پلاک عاشقی
نوشته هایی برای پاسداشت لاله های سرخ وطن
شهید ابراهیم طیبی نژاد از شهدای بهبهان
طلبه شهید اسدالله پورکاظم از شهدای بهبهان
شهید مدافع حرم احسان فتحی چم خانی
تربت پاک و مطهر شهید فرخ بهزادی برزیان منصوریه در گلزار شهدای بهبهان
شهید محراب حجتالاسلام حجت اعتبار
شهید محراب حجتالاسلام حجت اعتبار
شهید محراب حجتالاسلام حجت اعتبار
شهید محراب حجتالاسلام حجت اعتبار
شهید امیرهوشنگ شفیعی از شهدای دوران دفاع مقدس شهرستان بهبهان
تربت پاک و مطهر شهید رضا خاکساری در یادمان شهدای هویزه
نگاهی کوتاه به زندگی بسیجی شهید ایمان(حجت) امینی
بسیجی شهید ایمان(حجت) امینی قنواتی در پنجم مرداد سال 1348 در بهبهان دیده به جهان گشود و در نوجوانی همراه با دیگر رزمندگان از سوی بسیج به جبهه اعزام شد.
پس از حضور در جبهه روز هشتم تیر سال 1366 در عملیات نصر 4 در منطقه عملیاتی ماووت عراق شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در قطعه 3 گلزار شهدای بهبهان ردیف 10 مزار 22 آرام گرفت.
شهید ایمان امینی قنواتی در وصیتنامهاش نوشت: «ای ملت غیور سعی کنید که در زمان احتیاج پدرها همچو ابراهیم و فرزندان همچو اسماعیل و حتی بهتر از آن، آمادگی خود را در راه خدا اعلام نمایید و در زمانیکه عزیزان خود را از دست میدهید چون زینبها و ام کلثومها در مقابل دشمن استقامت کنید و صبور باشید.
مواظب فرزندان خود باشید تا به فساد اخلاقی و فکری تن در ندهند و خدای نخواسته ناامید نشوید، این را بدانید که کربلا رفتن خون میخواهد و به سادگی و رنج و زحمت هیچ کاری امکانپذیر نیست.
توصیهام به دانشآموزان این است که جای شهدا را در پشت میزهای درس خالی نگذارید و مواظب باشید که در مدارس فسادهای اخلاقی و بیبند و باریها بهوجود نیاید، در صورت مشاهده بهشدت با آن مبارزه کنید که در غیر این صورت شهدای دانشآموز هرگز شما را نمیبخشند.
خدایا تو خود بنگر که این عزیزان ما فرزندان ابراهیم چگونه اسماعیلوار به قربانگاه میشتابند و پیروزمندانه جان میدهند و میسوزند تا با کفر نسازند، میروند تا ایمان نرود، میمیرند تا چراغ توحید نمیرد، آن وقت منافقان از پشت به انقلاب و اسلام خنجر میزنند.»
تربت پاک سردار شهید حبیبالله شمایلی و شهید حمید شمایلی در گلزار شهدای بهبهان
پسرم سیراب بود؟
در ۷ تیر ماه ۱۳۶۶در عملیات نصر ۴ در منطقه ماووت عراق عبدالصمد چوبي کنار من زخمي شد. خون زيادي از او ميرفت. سرش را روی زانویم گذاشتم. با اشاره گفت: آب میخواهم. ميدانستم آب برايش ضرر دارد. اما با توجه به زخم او متوجه شدم شهادتش حتمي است.
مقدار كمي آب در دهانش ریختم. نفسی کشید. شهادتين را گفت و با لب خندان سیراب پركشيد.
یک هفته بعد از شهادتش، پدرش كه پرسان پرسان آدرس خانه ما را پیدا کرده بود. آمد و گفت: شنیدهام پسرم در آغوش شما شهید شده، گفتم: بله. گفت: تو را خدا راستش را بگو، عبدالصمد قبل از شهادت تشنه بود یا سیراب از دنیا رفت؟ این را که گفت اشک در چشمانم حلقه زد. زانوهایم سست شد. پدرش را در آغوش گرفتم و بوسيدم. جريان را برايش توضيح دادم. خوشحال شد و با چشم اشكبار خدا را شاكر شد.
او كه رفت با خود گفتم: خدایا این چه حکمتی است؟ من به کسی قبل از شهادت آب دادم که پدرش این همه روی او حساس بود که آیا تشنه شهید شده یا سیراب به ملاقات معبود خويش رفته است.
✍راوی: حاج احسان صباحی
دانشآموز شهید سید صفدر تقویخصال
بسیجی شهید ایمان(حجت) امینی قنواتی
جانباز شهید سید عنایت الله ناصری
نگاهی کوتاه به زندگی بسیجی شهید ایمان(حجت) امینی قنواتی
بسیجی شهید ایمان(حجت) امینی قنواتی در پنجم مرداد سال 1348 در بهبهان دیده به جهان گشود و در نوجوانی همراه با دیگر رزمندگان از سوی بسیج به جبهه اعزام شد.
پس از حضور در جبهه روز هشتم تیر سال 1366 در عملیات نصر 4 در منطقه عملیاتی ماووت عراق شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در قطعه 3 گلزار شهدای ردیف 10 مزار 22 آرام گرفت.
شهید ایمان امینی قنواتی در وصیتنامهاش نوشت: «ای ملت غیور سعی کنید که در زمان احتیاج پدرها همچو ابراهیم و فرزندان همچو اسماعیل و حتی بهتر از آن، آمادگی خود را در راه خدا اعلام نمایید و در زمانیکه عزیزان خود را از دست میدهید چون زینبها و ام کلثومها در مقابل دشمن استقامت کنید و صبور باشید.
مواظب فرزندان خود باشید تا به فساد اخلاقی و فکری تن در ندهند و خدای نخواسته ناامید نشوید، این را بدانید که کربلا رفتن خون میخواهد و به سادگی و رنج و زحمت هیچ کاری امکانپذیر نیست.
توصیهام به دانشآموزان این است که جای شهدا را در پشت میزهای درس خالی نگذارید و مواظب باشید که در مدارس فسادهای اخلاقی و بیبند و باریها بهوجود نیاید، در صورت مشاهده بهشدت با آن مبارزه کنید که در غیر این صورت شهدای دانشآموز هرگز شما را نمیبخشند.
خدایا تو خود بنگر که این عزیزان ما فرزندان ابراهیم چگونه اسماعیلوار به قربانگاه میشتابند و پیروزمندانه جان میدهند و میسوزند تا با کفر نسازند، میروند تا ایمان نرود، میمیرند تا چراغ توحید نمیرد، آن وقت منافقان از پشت به انقلاب و اسلام خنجر میزنند.»
نگاهی کوتاه به زندگی معلم شهید شکرالله طیبی
معلم شهید شکرالله طیبی در تاریخ چهارم مردادماه سال 1340 در یکی از روستاهای شهرستان بهبهان دیده به جهان گشود و در دوران اوج انقلاب اسلامی که نوجوان بود تنفر خود از طاغوتیان زمان را اعلام کرد.
علاقه زیادی به امام داشت و فرمانهای ایشان را اجرا میکرد، همچنین بر پیروی از دستورات بنیانگذار انقلاب اسلامی تاکید داشت.
در برنامههای اجتماعی و مذهبی حضوری فعال داشت پس از گرفتن دیپلم در دانشگاه تربیت معلم شهید بهشتی بهبهان مشغول تحصیل شد ولی با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و در تاریخ هشتم اسفند ماه سال 1362 در عملیات خیبر شهد شیرین شهادت را نوشید و به آسمان پر کشید.
بسیجی شهید شکرالله طیبی در سن 22 سالگی در منطقه عملیاتی تنگه چزابه به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش پس از تشییع در گلزار شهدای روستای کردستان سفلی آرام گرفت.
شهید شکرالله طیبی در وصیتنامهاش نوشت: «به برادران عزیز و همکار و معلمان آینده جامعه اسلامی وصیت میکنم که قبل از تخصص، متعهد باشید و برای تربیت کودکان و نوجوانان آینده خالصانه در امر تعلیم و تربیت کوشا باشید و پایه مطالعات خود را کتب اخلاقی قرار دهید، زیرا همانگونه که امام فرمود «اگر تهذیب نباشد علم توحید هم به درد نمیخورد.»
گوش به فرمان امام امت بوده و سعی کنید او را بهتر بشناسید. تلاش کنید بیشتر به یاد خدا باشید و هر کاری را برای رضای خدا انجام دهید. مطالعات خود را زیاد و بیشتر کنید و ساعاتی نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و قرآن را تلاوت نمایید.»
شهید مدافع سلامت علی شجاعی
سردار سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی
شهید مدافع سلامت علی شجاعی
نگاهی کوتاه به زندگی شهید مدافع سلامت علی شجاعی
شهید مدافع سلامت علی شجاعی نهم فروردین سال 1353 در بهبهان دیده به جهان گشود، تحصیلات خود را تا کاردانی رشته دینی و عربی ادامه داد، سپس وارد نیروی انتطامی شد. بعد از ازدواج مدرک کارشناسی را در رشته حقوق گرفت. علاقه زیادی به کارش داشت. خودش را خادم مردم میدانست و هر کاری برای حفظ امنیت مردم انجام میداد.
شهید علی شجاعی پرسنل کادر انتظامی شهرستان آغاجاری، هنگام شیوع همهگیری ویروس منحوس کرونا جهت جلوگیری از ورود افراد غیر بومی به شهر به کرونا مبتلا شد و 15 فروردین سال 1400 در بیمارستان رازی اهواز به شهادت رسید.
همسر شهید میگوید: «علی در یک خانواده پر جمعیت متولد شد. خانوادهای با دو برادر و هفت خواهر. پدرش از راه دامداری و کشاورزی رزق حلال خانه را کسب و برای گذران زندگی بسیار تلاش میکرد. علی و دیگر برادرانش برای کمک به پدر کنار او کار میکردند. خوب به یاد دارم گاهی از روزهای سخت زندگی در تأمین مخارج و مایحتاج خانواده صحبت میکرد و میگفت، برخی اوقات مجبور بودم علاوه بر کمک به پدرم در امور دامداری و کشاورزی، برای دیگر هم محلیهایمان کارگری کنم تا کمک خرج خانه باشم.
شرایط کاری علی طوری بود که از شهادت برای من صحبت میکرد. همان زمانی هم که کرونا آمده بود میگفت خانم شاید همین کرونا بهانه شهادت ما شود. حرفهایی که من باورشان نکردم.
ماموریت همسرم و همکارانش در اوج کرونا، حفاظت از شهرها و مکانهایی بود که منع آمد و شد داشت. در یکی از مأموریتها در تماس با مردم دچار بیماری کرونا شد و به علت وخامت حال بستری و به شهادت رسید.»
نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید مسعود مرادی
سرباز شهید مسعود مرادی فرزند رجب است که در تاریخ 27 خردادماه سال 1340 در شهر بهبهان دیده به جهان گشود و در دوران دفاع مقدس به خدمت سربازی اعزام شد.
وی در دوران سربازی از سوی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران همراه با دیگر رزمندگان اسلام راهی جبهه شد و در تاریخ 6 مردادماه سال 1361 در عملیات رمضان به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد.
شهید مسعود مرادی در سن 21 سالگی در منطقه عملیاتی شلمچه شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر مطهر پس از تشییع در گلزار شهدای شهر بهبهان در کنار دیگر شهیدان آرام گرفت.
تربت پاک و مطهر شهید رضا خاکساری در یادمان شهدای هویزه
تربت پاک سردار شهید صدرالله فنی و یادبود شهید اسماعیل دقایقی در گلزار شهدای بهبهان
سردار سرلشکر شهید مجید بقایی
نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید علیرضا نوی
سرباز شهید علیرضا نوی در تاریخ ششم تیرماه سال ۱۳۴۵ در روستای قلعه کعبی بخش زیدون از توابع شهرستان بهبهان چشم به جهان گشود.
وی در دوران جوانی از سوی سپاه پاسداران به خدمت سربازی اعزام شد و در تاریخ پنجم اسفند سال ۱۳۶۵ در یک عملیات پدافندی شهد شیرین شهادت را نوشید و آسمانی شد.
شهید علیرضا نوی در سن ۲۰ سالگی در منطقه عملیاتی شلمچه مدال شهادت را به گردن آویخت و پیکر پاکش پس از انتقال به شهرستان بهبهان، در گلزار شهدای روستای قلعه کعبی آرام گرفت.
تربت پاک شهید نعمت الله خانی در گلزار شهدای بهبهان
تربت پاک شهیدمسعود صالحی و شهید شعبان شعبان نژادیان در گلزار شهدای بهبهان
یادبود شهید نورالله قنواتی در گلزار شهدای بهبهان
نگاهی کوتاه به زندگی دانشآموز شهید وحید الهی
دانشآموز شهید وحید الهی بیستوسوم مردادماه سال 1350 در بهبهان پا بهعرصه وجود گذاشت.
ایام کودکی با الطاف الهی تحت تربیت اسلامی پدر و مادر قرار گرفت و در دامان پر مهر والدین خود دوران طفولیت را با شادی کودکانه گذراند.
دوران دبستان را با عشق و علاقهای که به درس داشت با نمرات خوب به پایان رساند و در همین ایام با بچههای محل به مسجد میرفت و در کلاسهای قرآن و درس شرکت میکرد.
نماز خواندن را در کودکی به خوبی یاد گرفت و تا وقت شهادت تقید خاصی به انجام عبادات داشت. در دوران راهنمائی، نوجوانی پرشور بود و علاقه وافری به درس و فعالیتهای مذهبی نشان میداد.
نوجوانی مسئولیتپذیر، آرام، باوقار و متین بود، به دلیل حسن مسئولیتی که در وجودش نهفته بود و مهر و محبتی که به برادر بزرگتر خود که فلج بود داشت بیشتر کارهای او را خود به عهده میگرفت و صمیمیتی خاص بین آن دو برقرار بود.
رابطهاش با والدین بسیار صمیمی و مهربان بود و اعضای خانواده را دوست میداشت. خیلی شوخطبع بود و کودکان را دوست میداشت و با آنها بازی میکرد.
نسبت به همسایهها احترام خاصی قائل بود و کارهای آنها را در حد توان انجام میداد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در برنامههای فرهنگی و مذهبی مساجد و مدرسه حضوری فعال داشت. همچنین در مراسمات مسجد و در نمازجماعت شرکت میکرد.
سرانجام روز چهارم آبان سال 1362 در حالیکه با دیگر همکلاسیهایش به درس معلمشان گوش میدادند با اصابت موشک صدامیان به مدرسه راهنمائی شهید پیروز بهفیض شهادت نائل شد و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهبهان آرام گرفت.
تربت پاک دانش آموز شهید وحید الهی در گلزار شهدای بهبهان
تربت پاک شهید مهدی قالبی در گلزار شهدای بهبهان
تربت پاک شهید رضا شاهدی و شهید مهدی شاهدی در گلزار شهدای بهبهان
تربت پاک شهید نادر درخشنده در گلزار شهدای بهبهان
نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید مهدی مستوی
سردار شهید مهدی مستوی فرمانده گروهان الصف تیپ تکاور 15 امام حسن مجتبی(ع) 21 فروردین سال 1342 در بهبهان چشم به جهان گشود و در دوران جوانی در جبهه حضور یافت.
وی پس از شهادت خلبان شهید احمد وتری به فرماندهی گروهان الصف منصوب شد سپس در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کرد که نهم اسفند سال 1361 در شیب میسان شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهبهان آرام گرفت.
دوست شهید مستوی میگوید: «روزهای شلوغ انقلاب بود و ما مدرسه بودیم مدرسه شلوغ شد، متوجه شدم آقا مهدی عکس شاه را شکسته و از مدرسه فرار کرده که به دست ماموران ساواک دستگیر نشود.
بعد از پیروزی انقلاب به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد، بعد از آن به سپاه رفت و در تیپ تکاور 15 امام حسن مجتبی(ع) مشغول بهکار شد که با شروع جنگ به جبهه رفت.
او یک دوچرخه داشت که شبها پشت درب منزل میگذاشت، همیشه معترض میشدیم اما با لبخند میگفت شاید کسی نیاز داشته باشد، هر وقت صحبت از حقوقش میشد بحث را منحرف میکرد، بعدها دوستانش نقل میکردند بهقدر نیاز نگه میداشت و مابقی را بین فقرا تقسیم میکرد.»
شهید مهدی مستوی در وصیتنامهاش نوشت: «انقلاب اسلامی ما روز به روز شکوفا و جهانی میشود و مخالفان داخلی و خارجی و نقشههای آنها با یاری خدا نقش برآب میشوند و انقلاب اسلامی ما تا ظهور مهدی(عج) که حکومت مقتدر اسلامی در سراسر جهان است، انشاءالله به پیش میرود. امام حسین(ع) با فدا کردن خود و یارانش راه خونین اسلام را زندهتر و زینب(س) دشمنان اسلام را، با پیامش رسوا نمود.»