خاطراتی از شهید اردشیر(عمار) رهبر

خبر شهادت شهید عمار رهبر برادران بسیج به‌ویژه شهید قناطیر را بسیار متاثر کرده بود به‌طوری‌که مرتب برای این شهید اشک می‌‍ریخت.

مادر شهید رهبر در زمان شهادت فرزندش هم زینب‌وار صابر بود و مردم از روحیه بالای وی روحیه می‌گرفتند.

مادر اولین شهید باید این گونه باشد و در واقع خود خداوند به ایشان صبر و توان و استقامت عنایت کرده بود.

وقتی مراسم ختم و هفتمین روز شهید رهبر تمام شد، شهید قناطیر همراه با تعدادی از بسیجیان منطقه زیدون به منزل شهید رفتند، تا از مادر شهید دلجویی کنند. موقع خداحافظی مادر شهید رهبر اینقدر روحیه قوی و بالایی داشت که آنها را تا بیرون منزل و در کوچه بدرقه کرد و ضمن دادن روحیه، آنان را تسلی داده و گفت که شما همه فرزند من هستید و باید راه شهید را ادامه دهید و بسیج را فعال‌تر کنید، نگران ما نباشید و کاری به حرف دیگران نداشته باشید چون فرزندم خودش این راه را انتخاب کرده بود.

نگاهی کوتاه به زندگی شهید اردشیر(عمار) رهبر

شهید اردشیر(عمار) رهبر در روز بیست و یکم مردادماه سال 1341 در یک خانواده ساده زیست و مومن در سردشت زیدون از توابع شهرستان بهبهان چشم به دنیا گشود.

پدرش با کار بر روی زمین کشاورزی مخارج زندگی خود و خانواده‌اش را تامین می‌کرد و تلاش داشت که با کسب روزی حلال فرزندان خود را با طینتی پاک و خداجوی پرورش دهد.

شهید رهبر تا پایان تحصیلات راهنمایی مشغول تحصیل بود و از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی با شرکت در انجمن اسلامی مسجد و بسیج و در فعالیتهای تبلیغاتی، نقش ارزنده خویش را در وفاداری به اسلام و انقلاب اسلامی نشان داد.

اوقات فراغت خود را به مطالعه كتاب‌هاى مذهبى به‌ویژه كتاب‏هاى شهيد مطهرى و شهید آیت‌الله دستغيب و زندگی‏نامه ‏ دوازده امام(ع) سپری کرد.

بسیار انسان محجوب، صبور و مهربانی بود و یک الگو برای دیگر دوستانش در بسیج بود، بسیار نیروی پر جنب و جوش و باهوشی بود و در بسیج آرام و قرار نداشت.

عمار روحیه بسیار بالایی داشت و ارتباط قوی و عاطفی با شهید قناطیر مسئول بسیج منطقه زیدون داشت. در حالی‌که مسئول فرهنگی بسیج زیدون بود موقعی که در جبهه حضور نداشت، در کنار شهید قناطیر با هم به روستاهای منطقه سردشت سرکشی می‌کردند و به نیروهای بسیجی و مردم آموزش اسلحه و نیز کارهای فرهنگی انجام می‌دادند.

شهید رهبر و شهید قناطیر بسیار به هم علاقه‌مند و مانوس بودند، به‌طور شبانه‌روزی با هم فعالیت می‌کردند، وقتی برای سومین بار عازم جبهه بود خودش با بلندگو شعار می‌داد و مادرش هم با روحیه بالا شعارها را جواب می‌داد.

عمار در جبهه هم بسیار فعال و موثر بود، بعد از اعزام به منطقه شوش بر اثر اصابت ترکش به شدت مجروح شد که بعد از 12 روز و در بیمارستانی در شهر اصفهان در روز 14 مردادماه سال 1360 به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

شهید اردشیر رهبر در سن 19 سالگی شهد شهادت را نوشید که پیکر پاکش با حضور خانواده، دوستان، همرزمان و بستگان تشییع شد و در گلزار شهدای شهر سردشت زیدون آرام گرفت.