نگاهی کوتاه به زندگی دانش‌آموز شهید عبدالحمید گل‌پیچی

دانش‌آموز شهید عبدالحمید گل‌پیچی در شانزدهم مردادماه سال 1345 در دزفول دیده به جهان گشود و در دوران هشت سال دفاع مقدس به‌همراه دیگر رزمندگان دزفولی به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد.

پس از حضور در جبهه این نوجوان دلیر در سی و یکم تیرماه سال 1361 در عملیات رمضان شهد شیرین شهادت را نوشید و نام خود را در دفتر 24 هزار شهید استان خوزستان ثبت کرد.

شهید عبدالحمید گل‌پیچی در سن 16 سالگی به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش پس از تشییع در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول آرام گرفت.

شهید محمود دوستانی‌ دزفولی

شهید محمود دوستانی‌ دزفولی

نگاهی کوتاه به زندگی شهید محمود دوستانی‌ دزفولی

شهید محمود دوستانی‌دزفولی برادر شهید علی دوستانی‌دزفولی یکم تیر سال 1343 در دزفول دیده به‌جهان گشود و در عملیات‌هایی چون فتح‌المبین، بیتالمقدس، والفجر مقدماتی و بدر شرکت کرد.

هنگام بازگشت از عملیات والفجر 8 و فتح فاو، در كنار همرزمانش در اتوبوس گردان بلال در روز پنجم اسفند سال 1364 بر اثر اصابت راكت هواپیمای دشمن متجاوز، در سن 21 سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش در جوار برادرش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول آرام گرفت.

شهید محمود دوستانی‌دزفولی در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «مردم! والله قيامت بر حق است، معادي هست، حساب و كتابي هست. بكوشيد تا اين چند روزه دنيا را در طاعت و بندگي خدا سپري كنيد كه ان‌شاء‌الله در آن روز واويلا روسفيد درگاه خدا و پيامبرش باشيد!

حرف چنداني ندارم، چون هر چه مي‌خواهم بگويم، مي‌بينم مسئوليت‌آور است و پايم در لغزش.

از تمامي شما مي‌خواهم در كارها رضايت خدا را بر هر چيز مقدم بداريد و پشتيبان اسلام و انقلاب و رهبر جامعه باشيد. وحدت را حفظ كنيد كه رمز پيروزيمان بوده و هست.

از همه جوانان غيرتمند همسنگرم مي‌خواهم كه راه و هدف را هميشه مدنظر داشته باشند و در كوره ‌راه‌ها و فراز و نشيب‌هاي راه، مصلحت انقلاب و اسلام را بر هر كار مقدم داشته و هر جا احتياج بود، حاضر شوند و بكوشند تا جوانمردانه اسلحه شهيدان را به طرف دشمنان نشانه روند. به هيچ وجه جبهه را خالي نكنيد كه خيانت است!

از برادران مسجد مي‌خواهم كه جلسات و نمازجماعت را پابرجا و زنده نگهداري كنند و مراسم عزاداري امام حسين(ع) را حتماً بر پا دارند. برادران، در مراسمتان يادمان كنيد و دعايمان كنيد!»

دانشجوی شهید علی دوستانی‌ دزفولی

نگاهی کوتاه به زندگی دانشجوی شهید علی دوستانی‌ دزفولی

دانشجوی شهید علی دوستانی‌دزفولی برادر شهید محمود دوستانی‌دزفولی یکم فروردين سال 1338 در دزفول ديده به جهان گشود و دوازدهم ارديبهشت سال 1361، در عملیات بیت‌المقدس در سن 23 سالگی در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد که تربت پاکش در جوار برادرش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول قرار دارد.

شهید علی دوستانی‌دزفولی در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «پدرم، مادرم، برادرانم، خواهرانم، همسرم؛ به خدا قسم در زمان و مكانی زندگی می‌كنيم كه حجت خدا تمام است. در ايران اسلامی زندگی كردن هم شرف و افتخار است هم ننگ و ذلت ابدی اما چرا؟ آری اگر زير پرچم پرافتخار و باعزت امامت قرار گرفتيد و سر بر آستان احديت در پشت سر انبياء و اولياء الله گذاشتيد و نايب بر حق امام زمان را پيرو و امام و مولايمان را منتظری نيک بوديد در دو دنيا با شرف و عزت خواهيد بود و اگر نه، آيا جز ذلت و خواری چيزی را سراغ داريد؟ در زمان و مكانی زندگی می‌كنيم كه هر لحظه‌اش يا حسنه است يا سيئه، پای در هر جا می‌گذاريم در دريايی از خون بهترين فرزندان اسلام و قرآن فرو می‌بريم.

آيا معصيت و گناه در چنين مكان مقدسی اندازه عذابش حدی دارد. خدايا 23 سال كم و بيش زندگی كردم همه‌اش غيبت و تهمت و افتراء و دروغ. خدايا كی متنبه شدم؟ در جبهه، آری در جبهه. عزيزان به خدا قسم جنگ يک لطف الهی بود بر امت ما. والله باران لطف و رحمت الهی آن چنان شديد بر سر امت ما باريدن گرفته كه غريق رحمت و نعمت و لطف الهی شده‌ايم. اگر نبود اين جنگ، سرنوشت اين انقلاب خدا می‌داند چه می‌شد.»

جانباز 70 درصد شهید محمود قلیان

تربت پاک شهید محمد بهاء الدین در یادمان شهدای هویزه

تربت پاک و مطهر شهید علی اکبر رکابساز در یادمان شهدای هویزه

تربت پاک شهید محمدخلیل گلبهاری در یادمان شهدای هویزه

دانش‌آموز شهید عبدالحمید گل‌پیچی

سرباز شهید نعمت‌الله پولادی کل کش

جانباز شهید رضا طاقتی

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد

سردار شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد در شهریورماه سال 1343 در روستای حاجی‌آباد از توابع بخش مرکزی شهر دزفول در یک خانواده مذهبی متولد شد. از زمان دانش‌آموزی انقلابی شد و تا لحظه ورود امام به کشور در تظاهرات شرکت می‌کرد.

در پنجم آذرماه سال 1358 پس از صدور فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج، به همراه جوانان و نوجوانان روستای‌ خود عضو بسیج شد. در آن زمان به دلیل غصب زمین‌های کشاورزی روستا توسط رژیم پهلوی، همراه دیگر خانواده‌های روستایی در شهرک زراعی شوش که بعد از پیروزی انقلاب به شهرک شهید محمد منتظری تغییر نام داد، ساکن شدند.

در دی‌ماه سال 1365 آموزش تخصصی فرماندهی دسته را گذراند و سپس به گردان عمار لشکر ولیعصر(عج) در پادگان کرخه اعزام شد. مدتی در جبهه‌های جنوب و در منطقه عملیاتی شلمچه حضور داشت و چند صباحی نیز به کردستان رفت.

در طول حضور در جبهه‌های حق علیه باطل سه بار مجروح شد. دو بار در اثر ترکش و بار آخر در اثر اصابت یک خمپاره 60 در دوم شهریورماه سال 1366 که قطع نخاع شد و مدال جانبازی را به گردن آویخت.

به دلیل عوارض مجروحیت بارها در بیمارستان‌های اهواز و تهران بستری شد تا اینکه روح بلندش در روز دوشنبه هفدهم بهمن‌ سال 1401 پس از 35 سال جانبازی به آسمان پر کشید و به فیض شهادت نائل آمد.

شهید فریدون غلامی حاجی‌آباد در سن 58 سالگی به شهادت رسید پیکر پاکش در روز چهارشنبه 19 بهمن‌ سال 1401 تشییع شد و در گلزار شهدای محمد بن جعفر طیار دزفول آرام گرفت.

تجلیل از خانواده سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

تجلیل از خانواده سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

تجلیل از خانواده سردار شهید فریدون غلامی از جانبازان شهید دزفول

سردار شهید سید جمشید صفویان

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید سید جمشید صفویان

https://uupload.ir/files/y7dy_94057_447.jpg

سردار شهید سید جمشید صفویان فرمانده گردان بلال حبشی لشکر هفت حضرت ولیعصر(عج) خوزستان پانزدهم آذر سال ۱۳۴۱ در دزفول دیده به جهان گشود.

در جوانی به همراه رزمندگان اسلام رهسپار جبهه شد، پس از شرکت در چند عملیات سرانجام روز چهارم دی سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای چهار در جزیره مینو به فیض شهادت نائل آمد که پیکر پاکش روز بیست ‌و نهم اسفند سال ۱۳۶۵ در دزفول تشییع شد و در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است.

شهید سید جمشید صفویان در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «عزيزان من، مرگ سرنوشت جميع انسان‌هاست و زمان مناسب آن به دست خداى انسان‌هاست و انسان سرانجام در كام مرگ فرو خواهد رفت و دنياى گذرا را وداع خواهد گفت، خوب و بد، فقير و غنى، سلطان و رعيت، بزرگ و كوچک، گمراه و راه يافته خواهند مرد و در تنگى وحشتناک و ترسناک لحد همنشين اعمال خويش خواهند شد و قبر انسان يا باغى از باغ‌هاى بهشت است و يا گودالى از گودال‌هاى پر از آتش و عذاب جهنم و سپس اسرافيل در صور دميده و مردگان زنده شوند و قيامت قيام خواهد كرد و آن روز واى بر آن بيچارگانى كه در زندگى دنيوى در صور نفس خويش ندميده و مهار آمال و اعمال خويش را در كف نگرفته‌اند. آرى در آن روز سخت كه روز «يوم تبلى السرائر» است و روز خروج انفال زمين.

عزيزان من، بر امواج دريا و ابرهاى آسمان خانه نسازيد و فريب خروش و بزرگى اين و بلندى و تندى آن را نخوريد كه تا اسفل السافلين به سقوطتان مى‌كشانند و از مرتبه بلند احسن التقويم محرومتان مى‌سازند.»

جانباز شهید علیرضا شهربانوزاده

نماد مقاومت شهر دزفول

پیکر پاک 2 شهید دفاع مقدس دزفول شناسایی شد

پیکر پاک و مطهر شهید سید منصور قاطمه‌باف و شهید احمد کایدخورده از شهدای دوران دفاع مقدس دزفول پس از 41 سال شناسایی شد.

به گزارش خبرگزاری فارس از دزفول، پیکر پاک و مطهر شهید سید منصور قاطمه‌باف و شهید احمد کایدخورده از شهدای دوران دفاع مقدس دزفول پس از 41 سال شناسایی شد.

پیکر پاک این 2 شهید والامقام که در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسیده بودند در عملیات اخیر گروه‌های تفحص در مناطق عملیاتی کشف و به میهن اسلامی بازگشتند.

شهید سید منصور قاطمه‌باف در تاریخ دهم دی‌ماه سال 1341 در شهر دزفول دیده به جهان گشود و در دوران هشت سال دفاع مقدس همراه با دیگر رزمندگان راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد.

پس از حضور در جبهه در تاریخ 21 بهمن‌ماه سال 1361 در جبهه جنگل عَمقر، تنگه زلیجان در شمال غربی نوار مرزی استان خوزستان به فیض شهادت نائل شد که پیکرش در خاک جبهه ماند و جاویدالاثر شد.

شهید سید منصور قاطمه‌باف در سن 20 سالگی در عملیات والفجر مقدماتی شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش پس از 41 سال تفحص و شناسایی شد.

نوجوان شهید احمد کایدخورده در روز 15 مردادماه سال 1344 در دزفول چشم به جهان گشود و در سن نوجوانی همراه با دوستان و همرزمانش به جبهه رفت.

وی در تاریخ 21 بهمن‌ماه سال 1361 در جبهه پاسگاه صَفریه واقع در نوار مرزی استان خوزستان خلعت شهادت را به تن کرد ولی خبری از پیکر پاکش نیامد و جزو شهدای جاویدالاثر محسوب می‌شد.

شهید احمد کایدخورده در سن 17 سالگی در عملیات والفجر مقدماتی به فیض شهادت نائل آمد ولی یادبودی برای بزرگداشت این شهید والامقام در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول بنا شده است که 39 سال همدم مادر چشم انتظارش بود.

نگاهی کوتاه به زندگی دانشجوی شهید محمد قزباف‌ نژاد

دانشجوی شهید محمد قزباف‌نژاد در سال 1345 در خرمشهر دیده به‌جهان گشود و تا زمان سقوط خرمشهر در اوایل جنگ تحمیلی در این شهر ساکن بودند و پس از آن به ناچار همراه خانواده دیار خود را ترک کردند.

در تابستان سال 1361 با بچه‌های سپاه به کردستان رفت و به کار فرهنگی و تبلیغی بر علیه ضد انقلاب مشغول بود ولی برای نزدیک بودن به جبهه‌های جنوب از جمله خونین‌شهر به‌همراه خانواده به دزفول می‌آیند که در همین شهر دیپلم گرفت و پس از شرکت در کنکور سراسری در دانشکده فنی تبریز پذیرفته شد.

وی در دوران جوانی به همراه دیگر رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یافت و به نبرد با دشمن پرداخت تا اینکه در 25 فروردین‌ماه سال 1366 در جبهه مجروح شد و پس از اعزام به بیمارستان امام خمینی(ره) تبریز، در روز 26 فروردین‌ماه سال 1366 شهد شیرین شهادت را نوشید و آسمانی شد.

شهید محمد قزباف‌نژاد در سن 21 سالگی به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش پس از انتقال به استان خوزستان در دزفول تشییع شد و در گلزار شهدای شهیدآباد این شهر آرام گرفت.

تربت پاک تکاور شهید حسین ولایتی‌فر در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول

شهید جاویدالاثر عبدالحسین سعادت خواه

وصال با همسر و فرزند پس از 38

https://s6.uupload.ir/files/169957228_tfgi.jpg

جانباز دزفولی به خانواده شهیدش پیوست/وصال با همسر و فرزند پس از 38 سال

یکی دیگر از یازماندگان بوستان ایثار و شهادت از دیار دزفول آسمانی شد و پس از 38 سال به جمع خانواده شهیدش پیوست.

به گزارش خبرگزاری فارس از دزفول، یکی دیگر از یازماندگان بوستان ایثار و شهادت از دزفول پایتخت مقاومت ایران آسمانی شد و به دوستان و خانواده شهیدش پیوست.

برای دیدن متن کامل خبر اینجا کلیک کنید.

شهید محمدحسین ولایتی فر

https://s6.uupload.ir/files/img_20190524_043255_098_1x2i.jpg

شهید حسین ولایتی فر

https://s6.uupload.ir/files/455016422_40851_6j0w.jpg

تابوت شهید محمدرضا بختیاری از شهدای دزفول

https://s6.uupload.ir/files/recovered_jpeg_digital_camera_5646_tgwk.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی بسیجی شهید عزیز امينی‌خواه

https://s6.uupload.ir/files/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2_%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86%DB%8C_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87_z3l9.jpg

بسیجی شهید عزیز امينی‌خواه دهم آبان سال 1340 در دزفول چشم به‌جهان گشود، دوم فروردين سال 1361 در كرخه شهيد شد و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت‌علی دزفول آرام گرفت.

شهید عزیز امينی‌خواه در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «شما خواهرانم و همسران برادرانم بايد زينب‌گونه باشيد همانند زينبی باشيد كه تمام سختی‌ها و مصيبت‌ها را تحمل كرد و جز شكر خدا چيزی نگفت و در مرگ عزيزانش هيچ نگفت و آن‌وقت فريادی بر كاخ جنايت‌كاران فرود آورد كه هزار سال دستگاه‌های تبليغاتی ظلم و جور نتوانستند خاموشش كنند، همانند حضرت فاطمه(س) حجاب خود را حفظ كنيد. فاطمه؛ زنی كه زندگی ساده و بی‌آلايش او، شخصيت والای او، روحية پرخاشگر و انقلابی او بايد سرمشق شيرزنان و شيردختران مسلمان قرار گيرد، تا زن ايرانی از فرهنگ مصرفی و مرده غرب بيرون بيايد و دنباله‌رو فرهنگ اصيل اسلامی باشد.

اما سخنی با دوستانم، دوستانی كه مدتی با آنها همنشين بودم و در جلسات قرائت قرآن و يا در جبهه با آنها بودم. سعی كنيد ذكر خدا از يادتان نرود و مواظب اعمال خود باشيد، كه خدای نكرده به ريا تبديل نشود. برای برپایی جلسات قرآن در مساجد كوشا باشيد كه من هر چه داشتم از اين جلسه قرآن بود، خود را مديون مسجد و چنين جلساتی می‌دانم.

ای ملت مسلمان ايران تا آخرين نفس از امام و روحانيت اطاعت كنيد و امام را تنها نگذاريد، قدر اين نعمت را بدانيد و كمی فكر كنيد، اگر خدا ما را از آن جامعه شيطانی بيرون نمی‌آورد و با آن حال بدی كه داشتيم می‌مرديم، آيا توشه‌ای برای آخرت داشتيم. مسلماً خير، پس ای ملت شريف شكر اين انعام را به‌جا بياوريد و نعمت خدادادی را فراموش نكنيد.»

نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید سید محمد نژادغفار

https://s6.uupload.ir/files/12-214x300_ba1l.jpg

سردار شهید سید محمد نژادغفار مسئول تدارکات لشکر هفت ولیعصر(عج) خوزستان يكم فروردين سال 1338 در دزفول به دنيا آمد و چهارم اسفند سال 1364 در فاو عراق شهيد شد.

وی در سن 26 سالگی در عملیات والفجر هشت به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول آرام گرفت.

شهید سید محمد نژادغفار در یادداشتی نوشته است: «پس از هبوط آدم، جبرییل وقوف در عرفات را به او یاد می‌دهد و آداب به‌جا آوردن مناسک حج را‌ و ابراهیم خلیل‌الرحمان را در اعتلای خط توحیدی، وقوف در عرفات آموخت‌ و همه انبیای مرسل و عظام در ترویج این خط تلاش کردند تا به‌صورت مظهر در زمان حضرت ختمی مرتبت(ص) تجلی پیدا کرد. فلسفه‌اش را کسی نمی‌داند، اما امر اعلامی است، یعنی باید اجرا شود.

از ظهر شرعی روز عرفه(نهم ذی‌الحجه) تا مغرب شرعی و دیگر هیچ، تو باید در بیابان بنشینی در این گرمای طاقت‌فرسا‌ و چون خدا گفته، رعایت کنی ماندن در موقف را.

اما عرفات اولین کلاس توحید است. سرزمین معرفت، میقات نیایش با الله و کسب معرفت.

‌همه در عرفات وقوف کرده‌اند، اما وقوف در عرفات شناخت «حجت‌الله» است؛ داخل شدن در حصار لااله الله الاالله و بعد ایمان.

عرفات را بیابان عرفی محشر می‌گویند. ابتدای ورود در دروازهٔ با خدا بودن و بی ‌او نیندیشیدن.

عرفات سرزمین اتمام حجت است اگر اینجا آگاهی یافتی. اگر نه، نعوذ بالله، عرفات سرزمین خشک و کویری است و احاطهٔ کوه جبل‌الرحمه است و اسما‌ء ‌‌بکر و زیبا در آن جلوه کرده‌اند.

عرفات و اسماء جبل‌الرحمه، کوه رحمت، تو باید در اینجا دعا کنی و خدا آمرزنده است.»

نگاهی کوتاه به زندگی بسیجی شهید سید رحیم پژوهیده

https://uupload.ir/files/6452_s08587_64.jpg

بسیجی شهید سید رحیم پژوهیده دوم فروردین سال ۱۳۳۶ در دزفول چشم به جهان گشود، ۹ برادر و ۶ خواهر بودند که بزرگترین فرزند خانواده بود.

اهل صله‌رحم بود و همیشه به خانواده‌ها و بستگان سرکشی می‌کرد. موازین اخلاقی را رعایت می‌کرد، هیچ‌گاه کسی را از خودش نمی‌رنجاند. به فامیل کمک می‌کرد و دستگیر نیازمندان بود. آنقدر خنده‌رو، صبور و خوش اخلاق بود که در میان فامیل و بستگان زبانزد بود.

سال 1359 ازدواج کرد و یک پسر به نام سید کیومرث از او به یادگار مانده است.

در دوران دفاع مقدس جبهه حضور یافت و دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر شهد شیرین شهادت را نوشید.

شهید پژوهیده در ۲۵ سالگی در خرمشهر به شهادت رسید که پیکر پاکش در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول آرام گرفت.

شهید سید رحیم پژوهیده در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «پدر و مادر و برادران من تا حالا كه به جبهه نرفتم كور بودم ولی حالا كه در جبهه هستم نمی‌دانيد كه چه شوقی در ما نيست و پدر اين را بدان كه اگر در اين حمله شهيد نشدم در حمله‌های ديگر و در جبهه‌های ديگر می‌روم تا آخر شهيد شوم و دين خود را نسبت به خدا و امام انجام دهم.

پدر و مادر برای من گريه نكنيد چون من يک هديه هستم كه شما بايد به خدا تقديم كنيد، ناراحت نباشيد چيزی از دست شما نرفته اگر واقعاً من را می‌خواهيد و می‌خواهيد كه هميشه به ياد من باشيد راه من را ادامه دهيد، پدر اين راهی هست كه همه ما بايد طی كنيم چه بهتر است كه در راه خدا باشد.»

شهید سید رحیم پژوهیده

https://s6.uupload.ir/files/956881_717_pcav.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید سید یوسف حسينی‌احمدفداله

https://s6.uupload.ir/files/3gud0vjkbc_tnsf.jpg

سرباز شهید سید یوسف حسينی‌احمدفداله یکم مهر سال 1374 در روستای احمد فداله بخش شهیون شهرستان دزفول چشم به جهان گشود، چهار خواهر و یک برادر دارد و خودش فرزند چهارم خانواده بود. دو ساله بود که به شهر شوشتر مهاجرت کردند.

در مقطع دبیرستان درس را رها کرد و مشغول به کار شد تا بتواند کمک خرج خانواده خود باشد. رفتارش همراه بامتانت و وقار بود. هیچ‌وقت بیرون، لباس آستین‌کوتاه نمی‌پوشید.

پس از مدتی کار در شهر خود و تهران تصمیم گرفت به سربازی برود، نوزدهم آذر سال 1392 به پادگان آموزشی شهید درویش نیروی انتظامی در اهواز اعزام شد و پس از کسب مهارت‌های لازم برای ادامه خدمت به اصفهان و سپس به یگان تکاوری شهر نائین انتقال یافت.

شهید سید یوسف حسينی‌احمدفداله در روز هفدهم اردیبهشت سال 1393 در درگیری با قاچاقچیان انسان در نائین به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از انتقال به خوزستان در گلزار شهدای شوشتر آرام گرفت.

خواهر شهید می‌گوید: « یوسف فردی بسیار دلسوز و مهربان بود از همان نوجوانی درس را رها و به پدرم در زمینه کار کمک می‌کرد، او با بقیه برادر و خواهرهایم از نظر اخلاقی متفاوت بود. هر زمان که با یکدیگر دعوایمان می‌شد او بود که به سراغم می‌آمد و معذرت خواهی می‌کرد. هجده سال بیشتر نداشت ولی در برخورد با بزرگتر همیشه ادب را رعایت می‌کرد.

برادرم قبل از اعزام به خدمت مقدس سربازی خواب رهبر انقلاب را دیده بود و برایم تعریف می‌کرد که در خواب رهبر به او گلی هدیه می‌دهد ولی هیچ وقت تعبیر این خواب را متوجه نشدیم.»

سرباز شهید سید یوسف حسينی‌احمدفداله

https://s6.uupload.ir/files/3gud0vjkbc_tnsf.jpg

سرباز شهید سید یوسف حسينی‌احمدفداله

https://s6.uupload.ir/files/133-bquqgkbmiw_ezm3.jpg

مادر شهید والامقام «نژادغفار» آسمانی شد

مرحومه "حاجیه خانم رجبی دزفولی" مادر شهید والامقام «سید محمد نژادغفار» پس از سال ها فراق از فرزند دلیر و افتخارآفرینش در 9 تیرماه سال 1401 به علت کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

پیکر پاک این مادر شهید با حضور جمعی از مسئولان شهرستان دزفول و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران روز جمعه 10 تیرماه و در گلزار شهیدآباد دزفول قطعه صالحین به خاک سپرده شد.

عبدالرضا فرجیان مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان این ضایعه را به جامعه ایثارگران، به ویژه خانواده و بستگان مرحومه تسلیت عرض نموده و از درگاه الهی برای روح درگذشتگان رحمت، مغفرت و علو درجات مسئلت دارند.

گفتنی است شهید سید محمد نژادغفار يكم فروردين 1338، در شهرستان اهواز به دنيا آمد و چهارم اسفند 1364، با سمت نيروي واحد تداركات در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد.

تربت پاک تکاور شهید حسین ولایتی‌فر در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول

https://s6.uupload.ir/files/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%81%D8%B1-21_6d6.jpg

تکاور شهید حسین ولایتی‌فر

https://s6.uupload.ir/files/430061_869_r9tp.jpg

تکاور شهید حسین ولایتی‌فر

https://s6.uupload.ir/files/430060_731_nhng.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی تکاور شهید حسین ولایتی‌فر

https://s6.uupload.ir/files/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%81%D8%B1-2_ilqh.jpg

تکاور شهید حسین ولایتی‌فر ششم تیرماه سال 1375 در دزفول دیده به جهان گشود. در هشت سالگی عضو جلسات قرآن مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در محافل معنوی تاثیر به‌سزایی در شکل گیری روحیات او داشت. در 20  سالگی به سپاه رفت و دوره‌های تکاوری را پشت سر گذاشت، محل خدمتس بعد از گذراندن دوره‌های ابتدایی اهواز بود.

در جمع رفقای هیئتی لقب سردار داشت. هیچ‌وقت اهل ریا نبود، اما یکجا ریا کرد و گفت: «بذار ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من می‌دانم که شهید می‌شوم.» همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.»

در سنین نوجوانی به‌علت بازیگوشی یکبار معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین  به او می‌گوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون می‌کنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید شهید آینده را از کلاس بیرون می‌کنید.»

همیشه در کار و تلاش بود، اصلا خستگی برایش معنا نداشت. بدن ورزیده و آماده‌ای داشت، درست زمانی‌که همه خسته بودند شوخی‌هایش گل می‌کرد و به جمع روحیه می‌داد.

در زمان هجوم تکفیری‌ها به کشورهای اسلامی هر چه تلاش کرد تا برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) به سوریه اعزام شود موفق نشد.

شهید ولایتی‌فر صبح روز شنبه 31 شهریور سال 1397 در رژه نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع مقدس در بلوار قدس اهواز حضور داشت که هدف تیر تروریست‌ها قرار گرفت و به همراه 22 نفر دیگر به شهادت رسید.

پیکر پاک شهید حسین ولایتی‌فر پس از تشییع باشکوه در اهواز به‌همراه شهید سعید زارع به دزفول منتقل شد و در گلزار شهدای شهیدآباد این شهر آرام گرفت.

نگاهی کوتاه به زندگی شهید سعید زارع

https://s6.uupload.ir/files/430055_887_05m2.jpg

شهید سعید زارع یکم مهر سال 1367 به عنوان ششمین فرزند در ‌شهر میانرود دزفول دیده به جهان گشود.

بهمن سال 1392 به استخدام سپاه پاسداران درآمد، در لشکر 7 ولیعصر(عج) و گردان رزم خدمت می‌کرد، خیلی به سپاه و شغل پاسداری علاقه داشت که بارها این موضوع را برای اطرافیان بیان کرد.

حضور در سپاه را برای خودش افتخار می‌دانست، دوست داشت با لباس پاسداری شهید شود که به آرزویش رسید.

اسفند سال 1390 عقد کرد و با برگزاری یک مراسم ساده، زندگی مشترک‌ خود را با همسرش در سال 1391 آغاز کردند.

در زمان هجوم تکفیری‌ها به کشورهای اسلامی 2 بار به سوریه رفت تا از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) دفاع کند که در این راه برخی از دوستانش از جمله شهید مهدی نظری و شهید محمد کیهانی به شهادت رسیدند.

بار نخست در سال 1393 به سوریه رفت که نزدیک به 40 روز ماند، سال 1394 نیز 56 در جبهه مقاومت حضور داشت. وقتی خواست برای بار سوم به سوریه برود التماس می‌کرد که اعزام شود ولی موفق نشد.

شهید زارع تنها یک روز قبل از تولدش، صبح روز شنبه 31 شهریور سال 1397 در رژه نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع مقدس در بلوار قدس اهواز حضور داشت که هدف تیر تروریست‌ها قرار گرفت و به همراه 22 نفر دیگر به شهادت رسید.

پیکر پاک شهید سعید زارع پس از تشییع باشکوه در اهواز به همراه شهید حسین ولایتی‌فر به دزفول منتقل شد و در گلزار شهدای امامزاده اسحاق ابراهیم(ع) شهر میانرود در جوار عمویش شهید عظیم زارع آرام گرفت.

تربت پاک سرباز شهید غلامرضا ابیض‌ نژاد در دزفول

https://s6.uupload.ir/files/15457673185561_bwi.jpg

سرباز شهید غلامرضا ابیض‌ نژاد

https://s6.uupload.ir/files/518813_842_u6nk.jpg

نگاهی کوتاه به زندگی سرباز شهید غلامرضا ابیض‌ نژاد

https://s6.uupload.ir/files/fp0mwqdpcs_wghh.jpg

سرباز شهید غلامرضا ابیض‌نژاد دوم مرداد سال 1338 در خانواده‌ای متدین و زحمتکش در دزفول به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در همان شهر آغاز کرد و ضمن تحصیل، به کارکردن نیز مشغول شد تا در تأمین معاش خانواده کمک کند.

در رشته علوم تجربی دیپلم گرفت و مرداد سال 1358 به خدمت سربازی رفت، دوره‌ آموزشی نظامی را در پادگان خسروآباد آبادان گذراند سپس به ژاندارمری ایذه اعزام شد.

با آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه اعزام شد و بیست و ششم خرداد سال 1360 در سن 22 سالگی در دارخوین شهد شیرین شهادت را نوشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بهشت علی دزفول آرام گرفت.

شهید غلامرضا ابیض‌نژاد در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «سلام به ادامه دهندگان راه حسین(ع)، ضمن سلام به خانواده عزیزم با اجازه همگی شما، من راهی نبرد حق علیه باطل هستم و البته من راه را خودم انتخاب کرده‌ام تا شاید بتوانم با ایثار خون ناقابلم خدمتی به این انقلاب اسلامی و ملت عزیز ایران کرده باشم.

قبل از هر چیز لازم می‌دانم که از مادرم به‌خاطر زحماتی که در راه بزرگ کردنم کشیده تشکر نمایم و نیز از خداوند بزرگ سپاسگذارم که مرا در دامان مادری پرمهر بزرگ کرده و مرا به این سن رسانید تا خودم بتوانم راه خود را انتخاب نمایم و در مسیر آن گام بردارم.

اگر شهید شدم مرا ناکام نخوانید، چون من با این راه به آرزوی خود رسیده‌ام، امیدوارم که برایم شیون نکنید، بلکه به خودتان افتخار نمائید که فرزندتان را حسین‌وار بزرگ کردید تا در این انقلاب که زمینه‌ساز انقلاب مهدی(عج) می‌باشد شرکت نماید.»