سردار شهید صدرالله فنی از شهدای بهبهان
_5k7x.jpg)
_5k7x.jpg)



_ulo8.jpg)






بسیجی شهید ایمان(حجت) امینی قنواتی در پنجم مرداد سال 1348 در بهبهان دیده به جهان گشود و در نوجوانی همراه با دیگر رزمندگان از سوی بسیج به جبهه اعزام شد.
پس از حضور در جبهه روز هشتم تیر سال 1366 در عملیات نصر 4 در منطقه عملیاتی ماووت عراق شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در قطعه 3 گلزار شهدای بهبهان ردیف 10 مزار 22 آرام گرفت.
شهید ایمان امینی قنواتی در وصیتنامهاش نوشت: «ای ملت غیور سعی کنید که در زمان احتیاج پدرها همچو ابراهیم و فرزندان همچو اسماعیل و حتی بهتر از آن، آمادگی خود را در راه خدا اعلام نمایید و در زمانیکه عزیزان خود را از دست میدهید چون زینبها و ام کلثومها در مقابل دشمن استقامت کنید و صبور باشید.
مواظب فرزندان خود باشید تا به فساد اخلاقی و فکری تن در ندهند و خدای نخواسته ناامید نشوید، این را بدانید که کربلا رفتن خون میخواهد و به سادگی و رنج و زحمت هیچ کاری امکانپذیر نیست.
توصیهام به دانشآموزان این است که جای شهدا را در پشت میزهای درس خالی نگذارید و مواظب باشید که در مدارس فسادهای اخلاقی و بیبند و باریها بهوجود نیاید، در صورت مشاهده بهشدت با آن مبارزه کنید که در غیر این صورت شهدای دانشآموز هرگز شما را نمیبخشند.
خدایا تو خود بنگر که این عزیزان ما فرزندان ابراهیم چگونه اسماعیلوار به قربانگاه میشتابند و پیروزمندانه جان میدهند و میسوزند تا با کفر نسازند، میروند تا ایمان نرود، میمیرند تا چراغ توحید نمیرد، آن وقت منافقان از پشت به انقلاب و اسلام خنجر میزنند.»




بسیجی شهید ایمان(حجت) امینی قنواتی در پنجم مرداد سال 1348 در بهبهان دیده به جهان گشود و در نوجوانی همراه با دیگر رزمندگان از سوی بسیج به جبهه اعزام شد.
پس از حضور در جبهه روز هشتم تیر سال 1366 در عملیات نصر 4 در منطقه عملیاتی ماووت عراق شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در قطعه 3 گلزار شهدای ردیف 10 مزار 22 آرام گرفت.
شهید ایمان امینی قنواتی در وصیتنامهاش نوشت: «ای ملت غیور سعی کنید که در زمان احتیاج پدرها همچو ابراهیم و فرزندان همچو اسماعیل و حتی بهتر از آن، آمادگی خود را در راه خدا اعلام نمایید و در زمانیکه عزیزان خود را از دست میدهید چون زینبها و ام کلثومها در مقابل دشمن استقامت کنید و صبور باشید.
مواظب فرزندان خود باشید تا به فساد اخلاقی و فکری تن در ندهند و خدای نخواسته ناامید نشوید، این را بدانید که کربلا رفتن خون میخواهد و به سادگی و رنج و زحمت هیچ کاری امکانپذیر نیست.
توصیهام به دانشآموزان این است که جای شهدا را در پشت میزهای درس خالی نگذارید و مواظب باشید که در مدارس فسادهای اخلاقی و بیبند و باریها بهوجود نیاید، در صورت مشاهده بهشدت با آن مبارزه کنید که در غیر این صورت شهدای دانشآموز هرگز شما را نمیبخشند.
خدایا تو خود بنگر که این عزیزان ما فرزندان ابراهیم چگونه اسماعیلوار به قربانگاه میشتابند و پیروزمندانه جان میدهند و میسوزند تا با کفر نسازند، میروند تا ایمان نرود، میمیرند تا چراغ توحید نمیرد، آن وقت منافقان از پشت به انقلاب و اسلام خنجر میزنند.»

سرباز شهید مسعود مرادی فرزند رجب است که در تاریخ 27 خردادماه سال 1340 در شهر بهبهان دیده به جهان گشود و در دوران دفاع مقدس به خدمت سربازی اعزام شد.
وی در دوران سربازی از سوی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران همراه با دیگر رزمندگان اسلام راهی جبهه شد و در تاریخ 6 مردادماه سال 1361 در عملیات رمضان به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
شهید مسعود مرادی در سن 21 سالگی در منطقه عملیاتی شلمچه شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر مطهر پس از تشییع در گلزار شهدای شهر بهبهان در کنار دیگر شهیدان آرام گرفت.


سردار شهید هاشم احمدی 23 خردادماه سال 1337 در شهر منصوريه از توابع شهرستان بهبهان دیده به جهان گشود، پدرش محمدرضا، كشاورزی میکرد، دانشجوی سال سوم كارشناسی رشته كشاورزی بود. به عنوان پاسدار به جبهه رفت و دوم فروردين سال 1361 در منطقه شوش بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
این دلیرمرد خوزستانی در سن 24 سالگی در عملیات فتحالمبین با رمز یا زهرا شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهبهان آرام گرفت.
شهید هاشم احمدی در وصیتنامهاش نوشت: «قدر این انقلاب و رهبر و الهی را بدانید، مبادا خدای نکرده در حفظ و گسترش آنها سهل انگاری و یا خطائی از شما سرزند، امروز دنیا و مستضعفین نظارهگر این انقلابند این تحفه الهی نکند خدای ناکرده در اثر بیاحتیاطی لوث و کم اهمیت شوید که در آن صورت ممکن است رحمت خداوند سبحان از ملت ما در اثر نافرمانی از اسلام و از رهبری پیامبر گونه آن سلب شود.
دقت کنید در مقابل دشمنان خدا ضد انقلابیون و گروهکهای کفر و نفاق محکم بایستد و مجال خطا به آنها ندهید. امروز اسلام در نزد شما به امانت است امانت را سالم را به اهلش برسانید.
برای امام امروز دعا کنید در نمازهای یومیه و در نماز شب که خالصانه اقامه میکنید امام را دعا کنید، روحانیت متعهد و در خط امام و علاقهمند به جمهوری اسلامی را ارج نهید، روحانیت دژهای محکم اسلامند، ورثه پیامبر(ص) هستند تا شما در کنار روحانیت هستید در مسیر شما انحرافی بوجود نخواهد آمد، روحانیت میزان است با دشمنان روحانیت دشمن و با دوستان آنها یاور و مددکار باشید.»







دانشآموز شهید وحید الهی بیستوسوم مردادماه سال 1350 در بهبهان پا بهعرصه وجود گذاشت.
ایام کودکی با الطاف الهی تحت تربیت اسلامی پدر و مادر قرار گرفت و در دامان پر مهر والدین خود دوران طفولیت را با شادی کودکانه گذراند.
دوران دبستان را با عشق و علاقهای که به درس داشت با نمرات خوب به پایان رساند و در همین ایام با بچههای محل به مسجد میرفت و در کلاسهای قرآن و درس شرکت میکرد.
نماز خواندن را در کودکی به خوبی یاد گرفت و تا وقت شهادت تقید خاصی به انجام عبادات داشت. در دوران راهنمائی، نوجوانی پرشور بود و علاقه وافری به درس و فعالیتهای مذهبی نشان میداد.
نوجوانی مسئولیتپذیر، آرام، باوقار و متین بود، به دلیل حسن مسئولیتی که در وجودش نهفته بود و مهر و محبتی که به برادر بزرگتر خود که فلج بود داشت بیشتر کارهای او را خود به عهده میگرفت و صمیمیتی خاص بین آن دو برقرار بود.
رابطهاش با والدین بسیار صمیمی و مهربان بود و اعضای خانواده را دوست میداشت. خیلی شوخطبع بود و کودکان را دوست میداشت و با آنها بازی میکرد.
نسبت به همسایهها احترام خاصی قائل بود و کارهای آنها را در حد توان انجام میداد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در برنامههای فرهنگی و مذهبی مساجد و مدرسه حضوری فعال داشت. همچنین در مراسمات مسجد و در نمازجماعت شرکت میکرد.
سرانجام روز چهارم آبان سال 1362 در حالیکه با دیگر همکلاسیهایش به درس معلمشان گوش میدادند با اصابت موشک صدامیان به مدرسه راهنمائی شهید پیروز بهفیض شهادت نائل شد و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهبهان آرام گرفت.




سردار شهید مهدی مستوی فرمانده گروهان الصف تیپ تکاور 15 امام حسن مجتبی(ع) 21 فروردین سال 1342 در بهبهان چشم به جهان گشود و در دوران جوانی در جبهه حضور یافت.
وی پس از شهادت خلبان شهید احمد وتری به فرماندهی گروهان الصف منصوب شد سپس در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد که نهم اسفند سال 1361 در شیب میسان شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهبهان آرام گرفت.
دوست شهید مستوی میگوید: «روزهای شلوغ انقلاب بود و ما مدرسه بودیم مدرسه شلوغ شد، متوجه شدم آقا مهدی عکس شاه را شکسته و از مدرسه فرار کرده که به دست ماموران ساواک دستگیر نشود.
بعد از پیروزی انقلاب به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد، بعد از آن به سپاه رفت و در تیپ تکاور 15 امام حسن مجتبی(ع) مشغول بهکار شد که با شروع جنگ به جبهه رفت.
او یک دوچرخه داشت که شبها پشت درب منزل میگذاشت، همیشه معترض میشدیم اما با لبخند میگفت شاید کسی نیاز داشته باشد، هر وقت صحبت از حقوقش میشد بحث را منحرف میکرد، بعدها دوستانش نقل میکردند بهقدر نیاز نگه میداشت و مابقی را بین فقرا تقسیم میکرد.»
شهید مهدی مستوی در وصیتنامهاش نوشت: «انقلاب اسلامی ما روز به روز شکوفا و جهانی میشود و مخالفان داخلی و خارجی و نقشههای آنها با یاری خدا نقش برآب میشوند و انقلاب اسلامی ما تا ظهور مهدی(عج) که حکومت مقتدر اسلامی در سراسر جهان است، انشاءالله به پیش میرود. امام حسین(ع) با فدا کردن خود و یارانش راه خونین اسلام را زندهتر و زینب(س) دشمنان اسلام را، با پیامش رسوا نمود.»
بسیجی شهید ابراهیم آبروشن برادر شهید منوچهر آبروشن یازدهم تیر سال 1346 در روستای سنقرآباد شهرستان دهدشت بهدنيا آمد. دانشآموز سوم راهنمايی بود که از سوی بسيج به جبهه رفت.
وی در عملیات بیتالمقدس شرکت کرد و روز بيستم ارديبهشت سال 1361 بر اثر اصابت گلوله در خرمشهر به شهادت رسید که پیکر پاکش پس از تشییع در قطعه یک گلزار شهدای بهبهان، ردیف 12 مزار 2 آرام گرفت.
شهید ابراهیم آبروشن در وصیتنامهاش نوشت: «من از همه دوستان و اقوام خود خواهانم که هیچوقت امام خمینی را تنها نگذاشته و اگر راه حق را میجویند، این راه را در راهی که امام میپیمایند، بپیمایند و از تفرقه و گروهگرائی خودداری کنید که تا کنون هر چه ضربه به اسلام خورده است از تفرقه و گروهگرائی بوده است.
توصیهای که من به امت قهرمان بهعنوان برادر کوچک میکنم همیشه با حضور در صحنه مثل گذشته پوزه آمریکا و عمالش را به خاک بمالند و با حضور در صحنه به آمریکا و دیگر سرسپردگانش بفهمانند که ملت ایران از پای نشستنی نیست و راه خود را به کربلا و از آنجا به بیتالمقدس و از آنجا تا سایه نیفکندن پرچم «لاالهالاالله» از پای نمینشیند و همانطور که امام گفته است: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.»
مبادا کسی در شهادتم بگرید، پدر و مادر عزیزم، من نمیتوانستم به خود بقبولانم که در مکانی راحت قرار گیرم در صورتیکه دیگر برادرانم در جبههها با دشمن زبون بجنگند.
ای پدر و مادر عزیزم، امیدوارم که برای از دست دادن من هیچوقت غصه نخورید و بر خود ببالید که فرزندی را در راه خدا ابراهیموار به قربانگاه شهادت فرستادید.»

بسمالله الرحمن الرحیم
سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی انقلابی و اسلامی بسازیم.
انقلاب خونینمان سنگر به سنگر کفر جهانی را عقب نشانده و این بار با رحمت خدایی «جنگ» مقدمهای شده برای تشکیل و اتحاد جماهیر اسلامی «انشاءالله» و بدانید که این موضع، ایثار میخواهد و خون که پیامدش نصرالهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است.
بله ما هم میجنگیم و تن به هیچ گونه سازشی نمیدهیم و با شعار همیشگی یا فتح یا شهادت میجنگیم و بر سیاست «نه شرقی نه غربی» سرسختانه پا میفشاریم، چون معتقد به خداییم.
برادران خواهران هیچگونه اندوه و حزن به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید اگر مومن باشید و از رهبر، عصاره مکتب بیاموزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا ایستاده است و ما هم در مصائب باید همچون کوه باشیم.
خدایا معبودم، ای آن که همه چیزم به توست، ای آن که نه در کاغذ میگنجی و نه با قلبم وصف میشوی تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت میخواهم زبان بگشایم شرمندهام.
با این وضع رحمی بر من کن. مرا ببخش. میدانم که بخشندهای و مهربان، بارها فکر کردهام و در نهایت به این نتیجه رسیدهام که فقط در لباس شهید و با محتوای شهید میتوانم در دادگاهت حضور یابم به جز این هرگز، که شرمندهام و رسوا. خدایا شاکرم از این که تا این حد هدایتم کردی.
خدایا اگر قدمی در راهت برداشتم از من بپذیر. معبودم میدانم که چیستی ولی در دل خانوادهمان صبری وافر بگذار که می دانم بدون صبر تحمل چنین مسئلهای را ندارند. خدایا ملتمسانه میگویم و بارها گفتهام که جگر گوشه امت - امام عزیز - خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای امت نگهدار.
خدایا بار پرودگارا آن کسانی که حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود گردان. خدایا به خوبی میدانم و برایم ملموس است که بهترین را به سویت میکشی و حجابشان را میدری این را در خود نمیبینم ولی شادی دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کند.
خدایا دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین است. و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما میگفتم برای اسلام میخواهم خدمت کنم و شما بنا به علائق میگفتید که بالاخره از دست ما میروی و این را همیشه به شما میگفتم و آخرین بار هم میگویم که من و ما و شما و همه از دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس میگیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست. به هر جهت نمیدانم میپذیرد یا نه ولی انشاءالله میپذیرید. و مرا حتما میبخشید و حتما بر زبان میآورید که تو را بخشیدم.
خدا به شما صبر بدهد. صبور باشید که درجه و مراتب انسان صبور و صابر بسیار بالاست. مادر ، فاطمه زهرا (س) به تو مرحبا میگوید و ملائک تو را دلداری میدهند. انشاءالله و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت کن و پایههای جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت میکند و اصلا به این دنیا پست و بی ارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان. و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد.
و جدا همیشه به فکر اسلام باشید. انشاءالله مرا میبخشید. التماس دعا دارم. و اما دوستان خوبم، برادران و خواهران! از شما که از من رنجیدگی دارید، میخواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کردهام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید. و از کلیه اقوام - آشنایان، دوستان طلب بخشش میکنم و امیدوارم اگر بدی کردهام، ببخشند. حتما برایم دعا کنید. حتما دعا برای امام و برای من و برای مومنین را فراموش نکنید.
والسلام بنده حقیر و ذلیل
خدمتکار اسلام اگر بخواهد
شوش دانیال-30/2/60 التماس دعا مجید بقایی

سردار سرلشکر شهید مجید بقایی فرمانده قرارگاه کربلا در روز یکم بهمن سال 1337 در بهبهان دیده به جهان گشود که در رشته ریاضی و فیزیک دیپلم گرفت و در رشته مهندسی شیمی اهواز پذیرفته شد.
همیشه به خانواده خود میگفت: «من باید کاری را به عهده بگیرم که واقعاً بتوانم به این مردم مستضعف خدمت کنم»، به همین دلیل سال آخر دبیرستان را دوباره در رشته طبابت طی کرد و سپس در رشته فیزیوتراپی دانشگاه اهواز قبول شد.
به دليل خصوصيات مثبت زيادی كه داشت، به عنوان نماينده سپاه استان در اطاق جنگ معرفی و پس از مدتی به فرماندهي سپاه پاسداران شوش منصوب شد، در اين مدت طرحهای عملياتی بسيار خوبی را عليه دشمن بعثی در قالب گروههاي كوچک به اجرا درآورد. هنگامیكه جنگ از مرحله تدافعی پا به مرحله تهاجمی گذاشت، در عمليات طريقالقدس شرکت کرد.
در عملیات فتحالمبین به عنوان فرمانده قرارگاه در طرحریزی و هدایت یگانهای عمل کننده جهت آزادسازی ارتفاعات ابوصلبی خات نقش بسیار موثری داشت، پس از عملیات رمضان به سمت معاونت شهید باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد و بعد از عملیات محرم، فعالیت در سپاه را بهعنوان فرمانده قوای یکم کربلا ادامه داد.
پیش از عملیات والفجر مقدماتی در روز 9 بهمن سال 1361 هنگام انجام عملیات شناسایی در منطقه فکه، به همراه سردار شهید حسن باقری، سردار شهید توکل قلاوند، سردار شهید مجتبی مومنیان و سردار شهید محمدتقی رضوانی مورد اصابت گلوله خمپاره قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
شهید مجید بقایی در سن 24 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش پس از تشییع در گلزار شهدای بهبهان آرام گرفت.


سردار شهید محسن اکبری در روز ۱۴ شهریور ماه سال ۱۳۴۳ در بهبهان متولد شد. تحصیلات خود را در دبستان دهخدا آغاز کرد و در کلاس دوم دبیرستان مشغول به تحصیل بود که رژیم بعث عراق به خاک ایران حمله کرد.
محسن درس را رها کرد و راهی جبهه های جنگ شد و در خط پدافندی سوسنگرد، شوش، جبهه های مگاصیص، هویزه و پُل سابله حاضر شد، در عملیات طریق القدس از ناحیه صورت زخمی شد اما از بیمارستان گریخت و خود را به خط مقدم عملیات «الی بیت المقدس» رساند و نام خود را در زمره آزادگران خرمشهر به ثبت رساند.
پس از عملیات «الی بیت المقدس» رسما لباس سبز پاسداران انقلاب را بر تن کرد. با تشکیل تیپ ۱۵ آبی-خاکی امام حسن مجتبی(ع) به عنوان جانشین فرماندهی گروهان «القارعه» از گردان امام حسین(ع) منصوب شد و با نیروهای تحت امرش در عملیات خیبر شرکت کرد.
در جریان عملیات بدر، بار دیگر از ناحیه سر مجروح و به بیمارستان منتقل شد اما این بار نیز با سری باندپیچی شده از بیمارستان فرار کرده و در منطقه عملیاتی حاضر شد. پس از این عملیات، به عنوان معاونت محور امیرالمومنین(ع) در هورالعظیم معرفی شد.
در بهمن ماه سال ۱۳۶۴، در جمع نیروهای گردان سیدالشهدا(ع) در مرحله دوم عملیات والفجر ۸ شرکت کرد و پس از این عملیات در بهار ۱۳۶۵، با قوای تحت امرش به کردستان اعزام شد. در تیرماه همان سال تیپ امام حسن مجتبی(ع) برای شرکت در عملیات کربلای یک راهی مهران شد به همراه نیروهایش نیز توفیق حضور در این عملیات را به دست آورد.
در مرحله بعد، به دنبال تغییر و تحولاتی که در تیپ امام حسن مجتبی(ع) صورت گرفت، محسن اکبری به جمع لشکریان ۳۱ عاشورا پیوست و مسئولیت طرح و عملیات تیپ ۱ این لشکر را بر عهده گرفت.
در عملیات کربلای ۵ به عنوان قائم مقام عملیاتی فرماندهی تیپ ۱ لشکر ۳۱ عاشورا، به مجاهدت خود ادامه می دهد و در عملیات تکمیلی کربلای ۸ نیز با مسئولیت فرمانده محور عملیاتی حاضر می شود و در خط پدافندی شلمچه از ناحیه دست، پا و کمر جراحات سختی برداشت و به بیمارستانی در شیراز اعزام می شود. تنها چند روز پس از ترخیص، در حالی که هنوز زخم هایش بهبود پیدا نکرده بود، بار سفر بسته و عازم جبهه های نبرد می شود.
در این مقطع، با اجازه از فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا به همراه نیروهای گردان های فتح و فجر بهبهان راهی غرب کشور شده و در عملیات نصر ۴ در منطقه عمومی ماووت عراق شرکت کرد.
در ۱۳ مردادماه ۱۳۶۶ به همراه دلاورمردان لشکر عاشورا با سمت معاون عملیاتی فرماندهی تیپ ۱ و مسئول کل محورهای عملیاتی در عملیات نصر ۷ در ارتفاعات دوبازا و بلفت واقع در منطقه سردشت حضور یافت. پس از پایان این عملیات به اصرار شدید فرماندهی سپاه بهبهان، از لشکر عاشورا به لشکر ۷ ولیعصر(عج) مامور می شود و فرماندهی گردان فجر را بر عهده می گیرد و به همراه این گردان راهی جبهه غرب می شود.
سر انجام، سردار شهید محسن اکبری پس از ۷ سال حضور مداوم در جبهه های جنگ، در ساعت ۸ صبح روز ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۶ در عملیات والفجر ۱۰، بر فراز ارتفاعات شنام، هدف گلوله مستقیم دشمن قرار گرفته و بال در بال ملائک می گشاید و آسمانی می شود.

سردار شهید فرشاد نوریان فرمانده گردان پیاده جندالله مهاباد فرزند عیدی است که در تاریخ 15 شهریورماه سال 1342 در شهر بهبهان دیده به جهان گشود.
در کودکی به مدرسه رفت و با همت و تلاش تحصیلات خود را در مقاطع مختلف با موفقیت پشت سر نهاد و پس از اخذ دیپلم از هنرستان فنی آیتالله سعیدی در سال 1362 به سربازی اعزام شد، پس از گذراندن آموزش به جبهههای غرب اعزام شد و بهعلت علاقهای که داشت به سپاه پاسداران پیوست.
او حضور خود را در جبهههای جنگ با اعزام به یگانهای رزم به غیر از گردانهای بهبهان تجربه کرد و با فعالیتها، رشادتها، مدیریت و لیاقتی که از خود نشان داده بود پس از مدتی بهعنوان فرمانده گردان جندالله مهاباد منصوب شد و به مدت سه سال در ماموریتهای مهم و برون مرزی شرکت کرد.
شجاعت، تقوا و نظم، اخلاص، چهره باوقار و سرشار از طمانینه و مهربانی از صفات برجسته شهید فرشاد نوریان بود.
پس از رشادتهای گوناگون در جبهه، سرانجام سردار شهید فرشاد نوریان در تاریخ 11 اردیبهشتماه سال 1365 در عملیات والفجر 9 در اشنویه استان آذربایجان غربی در سن 23 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید.
شهید فرشاد نوریان در بخشی وصیتنامهاش نوشت: «خدایا! تو خود گواه و ناظر بر احوال همه بندگان هستی، تو را به خون این عزیزانی که عاشقانه جان خود را در راه تو نثار کردند قسمت میدهیم که این نیرو و توانایی را به ما ببخش که بتوانیم در راه تو گام نهیم.
یاور اسلام باشید و پاسدار خون همه عزیزانی که شهید شدند امروز روز آزمایش است و سعی کنید سربلند از اینجا بیرون بیایید.»
امروز دهم اردیبهشت ماه سالروز شهادت شهدای عملیات بیت المقدس
🌷شهید فرهاد رضایی زاده، سال 1361
🌷شهید حمزه باز، سال 1361
🌷شهید محمدباقر اسدی، سال 1361
🌷شهید فرهاد رضائی زاده، سال 1361
🌷شهید اسدالله سلمان رضایی، سال 1361
🌷شهید محمدجواد صادقی، سال 1361
🌷شهید قدرت الله صلاحی، سال 1361
🌷شهید محسن عوضیان، سال 1361
🌷شهید صدرالله قاسمپور، سال 1361
🕊شادی روح پاک شهدا به ویژه شهدای بهبهان صلوات🕊


شهید سید ماندنی موسوی فرزند سید حمدالله در تاریخ 10 خرداد 1343 در شهرستان بهبهان و دیار سردار سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی و سردار سرلشکر شهید مجید بقایی دیده به جهان گشود.
این دلیرمرد خوزستانی در زمان هجوم دشمن به خاک ایران اسلامی پا به پای رزمندگان در جبهههای حق علیه باطل حضور یافت و در روز 5 اسفند 1362 در عملیات خیبر به فیض شهادت نائل شد.
پاسدار شهید سید ماندنی موسوی در حالی که 19 بهار از زندگی بابرکتش سپری شده بود در منطقه عملیاتی جزیره مجنون آسمانی شد و نام خود را در زمره شهدای اسلام به ثبت رساند.
این ثلاله زهرا(س) از زمان شهادت جزو شهدای جاویدالاثر شهرستان بهبهان بود که پیکر پاکش پس از 34 سال به خاک وطن بازگشت.
آئین تشییع پیکر پاک شهید سید ماندنی موسوی از شهدای عملیات خیبر در روز پنج شنبه 29 تیر ماه سال 1396 همزمان با سالروز شهادت امام جعفرصادق(ع) رئیس مذهب جعفری با حضور اقشار مختلف مردم به ویژه خانواده های معظم شهدا برگزار شد.
آئین تشییع پیکر پاک این شهید به همراه 4 تن دیگر از شهدای دفاع مقدس از کنار مزار 5 شهید گمنام آرمیده در پارک شهید شریفنیای بهبهان آغاز شد و تا گلزار شهدای بهبهان ادامه داشت.
پس از برگزاری مراسم تشییع پیکر پاک شهید سید ماندنی موسوی از شهدای عملیات خیبر به زادگاهش روستای لاسپید بهبهان منتقل شد و در آنجا آرام گرفت.
متاسفانه پدر شهید سید ماندنی موسوی پس از سال ها انتظار، چشم از جهان فرو بست و مادر این شهید پس از 34 سال پیکر پاک فرزندش را در آغوش گرفت.