاق خانوادهاش به بوشهر هجرت میکند.
دوران ابتدایی را در دبستان شهید عاشوری و دوران راهنمایی و دبیرستان را تا قبل از شهادت در دبیرستان سعادت طی کرد.
بسیار باهوش و باایمان بود، مردم را جهت شرکت در راهپیماییهای ضد رژیم شاه تشویق میکرد، همیشه مورد تعقیب مامورین بود که در ساعت 8:30 دقیقه هفدهم آبان سال 1357 هنگامی که قصد داشت به جمع دانشآموزان در دبیرستان سعادت بپیوندد در تیراندازی ماموران رژیم به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
خواهر شهید میگوید: «خوشرویی و خوشطبعی او زبانزد خاص و عام بود اگر گاهی، اتفاقی، کسی در طول مسیر به خواب میرفت بالای سر او میرفت و با گوشهایش بازی میکرد تا او را از خواب بیدار کند، میگفت اگر برگشتیم و از ما سئوال کردند کجا رفتید چه دیدید و چه شنیدید چه بگوییم؟ بیدار شوید، طبیعت را نگاه کنید و لذت ببرید.
به پدر و مادرم بسیار احترام میگذاشت اگر مادرم گاهی ناراحت بود مانند بچههای کوچک خود را در آغوشش میانداخت و او را میبوسید پدرم هم بازنشسته بود در کارها و امورات خانه هم خیلی کمک میکرد، دوران به خوبی میگذشت تا اینکه مدتی بود به خرمشهر نیامد، تلفنی از پدرم شنیده بودم که گرفتار مسائل انقلابی است و از درگیریهای پیدرپی او برایم میگفت. به پدرم گفتم که از این کارهای او جلوگیری کند ولی پدرم میگفت چگونه از کاری که با تمام وجودش به آن عشق میورزد جلوگیری کنم من او را دوست دارم هر چه را که او دوست بدارد دوست میدارم.»


سردار شهید نادر مهدوی از شهدای شاخص مبارزه با آمریکای استکبار فرزند علی است که روز ۱۴ خرداد ماه سال ۱۳۴۲ در روستای «نوکار» واقع در شهرستان دشتی استان بوشهر دیده به جهان گشود.
در خانه به نام حسین لقب گرفته بود، علاقه وافری به قرآن کریم داشت که در جهت آموختن این کتاب آسمانی تلاش نمود و در طی ۲۵ روز موفق ختم کل این کتاب آسمانی شد.
نادر که در روستای زایرعباسی در نزدیکی محل زندگیش تحصیل میکرد به جهت مشکلات اقتصادی، دوری راه و نیز به جهت عدم وجود مدرسه در روستای محل زندگیاش مجبور به ترک تحصیل در مقطع دوم راهنمایی و پس از آن برای تأمین مایحتاج خود و کمک به والدینش در یک مغازه مشغول به کار شد.
همزمان با پیروزی انقلاب در سال 1359 به عضویت بسیج در آمد و فعالیت های انقلابی خود را با بصیرت و علاقه فراوانی دنبال کرد.
در سن ۱۷ سالگی با شروع جنگ تحمیلی، برای حضور در جبهه ها سر از پا نشناخت و به خانواده خود گفت: «من دیگر حاضر به ادامه فعالیت در مغازه نیستم و به هر طریقی شده باید وارد عرصه خدمت در جبهههای جنگ شوم».
سال ۱۳۶۰ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استخدام شد و در پادگان آموزشی شهید عبدالله مسگر شیراز آموزش اولیه پاسداری را گذراند.
در اولین مأموریت خود در مردادماه سال 1360 تا مهرماه همان سال در تهران، به مبارزه با گروهک های منافقین پرداخت و پس از بازگشت از تهران و قبل از عملیات طریق القدس جهت همکاری به سپاه اهواز اعزام و پس از بازگشت به مدت ۲ سال به سمت معاون فرمانده سپاه جم و بعد از آن فرمانده عملیات سپاه خارک منصوب شد.
نادر در سال 1360 ازدواج کرد، تنها حاصل آن، دخـتری به نام زهرا که چهل روز پس از شهادت پدرش به دنیا آمد.
در سال ۱۳۶۳ در طرح «لبیک یا امام» همراه با رزمندگان جزیره خارگ به عنوان مسئول فرماندهی گروهان به دشت عباس اعزام شد و پس از آن گروهان دریایی ناوتیپ امیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و فرماندهی آن را عهدهدار شد و در عملیات بدر با گروهان تحت امر خود حماسهای آفرید.
پس از عملیات موفقآمیز بدر، در سپاه بوشهر تصمیم به تشکیل ناوگروه دریایی ذوالفقار وابسته به منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرفت و با همین یگان رزمی در عملیات والفجر ۸ مسؤلیت تدارک نیروهای رزمی به وسیله شناورها را بر عهده داشت که نقش مؤثری در ردگیری ناوها و ناوچههای دشمن و جلوگیری از فعالیت نیروی دریایی عراق و نیز مینگذاری در کانال خورعبدالله داشت.
وی همچنین در عملیات کربلا ۳ سال ۱۳۶۵ در جریان فتح اسکله و پایانه نفتی الامیه عراق حضوری فعال داشت.
نادر مهدوی سرانجام در ۱۶ مهرماه سال ۱۳۶۶ همراه با همرزمانش همچون سردار شهید غلامحسین توسلی، بیژن کرد، نصرالله شفیعی، آبسالانی، محمّدیها و مجید مبارکی جهت انجام گشتزنی، با استفاده از ۲ فروند قایق بعثت و یک فروند ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی در آب های نیلگون خلیج فارس حرکت می کنند و با آمریکاییها درگیر میشوند.
در جریان این عملیات شهادت طلبانه با وارد کردن ضربات مهلکی به تجهیرات و سربازان آمریکایی، اکثر اعضاى این ناوگروه به فیض شهادت نائل میآیند.
نادر مهدوی و بیژن گرد چند روز به اسارت آمریکایی ها درآمدند که هنگام اسارت توسط آنها به شهادت رسیدند.

شهید سید منصور موسوی نژاد فرزند سید اسماعیل است که در روز ۲۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۹ در روستا نظر آقا از دهستان زیرراه بخش سعدآباد شهرستان دشتستان استان بوشهر دیده به جهان گشود.
دوران ابتدایی را در دبستان رودکی و راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مدرس نظر آقا به پایان رسانید، سپس در دبیرستان دکتر محمود حسابی نظر آقا در رشته ریاضی فیزیک دیپلم گرفت و در سال ۱۳۸۹ وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران شد.
همیشه خنده در صورت داشت، در انجام کارها آرامششان را حفظ و سعی میکرد کارها را به نحو احسن و با در نظر گرفتن شرایط انجام دهد. به همه احترام میگذاشت و کوچک و بزرگ برای ایشان فرقی نمی کرد. همیشه برای دادن صدقه اولین نفر بود و ما را هم برای کمک به دیگران و صدقه دادن تشویق می کرد.
همیشه اهل کتاب خواندن بود و به نوشتن خیلی علاقه داشت، دوست داشت روز به روز بر معلوماتش افزوده شود.
سید منصور به ورزش دو و میدانی و پیاده روی خیلی علاقه داشت و بخشی از اوقات فراغتش را به این موضوع اختصاص می داد.
شهید سید منصور موسوی نژاد در روز ۲۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۹ در حادثه ناو کنارک در روز تولدش به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید سید منصور موسوی نژاد به همراه ۴ شهید بوشهری حادثه ناو کنارک وارد بوشهر شده و در روز پنج شنبه یکم خرداد ماه سال ۱۳۹۹ در نیروی دریایی منطقه دوم ارتش تشییع و سپس در زادگاهش آرام گرفت.

سردار شهید غلامحسین توسلی فرزند محمدحسن است که در تاریخ چهاردهم بهمن ماه سال ۱۳۴۴ در روستای بحیری از توابع شهرستان دشتی دیده به جهان گشود.
این دلیرمرد در تاریخ ۱۶ مهر سال ۱۳۶۶ در جوار سردار شهید نادر مهدوی در عملیات مقابله به مثل با متجاوزان آمریکایی به شهادت رسید و در خلیج فارس آسمانی شد.
شهيد غلامحسین توسلی فردي بسيار خوشرو بود. كسي از مصاحبت با او سير نمي شد چون بسيار خوش صحبت و شيرين بيان بود. همواره با روحيه اي باز و گشاده با مردم برخورد مي كرد و در رفتارش ذرّه اي كـبر و خودبزرگ بيني ديده نمي شد.
از خصوصيات بارز او شوخ طبعي بود كه جذّابيت خاصي به خلق و خوي او بخشيده بود. البته شوخ طبعي او، همراه و توأمان با متانت بود و بسيار مختصر و حساب شده مـزاح مي كرد و سعي مينمود از اين طريق، گرفتگي و كدورت را از روابط اجتماعي خود با ديگران بزداید و در اين زمينه بسيار هم موفّق بود.
فردي بود بزرگمنش و با سعة صدر؛ به همه اعم از كوچك و بزرگ، احترام مي گذاشت و با آنان گرم مي گرفت. هيچ كس را از خود آزرده نمي ساخت اما در امور دینی و انقلابی، قاطع بود. بسيار صبور و پرحوصله بود و خستگي ناشي از كار، او را از تداوم راه و هدف، ملول و دلسرد نمی کرد.
بخشی از وصیت نامه شهید:
مادر! ناراحت نباش؛ من رفته ام تا مانند برادران دیگر، با خون خود درخت اسلام را آبیاری کنم. امروز من لباس مقدس پاسداری را به تن کرده ام، تا بتوانم حرمت این لباسِ زیتونی رنگ مقدّس را حفظ کنم و بتوانم مفهوم «وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» را بر طرف چپ سینه ام و روی قلب تپنده ام، جامه عمل بپوشانم.

سرباز شهید سید خلیل هاشمی فرزند سید محمود است که در تاریخ پنجم فرودین ماه سال 1347 در بوشهر چشم به جهان گشود و پای به عرصه زمین نهاد.
وی در دوران جوانی برای گذراندرن خدمت به سربازی رفت و پس از گذراندن دوره آموزشی در یکی از یگان های نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در حال طی کردن این مرحله از زندگی خود بود.
شهید سید خلیل هاشمی در حال گذراندن دوران سربازی بود که در تاریخ 17 شهریور ماه سال 1367 شهد شیرین شهادت را نوشید و آسمانی شد.
شهید سید خلیل هاشمی در سن 20 سالگی به شهادت رسید و تربت پاکش در بهشت صادق مامنی آرامش بخش برای عاشقان و دلسوختگان است.
