نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد

سردار شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد در شهریورماه سال 1343 در روستای حاجی‌آباد از توابع بخش مرکزی شهر دزفول در یک خانواده مذهبی متولد شد. از زمان دانش‌آموزی انقلابی شد و تا لحظه ورود امام به کشور در تظاهرات شرکت می‌کرد.

در پنجم آذرماه سال 1358 پس از صدور فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج، به همراه جوانان و نوجوانان روستای‌ خود عضو بسیج شد. در آن زمان به دلیل غصب زمین‌های کشاورزی روستا توسط رژیم پهلوی، همراه دیگر خانواده‌های روستایی در شهرک زراعی شوش که بعد از پیروزی انقلاب به شهرک شهید محمد منتظری تغییر نام داد، ساکن شدند.

در دی‌ماه سال 1365 آموزش تخصصی فرماندهی دسته را گذراند و سپس به گردان عمار لشکر ولیعصر(عج) در پادگان کرخه اعزام شد. مدتی در جبهه‌های جنوب و در منطقه عملیاتی شلمچه حضور داشت و چند صباحی نیز به کردستان رفت.

در طول حضور در جبهه‌های حق علیه باطل سه بار مجروح شد. دو بار در اثر ترکش و بار آخر در اثر اصابت یک خمپاره 60 در دوم شهریورماه سال 1366 که قطع نخاع شد و مدال جانبازی را به گردن آویخت.

به دلیل عوارض مجروحیت بارها در بیمارستان‌های اهواز و تهران بستری شد تا اینکه روح بلندش در روز دوشنبه هفدهم بهمن‌ سال 1401 پس از 35 سال جانبازی به آسمان پر کشید و به فیض شهادت نائل آمد.

شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد در سن 58 سالگی به شهادت رسید پیکر پاکش در روز چهارشنبه 19 بهمن‌ سال 1401 تشییع شد و در گلزار شهدای محمد بن جعفر طیار دزفول آرام گرفت.

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید سید محمد نژادغفار

https://s6.uupload.ir/files/12-214x300_ba1l.jpg

سردار شهید سید محمد نژادغفار مسئول تدارکات لشکر هفت ولیعصر(عج) خوزستان يكم فروردين سال 1338 در دزفول به دنيا آمد و چهارم اسفند سال 1364 در فاو عراق شهيد شد.

وی در سن 26 سالگی در عملیات والفجر هشت به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول آرام گرفت.

شهید سید محمد نژادغفار در یادداشتی نوشته است: «پس از هبوط آدم، جبرییل وقوف در عرفات را به او یاد می‌دهد و آداب به‌جا آوردن مناسک حج را‌ و ابراهیم خلیل‌الرحمان را در اعتلای خط توحیدی، وقوف در عرفات آموخت‌ و همه انبیای مرسل و عظام در ترویج این خط تلاش کردند تا به‌صورت مظهر در زمان حضرت ختمی مرتبت(ص) تجلی پیدا کرد. فلسفه‌اش را کسی نمی‌داند، اما امر اعلامی است، یعنی باید اجرا شود.

از ظهر شرعی روز عرفه(نهم ذی‌الحجه) تا مغرب شرعی و دیگر هیچ، تو باید در بیابان بنشینی در این گرمای طاقت‌فرسا‌ و چون خدا گفته، رعایت کنی ماندن در موقف را.

اما عرفات اولین کلاس توحید است. سرزمین معرفت، میقات نیایش با الله و کسب معرفت.

‌همه در عرفات وقوف کرده‌اند، اما وقوف در عرفات شناخت «حجت‌الله» است؛ داخل شدن در حصار لااله الله الاالله و بعد ایمان.

عرفات را بیابان عرفی محشر می‌گویند. ابتدای ورود در دروازهٔ با خدا بودن و بی ‌او نیندیشیدن.

عرفات سرزمین اتمام حجت است اگر اینجا آگاهی یافتی. اگر نه، نعوذ بالله، عرفات سرزمین خشک و کویری است و احاطهٔ کوه جبل‌الرحمه است و اسما‌ء ‌‌بکر و زیبا در آن جلوه کرده‌اند.

عرفات و اسماء جبل‌الرحمه، کوه رحمت، تو باید در اینجا دعا کنی و خدا آمرزنده است.»

دست نوشته ای از شهید مدافع حرم ارتش محمد مرادی

https://s2.uupload.ir/files/425434098-89811_cznu.jpg

شهید محمد مرادی سه روز قبل از شهادت در یادداشت کوتاهی در درفترچه یادداشتش نوشته است:

احسان می کنم که حضرت زینب (س) عنایت خاصی به من دارد شاید شهید شوم.

سردار شهید نادر مهدوی

https://uupload.ir/files/axo_83954_143.jpg

وصیت نامه شهید سید عبدالحمید زادبود

https://uupload.ir/files/x38n_%D8%B2%D8%A7%D8%AF_%D8%A8%D9%88%D8%AF.jpg

مردم مسلمان از وصیتم چیزی که بدرد شما می خورد، اطاعت از امام امت و تنها نگذاشتن اوست. قدر این امام را بدانید و همیشه او را دعا کنید، چونکه اگر او نبود ما هنوز در همان فرهنگ پست رژیم گذشته غوطه ور بودیم، پس دنباله رو ایشان باشیم و از فرامین او سر پیچی نکنیم.

ای همولایتی های عزیز شما که هنوز اسلام برایتان جا نیفتاده است به جای اینکه از صبح تا عصر بر سر راه مردم، در هر کوچه ای  می نشینید، بروید به عبادت خود برسید و دست از فرهنگ گذشته خود بکشید و به یاری رزمندگان اسلام بشتابید که اگر در این امر کوتاهی کنید در نزد خدا مسئولید و اگر می خواهید در نزد خدا سرافراز باشید، باید مانع از رفتن  فرزندان خود به جبهه نشوید، چونکه جبهه سرتاسرش نور نور است. مگر شما نبودید که می گفتید ای کاش ما در کربلا با امام حسین (ع) بودیم. باور کنید که این جنگ همان جنگ است،  زیرا هر روز ما عاشورا و هر کجای سرزمین ما کربلاست.

نماز جماعت را به پا دارید و برادرانی که شما را به نماز جماعت و دعاها دعوت می کنند، مسخره و سرزنش نکنید که بهترین افراد روستا همین بچه های انجمن اسلامی و حزب اللهی هستند و از مسئولین می خواهم که به آنان کمک کنند و در مسائل تبلیغاتی به روستای مابرسند.

 

والسلام

سید عبدالحمید زادبود  9/12/63

 

شهید سید عبدالمجید زادبود برادر شهید سید عبدالحمید زادبود فرزند سید عبدالرسول در روز 14 فروردین‌ ماه سال 1344 در روستای لنگیر علیا بخش زیدون شهرستان بهبهان چشم به جهان گشود.

وی بسیار پسر انقلابی و مذهبی بود که در دوران جوانی برای دفاع دین و میهن راهی جبهه شد و در نبرد با دشمنان حضور یافت.

پس از حضور در جبهه این جوان دلیر خوزستانی در تاریخ 26 دی ‌ماه سال 1365 در عملیات کربلای پنج به فیض شهادت نائل آمد و به برادر شهیدش ملحق شد.

شهید سید عبدالمجید زادبود در سن 21 سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش در در روستای لنگیر علیا بخش زیدون شهرستان بهبهان آرمیده است.

دست نوشته ای از شهید رضا هلیسائی

https://uupload.ir/files/2h10_5279289396.jpg

شهید رضا هلیسائی درست پنج روزی پیش از شهادتش دست به قلم شد و چند سطری را برای همسر و بازماندگانش که ما نیز از جمله آنان هستیم چرا که شهدا به همه مردم این سرزمین متعلق هستند، به یادگار گذاشت.

این چند خط را با هم مرور کنیم.

 

«با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی و رزمندگان سلحشور اسلام بخصوص رادمردان گردان کربلا که با ایثارگری های خود راه گسترش اسلام بر سرزمین های کفر را هموار نمودند.

و با همسرم سخنی بگویم که بحق بسیار شایسته و مادر مهربان برای فرزندانم هست و در زندگی مشترک بسیار مرا سعادتمند نمود و با وجود کمبودهای مالی زندگی ام را خوب اداره نمود البته با دست توانای خداوند که یاری رسان ما در تمام زندگی مشترکمان بود و من از او بسیار راضی هستم امیدوارم که خداوند پاداش نیکی هایش را بدهد زیرا که من اندکی هم نتوانسته ام آنها را جبران کنم و خواهشم از او این است که فرزندانم را در راه اسلام بزرگ نماید و در مدارس علوم دینی را حتما فرا گیرند و در کنارش سایر علوم را، باشد که آنها برای جامعه و اسلام عزیز مفید باشند و موجب رضایت حق تعالی و شادی روح من گردند.»

وصیت نامه شهید علی حمیدیان مقدم

بسم الله الرحمن الرحیم

((یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی))

با نام و یاد خدای منان و با دورود به رهبر کبیر انقلاب و سلام بیکران به روان پاک شهداء قلم شکسته خود را بر گرفته تا شاید بتوانم چند کلمه قصیر و کوتاه بر کاغذ آشکار سازم، باشد که فرمان الهی را اجرا کرده باشم.

خدایا، بار الها، پروردگارا، معبودا، مولایم من حقیر و فقیر که طاقت از دست دادن پاهایم را ندارم چگونه تحمل عذاب تو را می توانم بکنم؟

خدایا مرا ببخش، از گناهانم در گذر، تو کریم و رحیم هستی و من بخیل و معصیت کارم.

خدایا با کوله باری از گناه و معصیت و غیبت به سوی تو می آییم تا بلکه به کرم و رحمت از من در گذری و مرا به فردوس جاویدانی و همیشگی و عرفان خویش راه دهی.

خدایا، مبادا فردا در جلو دوستانم سر به زیر باشم.

خدایا نکند فردا با روی سیاه در محضر تو حاضر شوم. ای وای، وقت آن است که بهار جوانی و پائیز پیری به یکدیگر متصل گردند و اندکی بعد انفصال.

ای مسافر بی ساز و برگ و ای راحل بی توشه، ای زارع در آستانه درو و ای تاجر خالی الکف (دست خالی) و ای پرنده در چنگال صیاد، آیا نشنیده ای که ((ان الله لبالمرصاد))؟ آیا گردونه های سنگلاخ را با پاهای برهنه مناسبتی هست؟

آیا بی توشه به راه مخوف و خطرناک اراده توان کرد؟

آیا منازل ترسناک و ناپیدایی را که ابتدای آن مرگ است و سکرات، چگونه طی خواهد کرد؟

ای نفس هیچ بیاد می آوری اوقاتی را که ...

وصیت نامه شهید سید علیرضا رفیعی رود زرد

هم اکنون که عازم جبهه های نور علیه ظلمت هستم خواسته من از همه مسلمانان این است که نگذارند خون شهیدان بی نتیجه بماند و تا آخرین نفس و قطره خون از اسلام دفاع کنند.

مادرم! تو را درود می فرستم که توانستی فرزندی پرورش دهی و به آن حد آگاهی برسانی و آن را تقدیم معبود نمائی.

مادرجان! شیرت را حلالم کن و از شهادت من خندان باش زیرا به گفته پیامبر گرامی اسلام(ص) همانا آخرالزمان فرا رسد و شهادت خوبان امت مرا گلچین می کند و چه سعادتی از این بالاتر، زیرا شهادت رهائی از مسائل دنیائی و پیوستن به لقاءالله است.

وصیت نامه شهید سید رحیم پژوهیده

https://uupload.ir/files/3142_15874413-3005-b.jpg

پدر و مادر و برادران من تا حالا كه به جبهه نرفتم كور بودم ولي حالا كه در جبهه هستم نمي دانيد كه چه شوقي در ما نيست و پدر اين را بدان كه اگر در اين حمله شهيد نشدم در حمله هاي ديگر و در جبهه هاي ديگر مي روم تا آخر شهيد شوم و دين خود را نسبت به خدا و امام انجام دهم.

پدر و مادر براي من گريه نكنيد چون من يك هديه هستم كه شما بايد به خدا تقديم كنيد بايد ناراحت نباشيد چيزي از دست شما نرفته اگر واقعاً من را مي خواهيد و مي خواهيد كه هميشه به ياد من باشيد راه من را ادامه دهيد و پدر اين راهي هست كه همه ما بايد طي كنيم چه بهتر است كه در راه خدا باشد ديگر عرضي ندارم.

وصیت نامه شهید سید علی حسینی

سم رب الشهدا

در این روزهای آخر عمرم كه امیدوارم با شهادت به پایان برسد چند خطی از خویش به جا می گذارم تا شاید در آینده مفید كسی واقع شود.

مدتی است عراق به ایران حمله كرده است و برادران مرا یكی بعد از دیگری به خون می غلطاند. من نیز می روم تا به جد بزرگوارم بگویم كه راهی را كه شما اهل بیت رفتید الگوی ما در تمام دوران هاست. راه جدم علی، راه حسین مظلوم و مابقی اهل بیت.

اما دوست دارم آن هنگام كه در خون خویش دست و پا می زنم ذكر لبم یا حسین باشد و سرم بر دامان مادرم فاطمه باشد.

راهی را كه من و دوستانم می رویم راه حسین بن علی (علیه السلام) است راه خمینی كبیر است. اگر خواهان شفاعت علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) هستید به ولی امر و نایب امام زمان متوسل شوید زیرا حیات و ممات ما اعتقاد به ولایت است.

آن موقع كه درك كردم ولی فقیه كیست و ولایت چیست فهمیدم كه نداشتن ایمان به ولی فقیه سقوط در قعر جهنم است.

خدایا مرا ببخش و بیامرز و مرا با شهادت به دیدار خویش بپذیر

آمین یارب العالمین

سید علی حسینی

8/7/59

وصیت نامه شهید ولی الله نیک خوی

و حالا چند کلمه ای به عنوان وصیت نامه ام به مردم این است که سعی کنید از اختلافات بپرهیزید و بیشتر فکرتان و تلاشتان برای جبهه و جنگ باشد که همین جبهه و جنگ است که در حقیقت سرنوشتش، سرنوشت اسلام است.

و امیدوارم که همان طور که تا حالا پا به پای امام و رزمندگان بوده اید و با تلاش ها و زحمت های بسیار جنگ را به این وضع رسانده اید که تمامی ابرقدرت ها تعجب کرده اند، باشید. و هر کسی و هر چیز، در هر لباس و در هر کجا که باشد، اگر بر خلاف خط امام که همان اسلام است باشد تا آخرین قطره خون خود با آن بجنگید تا به امید خداوند تبارک و تعالی این انقلاب و جنگ را به صاحب اصلی خود امام زمان مهدی موعود (عج) برسانید و امیدوارم که در کنار رزمندگان پا به پای امام در رکاب حضرت مهدی (ع) بجنگید و پرچم پر افتخار و خونین اسلام را در سر تا سر جهان بپا کنید و مسئله دیگر بعد از جنگ، این را بدانید که همه بهتر از من می دانید، مساجد را حتماً پر کنید و هرگز نگذارید خالی بمانند، هر حرفی که امام زد حتماً به آن عمل کنید و در مساجد کلاس های اسلامی را ادامه دهید که همین کلاس ها و جنگ است که زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) را فراهم می کند...

پدر و مادرم

اگر من شهید شدم البته اگر با این همه گناه خداوند قبول کند، راه من زنده است و امیدوارم که شما تا آخرین قطره خونتان راهم که راه همه شهیدان است ادامه دهید.

از برادرانم می خواهم که پیرو خط امام باشند و راه من را چه در جبهه و چه در پشت جبهه ادامه دهند و از خواهرانم می خواهم که همچون زینب در مقابل سختی های زندگی ایستادگی کنند و در سنگر حجاب خود، محکم باشند.

وصیت نامه معلم شهید رستم سواری

https://uupload.ir/files/j8uw_4819183621.jpg

به نام خداوند بخشنده مهربان و به نام خداوند در هم کوبنده کاخ ظلم و ستم و با درود و سلام به امام زمان (عج) و امام امت و امت شهید پرور ایران.

خداوند را شکر می‌کنم که سعادتی به بنده داده که مرا به سوی خودش سوق داد اما انگیزه‌ای که باعث شد بنده به جبهه حق علیه کفر بیایم، دفاع از اسلام و مسلمین و همه آزادگان مظلوم بود و آمدم تا در این سرزمین مقدس خود را آرایش به اخلاق الله کنم چرا که سازندگی فقط در جبهه اسلام است.

من همیشه این حسرت در وجودم بود که در پشت جبهه، آن معنویت و آن حالت روحانی را نمی‌شود به درستی کسب کرد لذا به خاطر فداکاری و پاک شدن درونم به جبهه آمدم تا از اسلام دفاع می‌کنم.

آری اسلام همیشه با باطل درگیر بوده و لحظه‌ای از این قاعده جدا نبود و در این زمان که تمام کفر علیه اسلام قد علم کردند، وظیفه ماست که از دین خدا و دین حق و آزادی با تمام وجود دفاع کنیم.

جبهه را خالی نکنید و همیشه به این فکر باشید که پرچم اسلام در اقصی نقاط عالم به اهتزاز درآید.

در آخر از همه عزیزانی که زحمت تعلیم و تربیت مرا کشیده‌اند تشکر و از همه دوستان و فامیل و آشنایان تقاضا دارم اگر شما را ناراحت کردم، مرا به بزرگی خودتان ببخشید.

وصیت نامه شهید مدافع حرم میلاد بدری

http://uupload.ir/files/y2gv_1.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم

با هدف نابودی دشمن، إن شاء الله، راهی سرزمین سوریه و دفاع از حرم عمه سادات (س) هستم. اگر توفیق شهادت داشتم، از همه دوستان و آشنایان حلالیت می‌ طلبم؛ و از پدر و مادرم معذرت ‌خواهی می‌ کنم که در طول 20 سال زندگی، بچه خوبی برایشان نبودم.

برای دوستان، آشنایان و کسی که از من توصیه‌ ای بخواهد، می گویم که رضایت «الله» تبارک و تعالی، از رضایت هر کس مهم ‌تر است و اولویت دارد. در کلامی دیگر، اصلاً قابل مقایسه نیست. از کار شبهه ‌ناک، پرهیز کردن واقعاً هنر است و دعا کنیم، که نصیبمان شود.

http://uupload.ir/files/9ff0_%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF_%D8%A8%D8%AF%D8%B1%DB%8C_(6).jpg

از شما می‌ خواهم که برای نابودی استکبار جهانی، (آمریکا، اسرائیل، عربستان)، دعا کنید، که ان شاءالله، با نابودی این ‌ها، ظهور، زمینه‌ سازی خواهد شد.

مبلغ 500 هزار تومان کارت بانکی بنده را، به کار فرهنگی کمک کنید که خیالم راحت باشد.

وعده دیدار ما، بهشت جاویدان الله، إن شاء الله- و در آخر دعا برای دیگران را فراموش نکنید و برای سلامتی و ظهور حضرت حجة (عج)، دعا کنید و برای بنده حقیر طلب آمرزش کنید.

و من الله التوفیق...

94/8/26 میلاد بدری، تهران