پوزش از دوستان
با سلام خدمت همه همراهان گرامی
از اینکه مدت زیادی نبودیم
و مطلبی بارگذاری نشد
از همه عزیزان عذرخواهی میکنیم
امیدوارم از این پس
بتوانیم در کنار هم
یاد و نام شهدا را زنده نگه داریم.
با سپاس
وبلاگ پلاک عاشقی
با سلام خدمت همه همراهان گرامی
از اینکه مدت زیادی نبودیم
و مطلبی بارگذاری نشد
از همه عزیزان عذرخواهی میکنیم
امیدوارم از این پس
بتوانیم در کنار هم
یاد و نام شهدا را زنده نگه داریم.
با سپاس
وبلاگ پلاک عاشقی







سرباز شهید جمال عیدیزاده در سوم مرداد سال 1344 در شهرستان اهواز چشم بهجهان گشود و در دوران جوانی به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت.
پس از حضور در جبهه، يكم اسفند سال 1364، در ايستگاه حسينيه انديمشک بر اثر اصابت تركش به سينه و دست در سن 20 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در قطعه یک گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
مادر جان اگر غرور جوانى بر من مسلط گشته و به تو كمتر از گل گفتهام مرا ببخش كه حتى گل گفتن هم به شما نا سپاسى است. مادر جان در نمازهاى شبت مرا دعا كن، دعا كن كه پسرت شهید شود، دعا كن كه این افتخار كه نصیب حضرت زینب(س) شده، نصیب تو هم بشود.
شهید جمال عیدیزاده در وصیتنامهاش نوشت: «مادر جان دعاى خیرت را براى امام عزیزمان و تمامى علماى اسلام و رزمندگان و سلحشوران بىنام امام زمان(ع) دریغ مكن.
مادر جان اگر جسد مرا برایت آوردند یادى از شهداى كربلا بكن و گریه سر نده و بدان كه گریه كردن براى كسى است كه شكست خورده است نه براى ما كه با شهادتمان افتخار ابدى را هم در آن جهان و هم براى ملت عزیزمان نثار كردهایم.
پدر جان كه تو همچون درختى تنومند سایهات را بر خانه گستردهاى و طورى بر ما پدری كردهاى كه هیچگونه مشكلی در زندگى نداشتم و من باید خدا را بهخاطر داشتن چنین پدرى هزاران بار سپاس بگویم.
پدر جان اگر در حق شما كوتاهى كردم حالا دیگر دستم از دنیا كوتاه شده از شما مىخواهم كه همچون گذشته در حقم پدرى كنى و حلالم نمایید.»







تکاور شهید محمد ظهیری از شهدای مدافع حرم خوزستان در دهمین روز از بهمنماه سال 1368 به عنوان سومین فرزند خانواده ظهیری در منطقه منبع آب کلانشهر اهواز چشم به جهان گشود و بعد از برادرانش مهدی و احمد دوباره شادی را برای خانه پدری به ارمغان آورد.
این تکاور دلیر اهوازی برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) عازم کشور سوریه شد و در روز جمعه اول آبانماه سال 1394 هجری خورشیدی مصادف با تاسوعای حسینی سال 1437 هجری قمری در درگیری با نیروهای تکفیری در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
پیکر مطهر این شهید مدافع حرم پس از انتقال به خوزستان، در ظهر روز جمعه هشتم آبانماه مطابق با 16 محرم با حضور جمعی از علما، خانواده معظم شهدا و مردم شهیدپرور بعد از نمازجمعه اهواز از مصلای مهدیه امام خمینی(ره) این کلانشهر بر دستان نمازگزاران اهوازی تشییع شد.
پس از برگزاری مراسم تشییع پیکر پاک شهید محمد ظهیری به حرم حضرت علی بن مهزیاری اهوازی منتقل شد و در کنار هشت شهید گمنام دوران دفاع مقدس و پایین مزار شهید محمدعلی چمحیدری و مزار طلبه شهید سید مرتضی شفیعی در منزلگاه ابدیش آرام گرفت.

سرباز شهید مجید حریزاویمقدم سيزدهم فروردينماه سال 1347 در شهرستان اهواز دیده به جهان گشود، پدرش بدير نام دارد که كارمند شركت راهآهن بود.
در جوانی به سربازی رفت و از سوی یگان محل خدمتش به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد که در روز بيست و ششم ارديبهشتماه سال 1367، در منطقه عملیاتی شلمچه بهفیض شهادت نائل آمد و به قافله شهیدان پیوست.
پس از شهادت پیکر پاک و مطهر شهید مجید حریزاویمقدم از منطقه عملیاتی به شهرستان شوش دانیال انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم و جمعی از خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران تشییع شد.
شهید مجید حریزاویمقدم در سن 20 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر مطهر در کنار دیگر شهیدان در گلزار شهدای شوش دانیال آرام گرفت.





دانشآموز شهید سید حسن سواری(فاضلی) بیستم آذر سال 1379 در اهواز دیده به جهان گشود، در دوران کودکی وارد مدرسه شد، هنوز به درس خواندن اشتغال داشت و دیپلم نگرفته بود.
در صبح روز شنبه 31 شهریور سال 1397 به منظور تماشای رژه نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع مقدس در بلوار قدس اهواز حضور داشت که هدف تیر کین تروریستها قرار گرفت و به همراه 22 نفر دیگر مظلومانه به شهادت رسید.
پیکر پاک شهید سواری و دیگر شهیدان روز دوم مهر با حضور باشکوه مردم از سراسر کشور در اهواز تشییع شد و پس از آن به همراه هفت تن از شهدای اهوازی به گلزار شهدای اهواز انتقال یافت و در قطعه شهدای حله آرام گرفت.
حجتالاسلام سید حسین سواری برادر شهید سید حسن سواری میگوید: «برادرم دانشآموز سال آخر دبیرستان در رشته انسانی بود. قصد داشت به سپاه پاسداران بپیوندد و برای دفاع از مسلمانان مظلوم به سوریه برود. تمام اتاقش را با عکس شهدا تزئین شده بود، دوست داشت مدافع حرم شود، اما قسمتش شهادت در خاک وطنش شد.
عاشق شهادت بود و برای شهدا ارزش زیادی قائل میشد. شهید صیادشیرازی را خیلی دوست داشت. حافظ قرآن و بسیجی فعال بود و از بچگی در محرم خادمی امام حسین(ع) را میکرد.»
آیتالله محسن حیدری نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان درباره برخی از ویژگیهای شهید سید حسن سواری میگوید: «این شهید یک نوجوان بود ولی با این سن کم موکبی را راه اندازی کرد و به عزاداران حسینی خدمت میکرد. یک رابطه تنگاتنگی با حضرت سیدالشهدا(ع) داشت و در عالم دیگری سیر میکرد.»














سرباز شهید قاسم بلند فرزند عبدالحسین در تاریخ سوم اردیبهشت ماه سال 1337 در اهواز دیده به جهان گشود و شادی را برای محفل خانواده خود به ارمغان آورد.
این دلیرمرد اهوازی در دوران هشت سال دفاع مقدس در جبهه حضور یافت که در تاریخ 23 تیر ماه سال 1361 در عملیات رمضان به فیض شهادت نائل شد و نام خود را جزو شهدای جاویدالاثر ثبت کرد.
پیکر پاک شهید قاسم بلند پس از شهادت در خاک جبهه ماند و بعد از 37 سال توسط کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح تفحص و هویتش با انجام آزمایش DNA شناسایی شد.
شهید قاسم بلند در سن 24 سالگی در منطقه شرق بصره شربت شیرین شهادت را نوشید و در شمار شهدای جاویدالاثر قرار گرفت که پس از چند دهه غربت به وطن بازگشت.
_pp3m.jpg)
_3nst.jpg)

دانشجوی شهید محمود طیبی برادر شهید وحید طیبی است که در خرداد سال 1344 در منطقه نفت سفید استان خوزستان دیده به جهان گشود و پس از مدتی به اهواز مهاجرت کردند.
قاری برجسته قرآن بود و در مسابقات استانی در بين مدارس استان خوزستان رتبه اول را كسب کرد.
مقطع دبيرستان را در هنرستان شهيد سبزیزاد شرکت نفت اهواز پشت سر نهاد و پس از آن در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته مهندسی مكانيک پذيرفته شد.
تا ترم ششم جزو نفرات برتر دانشگاه بود، مرتب در جبهههای جنگ حضور میيافت بهطوری كه در سال 1361 در جبهه حسينيه مورد اصابت تركش قرار گرفت و در بیمارستان بستری شد که پس از بهبودی دوباره به جبهه رفت و سرانجام در 26 دی سال 1365 در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.
وی در سن 21 سالگی در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت نائل آمد و تربت پاکش در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز، ردیف 6 مزار 21 زیارتگاه عاشقان است.
شهید محمود طیبی در وصیتنامهاش نوشت: «چه بگويم؟ برای كه بگويم؟ آيا میتوانم آنچه را كه در سينه دارم را بازگو كنم؟ يا نه؟
از موقع شروع جنگ تا به حال شهدای ما زياد بودهاند و وصيتنامهها [نیز] زياد بودهاند ولی از خودمان بپرسيم چند تای آنها را موفق شدهايم بخوانيم؟ اما دوست دارم اين وصيتنامهها را بخوانيد و تا جايي كه ممكن است عمل كنيد.
برادران به فكر تدارک بيفتيد كه چون با اين وضعی كه داريم نمیدانم كه آخر [و] عاقبت كار ما چه میشود و تا چقدر از سوالهای خداوند منان را میتوانيم پاسخ دهيم.»


سردار شهید بهروز غلامی فرمانده شجاع تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی(ع) و از موسسان پادگان شهید علی غیوراصلی چهارم فروردین سال ۱۳۳۴ در شهرستان کلیبر دیده به جهان گشود.
دوران کودکی را در تبریز و اردبیل به تحصیل پرداخت، سپس همراه با خانواده برادرش به شهر اهواز مهاجرت کرد و در این شهر دیپلم گرفت. در آغاز مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی، چندین مرحله از سربازی فرار کرد تا در تظاهرات و راهپیماییهای مردم تهران شرکت کند.
پس از پیروزی انقلاب همراه با سردار شهید علی غیوراصلی پادگان آموزشی بزرگی را راهاندازی کرد که پاسداران خوزستان در آن پادگان آموزش دیدند.
با تشکیل اولین گروه چریکی در زمان جنگ تحمیلی در مرزهای جنوبی کشور، به دشمن شبیخون زد و پس از آن به علت دفاع از میهن، مورد بازخواست بنیصدر، فرمانده کل قوا قرار گرفت که به همین دلیل، محاکمه صحرایی شد. بعد از عزل بنیصدر، بار دیگر به بار دیگر به جبهه بازگشت و در عملیاتهای مختلف شرکت کرد.
پس از مدتی به سمت فرماندهی تیپ امام حسن مجتبی(ع) منصوب شد و چنان ترسی در دل دشمن انداخت که رادیو عراق به صراحت به وی فحاشی میکرد.
این دلیرمرد آذری ۲۸ ساله بود که پنجم اسفند سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر و شرق دجله شهید شد و پیکر پاکش در قطعه یک گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
شهید بهروز غلامی در وصیتنامهاش نوشت: «بهترین دعا، دعای کمیل است. این دعا خیلی برایم تحسینانگیز و دلنشین است. سپاه بازوی ولایتفقیه و تداوم دهنده انقلاب اسلامی در جهان است. با شکست صدام، جنگ تمام نمیشود، بلکه جنگ تا بعد از شکست عراق ادامه دارد. پس ما باید خود را برای نابودی اسراییل آماده کنیم».