نگاهی کوتاه به زندگی جهادگر شهید حمید غنی نژادیان

جهادگر شهید حمید غنی‌زادیان در پنجم اردیبهشت سال 1334 در همدان دیده به جهان گشود، سال 1361 ازدواج کرد و صاحب دو فرزند دختر شد.

در جوانی به عنوان جهادگر از طرف پشتیبانی جنگ و جهاد سازندگی به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و در بیست و دوم اردیبهشت سال 1367 در منطقه ماووت عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد که پیکر پاکش پس از تشییع در گلزار شهدای همدان آرام گرفت.

شهید حمید غنی‌زادیان در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «شادی‌های زندگانی زمانی به دست می‌آ‌ید که شخص با نفس اماره مبارزه کند و به مسائل دینی عمل کند،‌ زیرا ما خبر داریم کسانی را که از همه دستورالعمل‌های انسانی آگاهی دارند ولی به آنها عمل نمی‌کنند مخصوصا موقعی که پای منفعت شخصی پیش بیاید و محیط خود را به کدورت و تیرگی و ایجاد محیطی هوس‌آلود و مادی مبدل می‌کنند و چقدر قرآن در این مورد تأکید کرده است و فراوان از این تأکیدها می‌توان یافت که دنبال هر آگاهی و دانستنی عمل را قرار داده در صورتی‌‌که ما در جامعه ایمان می‌بینیم و همه مسلمان هستند ولی عمل نیکو انجام نمی‌دهند و از عملی که در خور انسانیت است خبری نیست و زندگی مردمی تلاشی است برای تأمین شکم.

مادر جان زندگی عقیده و جهاد در راه عقیده است و تو مادر جان اگر دست‌پرورده مکتب فاطمه‌ای می‌دانی که حسین و عزیزانش با خوشحالی مرگ را در آغوش گرفتند پس تو هم ناراحت نمی‌شوی زیرا تو تنها میوه زندگی تنها عزیزت را در راه برقراری حق به خاطر الله از دست داده‌ای و باز هم چه افتخار عظیمی برای این خانواده است.»

نگاهی کوتاه به زندگی شهید حسن سرهادی

شهید حسن سرهادی روز 24 مهر سال 1344 در صالح‌آباد همدان چشم به جهان گشود. تحصیلاتش را تا سوم متوسطه ادامه داد و از طرف سپاه به جبهه اعزام شد و به عنوان تبلیغاتچی به ایفای مسئولیت پرداخت. او 20 شهریور سال 1365 در جزیره مجنون در اثر اصابت ترکش خمپاره توسط دشمن بعثی شهید شد ک پیکر پاکش در گلزار شهدای همدان آرام گرفت.

فوق‌العاده خوش‌اخلاق و با احترام بود، شخصیتی چند بعدی داشت هم مربی کنگ‌فو بود هم فعال سیاسی و فرهنگی و یکی از پایه‌گذاران اتحادیه انجمن اسلامی در همدان، از شاگردان مرحوم مسکین بود و به علوم قرآنی اهمیت زیادی می‌داد، خوش‌ذوق و باهوش بود و به فکر کمک به مردم.

پدرش تعریف می‌کرد که حسن از وقتی شروع کرد به نمازخواندن، هیچ وقت نشد بعد از نمازش به درگاه خدا استغاثه نکند و اشک نریزد.

مسئولیت انتشار نشریه‌ای به نام «ایثار» را در دوران دانش‌آموزی داشت و کار گردآوری یک نشریه را هم در واحد اطلاعات عملیات انجام می‌داد بسیار به آگاه کردن مردم حساس بود و در این راه از هیچ کاری دریغ نمی‌کرد.

خواهر شهید می‌گوید: «یادم نمی‌رود روزی را که خبر بازگشت پیکرش را دادند، چند روز پیکر مطهرش در آب مانده بود و یک طرف صورت زیبایش را ماهی‌‌ها خورده بودند، این صحنه دردناک هنوز که هنوز است از یادم نرفته و نمی‌رود.»

شهید حسن سرهادی در لبنان هم حضور داشت و یکی از پایه‌گذاران حزب‌الله بود، در آن مقطع هم زحمات بسیاری کشید و با فرمان امام(ره) برای دفاع از کشور به وطن برگشت و جانانه در راه دین و میهن جنگید.

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید علی ابدی

https://s6.uupload.ir/files/139412121254503617259204_k8o8.jpg

سردار شهید علی ابدی فرمانده تخریب و اطلاعات عملیات لشگر ۴۳ امام علی(ع) روز 30 اردیبهشت سال 1342 در همدان دیده به جهان گشود و تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد.

سال 1359 وارد بسیج شد، سال 1360 به جبهه رفت و به عنوان بیسیم‌چی سردار احمد متوسلیان خدمت کرد، بعد از عضویت در سپاه، به مرکز آموزشی كرمانشاه رفت و دوره تخصصي تخريب را گذراند.

در عملیات‌های مسلم‌ بن عقيل، طریق‌القدس، والفجر 5، عاشورا و ميمک شرکت کرد و پس از حضور در عملیات والفجر هشت، شانزدهم بهمن سال ۱۳۶۴ در منطقه اروندرود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

شهید علی ابدی در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «باید قدر این انقلاب را بدانیم و با جان و مالمان از آن دفاع کنیم زیرا از قید و بند استعمار رهایی یافته و آزادانه زندگی می‌کنیم، ما باید برای نگهداری این انقلاب خون بدهیم. باید درخت انقلاب را با خونمان آبیاری کنیم. باید رنج‌ها، سختی‌ها، فشارها، تحریم اقتصادی و . . . را به‌جان بخریم. ما نباید از فراوانی مشکلات دلسرد شویم، ما باید خون شهدا را گرامی بداریم و نگذاریم خون بهترین عزیزانمان هدر رود مگر تاریخ را مطالعه نکرده‌اید؛ پیامبر بزرگ ما با اصحابش در شعب ابیطالب چقدر سختی کشید، مگر در تاریخ نخوانده‌اید که منافقین چقدر تیشه به ریشه اسلام زدند. مسجد ضرار را ساختند تا در میان مسلمانان تفرقه اندازند. ما باید درس عبرت بگیریم با منافقین با شدت برخورد کنیم و نگذاریم ریشه پیدا کند. برای نابودی انقلاب و زیر سلطه استعمار قراردادن آن، نقشه آنها شایعه پراکنی است که نباید به شایعات گوش فرا داد و به دیگران انتقال داد.»

نگاهی کوتاه به زندگی شهید صفدر فتوحی

شهید صفدر فتوحی چهارم مهرماه سال 1337 در اسدآباد چشم به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش طی کرد و در همدان دیپلم ریاضی‌فیزیک گرفت.

در اوایل انقلاب که 20 سال بیشتر نداشت، در صف اول راهپیمایی‌ها ظاهر می‌شد و به‌عنوان انتظامات خدمت می‌کرد.

در سال 1358 به‌عنوان مربی امورتربیتی در مدرسه شهید موسوی اسدآباد درس عشق و معنویت به دانش‌آموزان می‌داد.

همیشه صف اول را در هر امری چون دفاع مقدس برای خدمت به انقلاب انتخاب می‌کرد، با شروع جنگ به نبرد با دشمن پرداخت و 30 ماه در جبهه حضور داشت. سرانجام در 17 مرداد سال 1363 در جزیره مجنون شهید شد و پیکر پاکش در گلزار شهدای اسدآباد آرام گرفت.

شهید صفدر فتوحی در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «ای پدر عزیز، زحمت‌کش و صبورم الآن در موقعی قرار گرفته‌ایم که اسلام احتیاج به کمک و یاری جوانانی هم‌سن فرزند تو را دارد و افتخار کن که فرزندت در راه مقدسی قدم برمی‌دارد و این نتیجه همان زحمات بی‌دریغ و تربیت خودت هست.

پدر عزیزم نه‌تنها فرزند تو بلکه هزاران فرزند تو در این راه مقدس پا نهادند و این همان تکلیف است برای همه که برای اسلام از مال و جان هستی خودمان بگذریم، انقلاب اسلامی که کرده‌ایم باید تمام سختی‌ها را تحمل‌کنیم.

پدر عزیز قصه نمی‌نویسم بلکه این ‌یک حقیقت است ، از تو پدر عزیز یک انتظار دارم در برابر ‌تمامی کسانی که می‌دانی به اسلام و انقلاب و امام بدبین هستند و زخم‌زبان می‌زنند قاطعانه ایستادگی کن و هر کس که سم‌پاشی می‌کند علیه رزمندگان اسلام در مقابل آن ایستادگی نما و دفاع کن»

سرباز شهید مرتضی وزینی افشار

https://uupload.ir/files/l677_10531475154367411260.jpeg

سرباز شهید مرتضی وزینی افشار

https://www.shohadanaja.com/upload/shahid/41/jWoDnT10Yy.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید مرتضی وزینی افشار

https://uupload.ir/files/32ql_evu6bw9s57.jpg

سرباز شهید مرتضی وزینی افشار فرزند رضا است در تاریخ بیست و هشتم شهریور ماه سال 1368 دیده به جهان گشود.

در دوران جوانی به سربازی اعزام شد و در نیروی انتظامی شهر سنندج استان کردستان مشغول خدمت بود.

شهید مرتضی وزینی افشار از شهدای روستای گراچقای همدان است که در پی حمله مسلحانه به کیوسک انتظامی واقع در خیابان 17 شهریور سه راه شیخان شهر سنندج در ساعت 19:52 دقیقه شامگاه پنجشنبه 4 فروردین ماه سال 1390 به شهادت رسید.

شهید وزینی افشار در دی ماه سال 1388 عازم خدمت مقدس سربازی شد و تنها دو ماه از خدمتش باقی مانده بود که در یکی از ایستگاه های نوروزی شهر سنندج هدف گلوله اشرار مسلح قرار گرفت.

پیکر پاک سرباز وظیفه شهید مرتضی وزینی افشار روز شنبه با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده های معظم شهدا، ایثارگران، امام جمعه همدان، معاون سیاسی و امنیتی و مسئولان انتظامی و امنیتی و جمعی از جوانان در همدان تشییع شد.

پس از برگزاری آئین تشییع پیکر مطهر شهید مرتضی وزینی افشار به روستای گراچقا همدان انتقال یافت و در زادگاهش آرام گرفت.

شهید وزینی افشار در سن 22 سالگی به شهادت رسید و تربت پاکش در گلزار شهدای روستای گراچقا در 3 کیلومتری شهر همدان زیارتگاه همگان است.

وصیت نامه شهید سرباز شهید علی محمد قنبری

http://uupload.ir/files/f1nr_525.jpg

پويندگان راه حسين عليه السلام بايد تا آخرين قطره خون خودشان و تا آخرين نفس اين راه را بپيمايند و اين منافقان كور دل بايد بدانند ما از كشته شدن هيچ هراسى نداريم چنانچه امام عزيزمان فرمودند شما اگر بكشيد جايتان در بهشت است و اگر كشته هم شويد جايتان در بهشت است پس چرا اين از خدا بى خبران در خواب غفلت فرو رفتند و به اين دنياى زود گذر دل بستند.

آخر اين دنيا به يك مسافرخانه اى مى ماند هر كس بيايد بايد برود فقط اصل مطلب آن است كه بايد برداشتى از اين دنيا كسب كرد پس چه بهتر كه من برداشتم را از اين راه پر سعادت كسب كنم. بلى اگر مورد رضاى خدا باشد من خودم را يكى از سربازان امام حسين قرار دادم .

اعلام خبر بازگشت پیکر پاک شهید علی محمد قنبری

http://uupload.ir/files/qys_photo_2020-08-19_12-05-14.jpg

پیکر مطهر شهید سرباز شهید علی محمد قنبری پس از ۳۴ سال دوری از وطن شناسایی شد و به آغوش خانواده باز می ‌گردد.

پیکر مطهر این شهید چندی پیش در جریان تفحص پیکرهای مطهر شهدا توسط کمیته جست و جوی مفقودین کشف و به میهن اسلامی بازگشت.

خبر شناسایی پیکر مطهر شهید علی محمد قنبری قنبری پیش از ظهر چهارشنبه 29 مرداد ماه سال 1399 با حضور مسئول کمیته جستجوی مفقودین استان همدان و فرمانده سپاه شهرستان نهاوند به مادر و برادر این شهید والامقام اعلام شد.

شهید علی‌ محمد قنبری از لشکر 32 انصار الحسین (ع) و از اهالی روستای بیان شهرستان نهاوند بود که به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت و در 21 شهریور ماه 1365 در ایام محرم در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

 

http://uupload.ir/files/qcia_2718208_621.jpg

http://uupload.ir/files/5pee_1399052919335280120984754.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید علی محمد قنبری

http://uupload.ir/files/co53_127710_249.jpg

سرباز شهید علی محمد قنبری فرزند علی اکبر است که در نخستین روز از فروردین ماه سال 1344 در شهر خرم آباد دیده به جان گشود و پای به عالم هستی نهاد.

سال 1351 وارد دبستان شد اما به دلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. خانواده اش به دلیل برخی مشکلات به شهرستان نهاوند از توابع استان همدان مهاجرت کردند.

در روزهای مبارزه مردم انقلابی شهرستان نهاوند با رژیم ستمشاهی وارد جریان های مبارز شد و با وجود سن و سال کم همراه دیگر جوانان و نوجوانان در راه پیروزی انقلاب بزرگ ملت ایران تلاش کرد.

پس از انقلاب، بنا بر وظیفه شرعی و قانونی به عنوان سرباز وظیفه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و لباس سبز پاسداری از اسلام و انقلاب را به تن کرد.

با آغاز سال های دفاع مقدس و حمله ناجوانمردانه ارتش بعث عراق به مرزهای ایران، داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های مختلف شرکت کرد.

شهید علی محمد قنبری سرانجام در بیست و یکم شهریور ماه سال 1365 در جزیره مجنون شربت شهادت نوشید و به مقام عند ربهم یرزقون نائل آمد ولی پیکر پاکش به وطن بازنگشت و از جمله شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس محسوب شد.

پیکر پاک و مطهر سرباز شهید علی محمد قنبری پس از 34 سال بی نشانی توسط کمیته جست و جوی مفقودین شناسایی شد و خبر آن روز چهارشنبه 29 مرداد ماه سال 1399 به مادر چشم انتظار و خانواده معظم اطلاع داده شد.

شهید قنبری در سن 21 سالگی در ماه محرم سال 1365 به فیض شهادت نائل آمد و امسال در آستانه ماه محرم نیز به وطن بازگشت و پیکر پاکش شناسایی شد.