شهید مدافع حرم محمد تاج بخش



شهید مدافع حرم محمد تاجبخش شانردهم تیر سال 1368 بهعنوان دومین فرزند خانواده در گتوند دیده به جهان گشود، به خاطر علاقه شدید، خانواده به عمویش شهید محمد تاجبخش نام او را محمد نهادند.
پس از حمله تکفیریها به کشورهای اسلامی، 16 تیر سال 1396 برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه رفت و دوشنبه 16 مرداد سال 1396 بههمراه دوستش شهید علی عظیمی در منطقه الوعر استان تدمر به شهادت رسید که پیکر پاکش پس از انتقال به ایران در گلزار شهدای گتوند آرام گرفت.
شهید عباس تاجبخش و سردار شهید ابراهیم تاجبخش داییهای شهید محمد تاجبخش نیز در سال 1365 به شهادت رسیدند.
مادر شهید محمد تاجبخش میگوید: «هیچوقت با ما از شهادت حرف نمیزد، ملاحظه ما را میکرد، اما بعد از شهادتش دوستانش گفتند که بارها او را در گلزار شهدا دیده بودند، آن موقع بود که فهمیدیم محمد هر هفته پنجشنبه بدون استثنا به گلزار شهدا میرفت و چند ساعت آنجا سر مزار شهدا بود.
روزی که میخواست اعزام شود، نماز صبح را که خواندم دیدم محمد هم نمازش را تمام کرده. بعد آمد جلوی من، پای سجادهام زانو زد. دستهایم را گرفت بوسید، صورتم را هم بوسید. من همینجا دچار یک حال غریبی شدم. گفتم مادرجان تو هر دفعه میرفتی تهران ماموریت، هیچوقت اینطوری خداحافظی نمیکردی. گفت این دفعه ماموریتم طولانیتر است دلم برای شما تنگ میشود. من دیگر چیزی نگفتم، بلند شدم قرآن آوردم و از زیر قرآن ردش کردم، بعد که محمد رفت برگشتم سر سجاده و ناخودآگاه گریه کردم. انگار همان موقع خداحافظی، به من الهام کرده بود که این دیدار آخرمان است.»


شهید مدافع حرم مجتبی زکویزاده یکم مهر سال 1362 بهعنوان دومین فرزند، در روستای ملهگوراب باغملک متلد شد، آبان سال 1394 برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه رفت.
پس از نبرد با تکفیریها روز سهشنبه دهم آذر سال 1394 در شهرک العیس حلب سوریه، به شهادت رسید که پیکر پاکش روز یکشنبه 15 آذر سال 1394 در باغملک تشییع شد و در گلزار شهدای روستای چلچلک آرام گرفت.
شهید زکویزاده هنگام شهادت 32 سال داشت و از وی دو دختر بهیادگار ماند.
همسر شهید میگوید: «مجتبی در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور میکردیم با شوخی میگفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا میخورد، من متوجه میشدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند با شوخی و خنده میگفت.
در سوریه هم دوستانش میگفتند که گاهی اوقات که در منطقه عملیاتی راه را گم میکردیم، در عین عصبانیت همه ما، شهید زکوی با لبخند میگفت نترسید راه ما به سمت بهشت است گم نمیشویم. شدیدا بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام میگفت چادر حضرت زهرا(س) را از سر برندارید.
در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. بهخاطر اینکه شاغل در تیپ تکاوران بهبهان بود در بهبهان زندگی میکردیم اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی به روستا میآمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام میداد. بسیار مهربان و در تصمیمگیری قاطع بود، بهخصوص در انتخابات مجلس به فامیل میگفت به نامزدهای شایسته رای بدهید، نماینده باید متخصص باشد تا به کشور و نظام خدمت کند.»




شهید مدافع حرم مرتضی کریمیشالی 25 دی سال 1360 در تهران دیده بهجهان گشود و پس از حمله تکفیریها عازم سوریه شد که در تاریخ 21 دی سال 1394 در منطقه خان طومان به فیض شهادت نائل آمد ولی پیکر پاکش در جبهه ماند.
پیکر پاک شهید مرتضی کریمیشالی پس از 6 سال به وطن بازگشت که روز یکشنبه 21 شهریور سال 1400 در تهران تشییع شد و در قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا(س)، ردیف 116، شماره 23 آرام گرفت.
مادر شهید مرتضی کریمیشالی میگوید: «آقا مرتضی از کودکی به راه اسلام و انقلاب علاقه داشت، وقتی که بزرگ شد علاقهاش به این راه بیشتر شد و چیزی جز اهل بیت(س)، اسلام و ایران برایش اهمیت نداشت. به او درباره زندگی و خانه و ماشین میگفتم اما مرتضی میگفت «مادر به این خانههای گِلی فکر نکن چون اینها به یک باد، بند هستند، به این ماشینها، به این پارهآهن دل نبند اینها چیزی نیست، هدف ما باید آخرت ما باشد.»
زمانیکه برای سوریه رفتن تصمیم گرفت دختران او کوچک بودند و همسرش راضی به رفتن او به سوریه نبود. حتی من هم از اول مخالف رفتن او بودم اما بعد از اصرارهای او بالاخره راضی شدم.»
همسر شهید نیز میگوید: «به زیبایی خانه خیلی اهمیت میداد. حتی یکبار که بیرون از خانه بودم، وقتی برگشتم دیدم خانه خالی است! گفتم «مرتضی مبلها را چه کردهای؟» گفت «از چشمم افتاده بودند! آنها را فروختم و مبل جدید سفارش دادهام.»
بعد از مبل، فرش، پشتی، پادری، پرده را به تبع آن کمکم عوض کرد. مثل آخرین دکور مرتضی که الآن اینجاست. همه وسایل را آبی خرید.»

شهید جبار عراقی با نام جهادی ابوعارف از شهدای مدافع حرم شهر کوت عبدالله دهم اسفند سال 1347 بهعنوان تنها پسر خانواده در یکی از روستاهای شهر بستان چشم بهجهان گشود.
اسفند سال 1369 به استخدام سپاه درآمد، 15 سال در تیپ یک زرهی لشکر هفت ولیعصر(عج) استان خوزستان خدمت کرد، بهخاطر رشادتهایش، او را بهعنوان فرمانده گردان امام حسین(ع) شهرستان کارون منصوب کردند.
برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) سه مرحله به سوریه رفت. سال 1393، دو بار اعزام شد و بار آخر شهریورماه سال 1394 بود که حدود 70 روز ماند و روز یکشنبه سوم آبان مصادف با یازدهم محرم در جاده رقه در استان حماه سوریه بهفیض شهادت نائل آمد.
پیکر پاک شهید جبار عراقی پس از بازگشت به وطن، صبح یکشنبه هفدهم آبان سال 1394 همزمان با سالروز شهادت امام زینالعابدین(ع) در اهواز تشییع شد و در قطعه 2 گلزار شهدا آرام گرفت.
مهدی عراقی فرزند شهید میگوید: «تنها چیزی که پدرم را به شهادت رساند، شجاعت او بود. در وجود پدر چیزی بهعنوان ترس معنا نداشت. در سوریه از ساعت 12 شب تا 6 صبح، به تنهایی جنگیده بود. دوستانش به او گفته بودند که برگردد اما قبول نمیکند و میگوید: شما فقط به من مهمات برسانید. ورزشکار بود و دوومیدانی انجام میداد. هر روز تقریبا ً هشت کیلومتر میدوید. هر روز عصر به من میگفت برایم زمان بگیر. من هم زمان میگرفتم دو ساعت میدوید. همرزمان پدرم میگفتند در سوریه هم، اول صبح ما را بیدار و بهخط میکرد و وادار به دویدن میکرد. آنجا هم ورزش را ترک نکرده بود.»

تکاور شهید محمد ظهیری از شهدای مدافع حرم خوزستان در دهمین روز از بهمنماه سال 1368 به عنوان سومین فرزند خانواده ظهیری در منطقه منبع آب کلانشهر اهواز چشم به جهان گشود و بعد از برادرانش مهدی و احمد دوباره شادی را برای خانه پدری به ارمغان آورد.
این تکاور دلیر اهوازی برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) عازم کشور سوریه شد و در روز جمعه اول آبانماه سال 1394 هجری خورشیدی مصادف با تاسوعای حسینی سال 1437 هجری قمری در درگیری با نیروهای تکفیری در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
پیکر مطهر این شهید مدافع حرم پس از انتقال به خوزستان، در ظهر روز جمعه هشتم آبانماه مطابق با 16 محرم با حضور جمعی از علما، خانواده معظم شهدا و مردم شهیدپرور بعد از نمازجمعه اهواز از مصلای مهدیه امام خمینی(ره) این کلانشهر بر دستان نمازگزاران اهوازی تشییع شد.
پس از برگزاری مراسم تشییع پیکر پاک شهید محمد ظهیری به حرم حضرت علی بن مهزیاری اهوازی منتقل شد و در کنار هشت شهید گمنام دوران دفاع مقدس و پایین مزار شهید محمدعلی چمحیدری و مزار طلبه شهید سید مرتضی شفیعی در منزلگاه ابدیش آرام گرفت.

شهید جبار عراقی با نام جهادی ابوعارف از شهدای مدافع حرم شهر کوت عبدالله شهرستان کارون است که در دهم اسفندماه سال 1347 بهعنوان تنها پسر خانواده پرجمعیت خود در یکی از روستاهای شهر بستان چشم به جهان گشود.
در اسفند ماه سال 1369 به استخدام سپاه درآمد، 15 سال در تیپ یک زرهی لشکر هفت ولیعصر(عج) استان خوزستان مشغول به خدمت بود و به خاطر رشادتهایش، او را به عنوان فرمانده گردان امام حسین(ع) در شهرستان کارون منصوب کردند.
پس از حمله نیروهای تکفیری به کشورهای اسلامی، این رزمنده دوران دفاع مقدس برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه خاتون(س) همراه با دیگر رزمندگان جبهه مقاومت راهی کشور سوریه شد.
ابوعارف سه مرحله به سوریه رفت. سال 1393، دو بار به سوریه اعزام شد و بار آخر شهریورماه سال 1394 بود که حدود 70 روز در سوریه ماند و در روز یکشنبه سوم آبان ماه همان سال مصادف با یازدهم محرم در جاده رقه در استان حماه سوریه به دست تکفیریها بهفیض شهادت نائل آمد.
پیکر پاک و مطهر شهید جبار عراقی پس از روزها غربت به وطن بازگشت و در صبح روز یکشنبه هفدهم آبانماه سال 1394 مقارن با 25 محرمالحرام سالروز شهادت حضرت امام زینالعابدین(ع) در اهواز تشییع شد و پس از انتقال به گلزار شهدای اهواز در کنار شهید فرشاد حسونیزاده، شهید حمیدرضا فاطمیاطهر(حمید ممبینی) و شهید عبدالکریم جهانگرد اهوازی آرام گرفت و مزارش زیارتگاه عارفان و عاشقان شد.


شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 19 شهریور سال 1365 در شوشتر بهدنیا آمد، در 11 سالگی به همراه خانواده از اهواز به مازندران رفتند و پس از دو سال در شهریار ساکن شدند.
نوجوانی خود را در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی، عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کرد. در جوانی به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس دانشجوی رشته ادیان و عرفان شد، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها، اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی برای آنان شد.
سال 1386 ازدواج کرد که یک دختر و پسری به نام محمدعلی از او بهیادگار مانده است.
سال 1392 برای دفاع از حرم بیبی زینب(س) با نام جهادی سید ابراهیم، به سوریه رفت که فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، پس از چندین بار زخمی شدن، ظهر روز تاسوعا مقارن با یکم آبان سال 1394 در عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید که پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.
مصطفی صدرزاده در نامهای به همرزمانش نوشت: «وقتی کار فرهنگی را شروع میکنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهلانگاری است.
وقتی که کارتان میگیرد و دورتان شلوغ میشود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان میآید اگر فکر کرده اید که شیطان میگذارد شما به راحتی برای حزبالله نیرو جذب کنید، هرگز.
اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگینامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادتطلبی را پرورش دهید.
سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار میکند و راه درست را نشانتان میدهد.»
_cxu5.jpg)
قهرمان مسابقات ششمین المپیاد ورزشی بانوان کارگر کشور مدال خود را به مادر شهید حسین معماری از شهدای مدافع حرم اهواز اهدا کرد.
سیده ستاره موسوی که در رشته دارت در ششمین المپیاد ورزشی بانوان کارگر کشور قهرمان شده بود با حضور در جمع خانواده شهید، مدال خود را به گردن مادر شهید مدافع حرم حسین معماری و همسر شهید علی معماری انداخت.
در این آیین که در اهواز انجام شد، حجتالاسلام محمدصادق امینی امام جمعه سابق مسجدسلیمان و از اساتید حوزه و دانشگاه نیز خضور داشت.
شهید مدافع حرم حسین معماری فرزند شهید علی معماری است که در روز 31 شهریور 1357 در اهواز چشم به جهان گشود و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی رشته حقوق در دانشگاه آزاد اهواز ادامه داد.
وی در سال 1382 با فرزند شهید سید حمدان موسویمجد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک فرزند دختر و یک پسر است.
پس از هجوم نیروهای تکفیری به کشورهای اسلامی برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) لباس رزم پوشید و به یاری رزمندگان جبهه مقاومت شتافت.
پس از حضور در جمع رزمندگان اسلام، شهید حسین معماری در حمله تروریستی پهپادهای اسرائیلی در منطقه آمرلی عراق مجروح و بر اثر شدت جراحات در تاریخ دوازدهم مرداد سال 1398 آسمانی شد و به خیل شهدای مدافع حرم خوزستان پیوست.
پیکر پاک و مطهر شهید مدافع حرم حسین معماری پس از انتقال به اهواز، در روز دوشنبه چهاردهم مردادماه 1398 تشییع شد و در کنار مزار پدرش شهید علی معماری در قطعه 7 گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.

به منظور گرامیداشت یاد و خاطره رزمنده دلیر سردار شهید سید جاسم نوری از شهدای مدافع حرم استان خوزستان هشتمین یادواره این شهید با حضور اقشار مختلف مردم روز پنجشنبه یکم تیرماه سال 1402 در یادمان سردار سرلشکر شهید علی هاشمی واقع در گلزار شهدای اهواز با سخنرانی سردار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران برگزار شد.
سردار شهید سید جاسم نوری معروف به شیرمرد دجیل بهعنوان آخرین فرزند خانواده سید جابر در پانزدهمین روز از اسفندماه سال 1346 در شهر حمیدیه خوزستان دیده به جهان گشود.
از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جبهه حضور داشت و پس از حضور در عراق برای دفاع از حرمین شریفین اقدام به تشکیل لشکر حضرت عباس(ع) کرد و خدمات زیادی را انجام داد.
این دلیرمرد خوزستانی در روز پنجشنبه هفتم خردادماه سال 1394 در نزدیکی شهر الرمادی استان الانبار عراق مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان در مدینة الطب بغداد به شهادت رسید.
پس از شهادت، پیکر مطهر شهید نوری به کربلای معلا منتقل و با حضور اقشار مختلف مردم و رزمندگان عراقی و زائران ایرانی در بینالحرمین تشییع شد و بعد به ایران انتقال یافت.
پیکر شهید نوری پس از انتقال به ایران در روز یکشنبه دهم خرداد ماه سال 1394 به زادگاهش شهر حمیدیه منتقل شد و مردم این دیار با او وداع کردند.
پس از آن پیکر مطهر شهید سید جاسم نوری به اهواز انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده شهدا تشییع شد و بنا به وصیتش در پایین مزار شهید مدافع حرم حبیب جنتمکان در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
از شهید سید جاسم نوری سه فرزند پسر به نامهای سید محمد، سید روحالله و سید علی و یک دختر به یادگار مانده است.

به منظور گرامیداشت یاد و خاطره رزمنده دلیر سردار شهید سید جاسم نوری از شهدای مدافع حرم استان خوزستان هشتمین یادواره این شهید با حضور اقشار مختلف مردم روز پنجشنبه یکم تیرماه سال 1402 در یادمان سردار سرلشکر شهید علی هاشمی واقع در گلزار شهدای اهواز با سخنرانی سردار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران برگزار شد.
سردار شهید سید جاسم نوری معروف به شیرمرد دجیل بهعنوان آخرین فرزند خانواده سید جابر در پانزدهمین روز از اسفندماه سال 1346 در شهر حمیدیه خوزستان دیده به جهان گشود.
از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جبهه حضور داشت و پس از حضور در عراق برای دفاع از حرمین شریفین اقدام به تشکیل لشکر حضرت عباس(ع) کرد و خدمات زیادی را انجام داد.
این دلیرمرد خوزستانی در روز پنجشنبه هفتم خردادماه سال 1394 در نزدیکی شهر الرمادی استان الانبار عراق مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان در مدینة الطب بغداد به شهادت رسید.
پس از شهادت، پیکر مطهر شهید نوری به کربلای معلا منتقل و با حضور اقشار مختلف مردم و رزمندگان عراقی و زائران ایرانی در بینالحرمین تشییع شد و بعد به ایران انتقال یافت.
پیکر شهید نوری پس از انتقال به ایران در روز یکشنبه دهم خرداد ماه سال 1394 به زادگاهش شهر حمیدیه منتقل شد و مردم این دیار با او وداع کردند.
پس از آن پیکر مطهر شهید سید جاسم نوری به اهواز انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده شهدا تشییع شد و بنا به وصیتش در پایین مزار شهید مدافع حرم حبیب جنتمکان در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
از شهید سید جاسم نوری سه فرزند پسر به نامهای سید محمد، سید روحالله و سید علی و یک دختر به یادگار مانده است.

به منظور گرامیداشت یاد و خاطره رزمنده دلیر سردار شهید سید جاسم نوری از شهدای مدافع حرم استان خوزستان هشتمین یادواره این شهید با حضور اقشار مختلف مردم روز پنجشنبه یکم تیرماه سال 1402 در یادمان سردار سرلشکر شهید علی هاشمی واقع در گلزار شهدای اهواز با سخنرانی سردار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران برگزار شد.
سردار شهید سید جاسم نوری معروف به شیرمرد دجیل بهعنوان آخرین فرزند خانواده سید جابر در پانزدهمین روز از اسفندماه سال 1346 در شهر حمیدیه خوزستان دیده به جهان گشود.
از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جبهه حضور داشت و پس از حضور در عراق برای دفاع از حرمین شریفین اقدام به تشکیل لشکر حضرت عباس(ع) کرد و خدمات زیادی را انجام داد.
این دلیرمرد خوزستانی در روز پنجشنبه هفتم خردادماه سال 1394 در نزدیکی شهر الرمادی استان الانبار عراق مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان در مدینة الطب بغداد به شهادت رسید.
پس از شهادت، پیکر مطهر شهید نوری به کربلای معلا منتقل و با حضور اقشار مختلف مردم و رزمندگان عراقی و زائران ایرانی در بینالحرمین تشییع شد و بعد به ایران انتقال یافت.
پیکر شهید نوری پس از انتقال به ایران در روز یکشنبه دهم خرداد ماه سال 1394 به زادگاهش شهر حمیدیه منتقل شد و مردم این دیار با او وداع کردند.
پس از آن پیکر مطهر شهید سید جاسم نوری به اهواز انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده شهدا تشییع شد و بنا به وصیتش در پایین مزار شهید مدافع حرم حبیب جنتمکان در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
از شهید سید جاسم نوری سه فرزند پسر به نامهای سید محمد، سید روحالله و سید علی و یک دختر به یادگار مانده است.


شهید جاسم حمید فرزند حسن در تاریخ دهم دی ماه سال 1344 دیده به جهان گشود و شادی را برای خانواده به ارمغان آورد.
دوران جوان این دلیرمرد با هشت سال دفاع مقدس مواجه شد که وی نیز همراه دیگر رزمندگان اسلام به نبرد با دشمن پرداخت که تعدادی از دوستان و یارانش در جبهه به شهادت رسیدند.
با آغاز حمله دشمن به کشورهای اسلامی، به همراه دیگر رزمندگان اهوازی در جبهه مقاومت در سوریه حضور یافت و به دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه خاتون(س) پرداخت که در تاریخ 12 بهمن ماه سال 1396 به شهادت رسید و میهمان دوستان و همرزمان شهیدش شد.
شهید جاسم حمید در سن 52 سالگی در محور سعن استان حماه سوریه به فیض شهادت نائل آمد و مزارش در قطعه شهدای مدافع حرم گلزار شهدای اهواز زیارتگاه عاشقان است.

شهید مدافع حرم عدنان خسراجی(خسرجی) فرزند صبیح در تاریخ دوم خرداد سال 1365 در روستای عشاره کوچک از توابع اهواز چشم به جهان گشود، هشت خواهر و برادر هستند که خود فرزند پنجم خانواده است.
پس از هجوم گروههای تکفیری به کشورهای اسلامی، در تاریخ 25 فروردینماه سال 1394 برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه خاتون(س) برای نخستین بار به سوریه اعزام شد.
شهید خسراجی پس از حدود یک ماه حضور در نبرد با دشمنان تکفیری در تاریخ 24 اردیبهشتماه سال 1394 در شهر تدمر سوریه به فیض شهادت نائل آمد ولی پیکر پاکش در جبهه ماند و تا کنون به وطن بازنگشته است.
شهید عدنان خسراجی در هنگام شهادت متاهل بود و یک فرزند دختر و یک پسر به نام علی اکبر از او به یادگار مانده است.




_y7xk.jpg)

بسیجی شهید عباس کردانی(کردونی) روز 20 اسفند سال 1358 به عنوان هشتمین فرزند و آخرین پسر در شهر کوت عبدالله استان خوزستان چشم به جهان گشود و پس از حمله تکفیریها به کشورهای اسلامی برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه خاتون(س) به سوریه رفت.
چند بار در سوریه مجروح و جانباز شده بود، به پاهایش تیر و ترکش اصابت کرده و از ناحیه گوش هم زخمی شد اما بعد از مداوا و معالجه جراحات دوباره به جبهه مقاومت بازگشت.
پس از مدتی در عملیات آزادسازی شهرهای شیعهنشین نبل و الزهرا شرکت کرد و در تاریخ 19 اسفند ماه سال 1394 به همراه جمع دیگری از رزمندگان مقاومت مدال شهادت را به گردن آویخت.
شهید عباس کردانی در سن 36 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش پس از تشییع در کنار دیگر شهدای مدافع حرم اهواز در گلزار شهدای این شهر آرام گرفت.
شهید عباس کردانی در وصیتنامهاش نوشت: «به دوستان، برادران و خانوادهام سفارش میکنم آنانکه از روی بیبصیرتی و دنیا خواهی سخن گزاف میگویند و ولایت مقام معظم رهبری امام خامنهای را قبول ندارند و شهادت مدافعان حرم این امت حزبالله را زیرسوال میبرند در تشییع (اگرجنازهای بود) و تدفین و یا مراسمات ختم حضور پیدا نکنند و همینطور میخواهم برایم گریه نکنند بهخصوص خواهرانم.
خواهران و برادرانم به تسلیت گویندگان تبریک و تهنیت گویند چرا که من شهیدم و امیدوارم هنگام ظهور و قیام حجت ابن الحسن(ع) بیایم با سپاهی از شهیدان.
از خواهرانم میخواهم با حجابشان، اخلاق، و رفتارشان الگوی فاطمی باشند برای دیگران.
از پدرم میخواهم در فراغم صبر کند.»
_8zb0.jpg)
سردار مدافع حرم شهید علیمحمد قربانی بیستم آبانماه سال 1346 در روستای بهنوارناظر اندیمشک دیده به جهان گشود، در دوران دفاع مقدس به جبهه اعزام شد و از زمان تشکیل گردان میثم تا تشکیل گردان حمزه اندیمشک، بهعنوان فرمانده در تمام پدافندیها حماسه آفرینی کرد، همچنین در عملیاتهای فتحالمبین، کربلای 4، والفجر 8، بیتالمقدس 2، بیت المقدس 7، نصر 4، طریقالقدس، خیبر، بدر، والفجر 10، کربلای 5 و بسیاری دیگری از عملیاتها فرماندهی شجاع بود.
پس از دفاع مقدس نیز بهعنوان رئیس بانکهای انصار در اندیمشک، دزفول و اهواز و رئیس حراست شهرداری اهواز به مردم خدمت کرد و 10 سال رئیس هیئت فوتبال اندیمشک بود که جامعه ورزش این شهرستان از او درس اخلاق آموختند.
پس از هجوم تکفیریها، برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه رفت و 19 بهمنماه سال 1394 در سن 48 سالگی با سمت فرماندهی عملیات آزادسازی شهرهای شیعهنشین نبل و الزهرا به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در گلزار شهدای اندیمشک آرام گرفت.
شهید علیمحمد قربانی در وصیتنامهاش نوشت: «به خدا به هر پست و مقامی هم که برسیم اگر صداقت نداشته باشیم نمیتوانیم از این فرصت خدادادی برای خدمت به مردم به خوبی استفاده ببریم.
مردم خوب و سالم کم نیستند و مسائل جامعه را هم به خوبی میدانند و میفهمند و بهترین تصمیم را در موقع خود میگیرند. میبینیم که هر وقت آقا اذن میدهد چه عکس العملی از خود به زیبایی نمایش میدهند.
من که به این ایمان دارم و رسیدهام که تنها راه نجات جامعه و عاقبت بخیر شدن فقط و فقط گوش به فرمان آقا بودن است و لاغیر...»
