پلاک عاشقی
نوشته هایی برای پاسداشت لاله های سرخ وطن
سردار شهید توکل قلاوند معروف به آواکس دشت عباس
سردار شهید توکل قلاوند معروف به آواکس دشت عباس
تربت پاک سردار شهید توکل قلاوند در گلزار شهدای روستای قلعه زره
نگاهی کوتاه به زندگی سردار شهید توکل قلاوند
سردار شهید توکل قلاوند، فرمانده اطلاعات عملیات قرارگاه نجف اشرف یازدهم اردیبهشت سال 1340 در روستای مهرزیل بخش الوار گرمسیری شهرستان اندیمشک چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در روستای قلعهرزه طی کرد و دوره راهنمایی و دبیرستان را در اندیمشک به پایان رساند.
در دوران دفاع مقدس بارها به جبهه اعزام شد و همراه گروهی از جوانان دزفول و اندیمشک در عملیاتهای چریکی و جنگهای نامنظم شرکت کرد، از دهلران تا فکه را زیر پوشش عملیات خود قرار داده و مانع از نفوذ نظامی عراق شد که به آواکس دشت عباس معروف است.
پیش از عملیات والفجر مقدماتی در روز 9 بهمن سال 1361 هنگام انجام عملیات شناسایی در منطقه فکه، بههمراه سردار شهید حسن باقری، سردار شهید مجید بقایی، سردار شهید مجتبی مومنیان و سردار شهید محمدتقی رضوانی مورد اصابت گلوله خمپاره قرار گرفت و در سن 21 سالگی به فیض شهادت نائل آمد که پیکر پاکش در روستای قلعهرزه آرام گرفت.
شهید توکل قلاوند در بخشی از وصیتنامهاش نوشته است: «خدا میدانم اگر تا آخر عمر خود را صرف تلاش در راه این انقلاب بکنم دین خود را نسبت به آن نتوانسته ادا کنم و جان و خون بیارزش من در برابر این انقلاب قابل مقایسه نیست و این را نیز میدانم که لایق یکى از بخششهاى تو با آن همه گناه نمى باشم تا برسد به اینکه شهادت را با آن همه مقام بالایش نصیب من گردانید ولى خدا این انقلاب زیاد به گردن امثال من حق دارد و خون ناچیز من در برابر آن ارزش ندارد آنچه مرا امیدوار به شهادت کرده بخشش و مهربانى توست که همیشه شامل حال من بوده است.»
وصیت نامه سردار سرلشکر شهید مجید بقایی
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی انقلابی و اسلامی بسازیم.
انقلاب خونینمان سنگر به سنگر کفر جهانی را عقب نشانده و این بار با رحمت خدایی «جنگ» مقدمهای شده برای تشکیل و اتحاد جماهیر اسلامی «انشاءالله» و بدانید که این موضع، ایثار میخواهد و خون که پیامدش نصرالهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است.
بله ما هم میجنگیم و تن به هیچ گونه سازشی نمیدهیم و با شعار همیشگی یا فتح یا شهادت میجنگیم و بر سیاست «نه شرقی نه غربی» سرسختانه پا میفشاریم، چون معتقد به خداییم.
برادران خواهران هیچگونه اندوه و حزن به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید اگر مومن باشید و از رهبر، عصاره مکتب بیاموزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا ایستاده است و ما هم در مصائب باید همچون کوه باشیم.
خدایا معبودم، ای آن که همه چیزم به توست، ای آن که نه در کاغذ میگنجی و نه با قلبم وصف میشوی تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت میخواهم زبان بگشایم شرمندهام.
با این وضع رحمی بر من کن. مرا ببخش. میدانم که بخشندهای و مهربان، بارها فکر کردهام و در نهایت به این نتیجه رسیدهام که فقط در لباس شهید و با محتوای شهید میتوانم در دادگاهت حضور یابم به جز این هرگز، که شرمندهام و رسوا. خدایا شاکرم از این که تا این حد هدایتم کردی.
خدایا اگر قدمی در راهت برداشتم از من بپذیر. معبودم میدانم که چیستی ولی در دل خانوادهمان صبری وافر بگذار که می دانم بدون صبر تحمل چنین مسئلهای را ندارند. خدایا ملتمسانه میگویم و بارها گفتهام که جگر گوشه امت - امام عزیز - خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای امت نگهدار.
خدایا بار پرودگارا آن کسانی که حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود گردان. خدایا به خوبی میدانم و برایم ملموس است که بهترین را به سویت میکشی و حجابشان را میدری این را در خود نمیبینم ولی شادی دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کند.
خدایا دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین است. و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما میگفتم برای اسلام میخواهم خدمت کنم و شما بنا به علائق میگفتید که بالاخره از دست ما میروی و این را همیشه به شما میگفتم و آخرین بار هم میگویم که من و ما و شما و همه از دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس میگیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست. به هر جهت نمیدانم میپذیرد یا نه ولی انشاءالله میپذیرید. و مرا حتما میبخشید و حتما بر زبان میآورید که تو را بخشیدم.
خدا به شما صبر بدهد. صبور باشید که درجه و مراتب انسان صبور و صابر بسیار بالاست. مادر ، فاطمه زهرا (س) به تو مرحبا میگوید و ملائک تو را دلداری میدهند. انشاءالله و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت کن و پایههای جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت میکند و اصلا به این دنیا پست و بی ارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان. و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد.
و جدا همیشه به فکر اسلام باشید. انشاءالله مرا میبخشید. التماس دعا دارم. و اما دوستان خوبم، برادران و خواهران! از شما که از من رنجیدگی دارید، میخواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کردهام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید. و از کلیه اقوام - آشنایان، دوستان طلب بخشش میکنم و امیدوارم اگر بدی کردهام، ببخشند. حتما برایم دعا کنید. حتما دعا برای امام و برای من و برای مومنین را فراموش نکنید.
والسلام بنده حقیر و ذلیل
خدمتکار اسلام اگر بخواهد
شوش دانیال-30/2/60 التماس دعا مجید بقایی